شاید گفته شود قرار دادن آرشیو 3 رییس جمهوری سابق - که برای خیلیها دیگر جذابیت ندارد و تنها به کار پژوهشگران و مستندسازان و روزنامه نگاران میآید- این همه طول و تفصیل و اهمیت ندارد. اما چرا، دارد! چون بسته بود و هر دوره از نو شروع میشد.
برخی از وعدهها و شعارهای نامزدهای انتخابات را نباید جدی گرفت، چون برای کسب رای است، مثل آنان که گفتند مشکل بورس را در چند روز حل میکنند، یا نمیدانستند مشکل چیست؟ یا نمیدانستند حل چیست؟ یا نمیدانستند چند روز چه مدتی است؟ یا هر سه را نمیدانستند. یا آن دیگری که وعده ایجاد سالانه چند میلیون شغل داده بود! بگذریم.
افزایش ۶۲ درصدی مالیات در بودجه ۱۴۰۱ یکی از تصمیمات دولت در حوزه اقتصادی و معیشتی، آن هم در شرایط بحرانی کنونی است. در دنیای امروز هیچ کشوری، تاکید میکنم در دنیای امروز هیچ کشوری به اندازه ایران اقدام به افزایش ۶۲ درصدی مالیات در بودجه خود نکرده است، آن هم «مالیات بر دارایی.» واقعیت آن است که مالیات متعلق به دوران رونق اقتصادی است.
سالهاست که با سیر صعودی بازنشستگی معلمان، بحران کمبود معلم در کشور به صدا درآمده و پیش بینیها نشان میدهد که تعداد بازنشستهها در آموزش و پرورش در سالهای 1400 و 1401 به اوج خود خواهد رسید. بر اساس پیشبینی سازمان برنامه و بودجه، جمعیت بازنشستگان آموزش و پرورش تا سال 1406، 46هزارو272 نفر خواهد بود که حدود 71درصد از این تعداد قبل از سال 1402 بازنشسته خواهند شد!
بررسیها در حوزه مطبوعات کشور طی سالیان گذشته حاکی از آن است که در آغاز هردولت، معمولا معدودی از مدیران رسانههای سیاسی و اقتصادی، با اغواگری و گعدههای پشت پرده، دست به اقداماتی میزنند تا منجر به اتخاذ تصمیمهایی شود که مطابق با مصالح و مطامع آنان بخشنامه شود.در واقع این طیف، برای زمینگیر کردن مطبوعات کشور، مسئولان را از راه به بیراهه می کشانند و میکوشند فعالیت مطبوعات کشور را از ریل اصلی آن خارج کنند تا هم رشد و توسعه رسانهها را متوقف کنند و هم نشریات استانی را از سر راه خود کنار بزنند. تا مافیای مطبوعات، همچنان به آلاف و الوف برسد.
هر روز که میگذرد، بیشتر از روز پیش، با رصد اخبار صنعتی و اقتصادی کشور حالمان بعنوان فردی که موهایش را در راه خدمت به صنعت و اقتصاد کشورش سپید کرده است، بدتر میشود.
نامهنگاری علی لاریجانی در پاسخ به دلایل رد صلاحیتش، همانگونه که انتظار میرفت با فضاسازی، مواضع پستویی چپ و راست را علنی کرد؛ بیشتر (یا حتی همه) هم علیه شورای نگهبان. اما خوانش چندباره نامه مفصل رئیس سابق مجلس، یک فراروایت هم به دست میدهد که نباید آن را نادیده گرفت.
مساله دیگری که وضعیت آموزش و پرورش را به چنین روزی انداخت، فرعی شدن موضوع آموزش عمومی بود. البته همیشه در گفتار بر اهمیت آن تاکید میشد، ولی در عمل آموزش و پرورش در حاشیه بود. نمونه آن در انتخاب وزیر بود.
بررسیها در حوزه مطبوعات کشور طی سالیان گذشته حاکی از آن است که در آغاز هر دولت، معمولا معدودی از مدیران رسانههای سیاسی و اقتصادی، با اغواگری و گعدههای پشت پرده، دست به اقداماتی میزنند تا منجر به اتخاذ تصمیمهایی شود که مطابق با مصالح و مطامع آنان بخشنامه شود.
روند مذاکرات وین و مسائل مربوط به آن در آژانس با ابهاماتی روبه روست. هرچند هر روز تلاش میشود که این ابهامات زدوده یا کمرنگتر شود ولی همچنان وجود دارد. اگر بخواهیم یک مقدار شفافتر بیان کنیم باید گفت موضوع آژانس که مسئله عمدهای برای ناظران بینالمللی و خود آژانس و یک تهدید بالقوه برای ایران بود تا حدود زیادی رفع و رجوع شده و البته در این زمینه هم باید یک مقدار مسئله را نقد کرد. اینکه از سفر بار اول مدیرکل آژانس به ایران تا سفری که اخیرا انجام شد، چه اتفاقی افتاده است.
همگام با دو دور اخیر مذاکرات، دیپلماتهای غربی همزمان با رسانهها سعی کردند در یک عملیات «مقصرسازی» اینگونه القا کنند که بستههای پیشنهادی تیم ایرانی است که روند مذاکرات را به هم زده است و به همین خاطر است که مذاکرات سازنده و رو به جلو نیست.
به نشریات هفتگی و ماهانه و فصلی که گاه دفتری ندارند و خانه به دوشاند و نویسندگان آنها ممر درآمد دیگری دارند و به این نان تلخ دل نبستهاند، به چشم نشریات روزانه و خبرگزاری ها نگریسته نشود. مهمتر این که اتفاقا مجلات وزین و ماهانۀ کاغذی به یارانه بیشتر نیاز دارند و اگر آنها هم نباشد کل کیوسکها را پفک و نوشابه و بیسکوییت تسخیر میکند.
گفتگوهای ایران و کشورهای۱+۴ برای حذف تحریمها در هتل کوبرگ در حالی برگزار شد و دو طرف به فرجه چند روزه رفتند که طرفهای غربی به دنبال جهت دادن غلط و اغوا هستند تا از این حربه برای آلوده کردن و برهم زدن فضای داخل ایران و به هم ریختن تمرکز مذاکره کنندگان ایران در این گفتگوها و کسب امتیازات بیشتر بهره برد.
در یادداشت دیروز به نقش منفی مدارس غیرانتفاعی در ایجاد این وضع اشاره شد. برخی نقد کردند که در جوامع دیگر هم این مدارس هست درحالیکه نظام آموزشی خوبی دارند. در پاسخ باید گفت بله پیش از انقلاب هم مدارسی چون هدف، خوارزمی، هشترودی، البرز و... بودند و البته مدارس دولتی هم بودند.
همواره از نمایندگان مجلس قانونگذار انتظار است که مصوبات آنها پشتوانه عقلانی و علمی داشته باشد و از نظرات کارشناسان، دانشگاهیان و متفکران جامعه کمک بگیرند. صرفا اینگونه نباشد که افرادی در کمیسیونها بنشینند، مطالبی را مطرح کنند و یکطرفه تصویب و تبدیل به قانون کنند. ما به عنوان اقشار دانشگاهی بسیار خرسند و خوشحال هستیم که معلمان عزیز کشورمان، با وحدت، همدلی و با پیگیریهای مداوم به خواسته خود در جهت احقاق رتبهبندی معلمان و افزایش حقوق دست پیدا کنند و بدون ترید موافق افزایش حقوق و بهبود شرایط معیشتی همکاران خود در آموزش و پرورش هستیم.
فعالان اقتصادی به این نتیجه رسیدهاند که سیاست ارز ترجیحی سیاست موفقی نخواهد بود و کشور در پرداخت ارز 4200 تومانی به هدفی که مدنظر بود، نرسیده؛ چراکه این نوع ارز جز آسیب، سودی برای نظام اقتصادی کشور نداشته است.
ارز ترجیحی در دولت دوازدهم با هدف کاهش تبعات ناشی از تورم در پی افزایش تحریمهای خارجی ایجاد شد اما اختصاص این ارز به ایجاد رانت و فساد در حوزههای مختلف انجامید زیرا شکاف قیمتی زیادی قیمت ارز ترجیحی و ارز آزاد ایجاد شد و حتی با اختصاص ارز ترجیحی به کالاهای اساسی، قیمتها کاهش نیافت.
این روزها اعتراضات سراسری آموزگاران توجه همگان را به خود جلب کرده است؛ اعتراضاتی که سراسری، بسیار آرام و مدنی برگزار میشود و خواسته اصلی آنان نیز همسانسازی با حقوق اعضای هیات علمی دانشگاهها طبق یک نسبت معین است.