به گزارش سایت خبری پرسون، ...محمد شهریاری در یادداشتی نوشت: در ۲۴ فوریه ولادیمیر پوتین از آغاز یک عملیات نظامی ویژه در شرق اوکراین خبر داد که دقایقی بعد از اعلام این خبر، سراسر خاک اوکراین مورد حمله موشکهای روسی قرار گرفت و روسیه حمله گستردهای علیه اوکراین آغاز کرد. بحران روسیه و اوکراین از سال ۲۰۱۴ بین دو کشور شروع شده بود که سرانجام در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲ روسیه، جمهوری خلق دونتسک و لوهانسک واقع در شرق اوکراین را به رسمیت شناخت و ۲۲فوریه، شورای فدراسیون روسیه مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد و بدین ترتیب، روسیه در ۲۴ فوریه نیروهای خود را وارد خاک اوکراین کرد و این جنگ پس از گذشت ۱۰روز همچنان ادامه دارد و طرفین جنگ در حال درگیری هستند.
ماهیت جنگ و مخصوصا شکل نظامی آن، در هر نوعی که شکل بگیرد، یک ماهیت مشترک دارد و آن «خشونت عریان» است. بسیاری از صاحب نظران کوشیدهاند علل وقوع جنگ را بررسی کنند و سرانجام بدون توافقِ نظری جامع در مورد علل شروع جنگ، نظریات گوناگونی مطرح شده است. از نظریات مبتنی بر نگاه روانشناسی تا اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که سرانجام عنصر خشونت بار بودن جنگ را تایید و آن را پدیدهای ویرانگر دانسته اند.
جنگ قدمتی به درازای عمر بشر دارد و با فناوری و پتانسیل افزارهای جنگ که با سرعت زیادی رشد میکنند میتوان آنرا به شکل یک زنجیره تاریخی نگاه کرد و شروع آن را جنگهای قبیلهای در دوران پارینه سنگی که ابزار جنگ در آن سنگ و چماق بود تا جنگ اتمی که میتوان آن را انتهای زنجیره دانست که درعین حال ویرانگرترینافزار جنگی است. این پدیدهی خشن، در هر نقطهای از این جهان که اتفاق بیفتد محکوم به خشونت است و در مقابل آن، خواست مردم صلح و آرامش است! چنانکه توماس هابز میگوید، انسانها از حقوق خود چشم پوشی کردند تا با قرارداد اجتماعی امنیت و صلح را بوسیلهی طرف سوم که دولت باشد، تامین کنند.
اما در عصری که بلندگوی کشورهای شمال مرتبا متمدن بودن خود را تبلیغ کرده و مدعی رسیدن به کمالات انسانی هستند، واقعیتِ برخورد با پدیدهی جنگ نشان داد که ظاهراً جغرافیای محل جنگ و رنگ مردمان آن جامعه برایشان چنان اهمیت دارد که نژاد جنگ زدگان، میزان واکنش حکومتها را تعیین میکند و پدیدهی تبعیض نژادی را بار دیگر متبلور میسازد.
گذشته از محکوم بودن این اخلاق و رفتار جوامع مدعی کمال، جنگ در هر نقطهای که باشد پدیدهای غیر انسانی و به دور از آرمان صلح جهانی است و ربطی به رنگ و نژاد آدمیان ندارد. به نظر میرسد افزون بر منطقه جغرافیایی جنگ حادث شده، عوامل دیگری نیز در مورد توجه واقع شدن بیشترِ این جنگ در میان افکار جهانی دخیل باشند که از جمله آن عوامل، میتوان به رسانههای جمعی و فضای اجتماعی اشاره کرد. رسانههای جمعی که جان لاک آنرا رکن چهارم دموکراسی میداند، در گذر زمان روزبروز با رشد سریع خود، جایگاه ویژهای کسب میکنند و اهمیتشان در تاثیرگذاری بر افکار عمومی بیشتر میشود.
این رسانه ها، برحسب نوع نظام سیاسی حاکم در هر جامعهای، عملکرد و رسالت متفاوتی دارند بطوریکه ممکن است در خدمت حکومت باشند و ابزاری جهت تبلیغ ایدئولوژی یک رژیم اقتدارگرا باشند تا پایههای عقیدتی حکومت متبوع را تقویت کنند و یا بسته به میزان دموکراتیک بودن یک حکومت، ابزار نسبتا مستقلی باشند که رسالتشان اطلاعرسانی و پخش اخبار به شکل بی طرفانه باشد.
البته ناگفته نماند این که بگوییم رسانهها در جوامع دموکراتیک کاملاً مستقل هستند، چندان با واقعیت همخوانی ندارد و باید اهداف خاصی را در پشت پرده این جهتگیری رسانهها متصور بود که در جهت منافع خاصی عمل میکنند. ولی چنانکه گفته شد حکومتها هرمیزان که دموکراتیکتر شوند، آزادی عمل بیشتری برای رسانههای جمعی میتوان متصور بود که کثرت یافتن این رسانه ها، خود عاملی در جهت افزایش درصد استقلال این رسانهها از منابع قدرت است. در کنار این رسانهها که ارتباطشان با مخاطب یک سویه است و مخاطب در آن نقشی منفعل دارد و فقط مصرفکننده محتواست، رسانههای اجتماعی به کمک گسترش اینترنت، ارتباطی دوسویه را ممکن می کنند و افراد علاوه بر مصرف، تولیدکننده محتوا نیز هستند و میتوانند همچون مکمل رسانههای جمعی، افکار عمومی را شکل دهند و پوشش اتفاقات جهان را در هر نقطهای ممکن سازند.
از این جهت است که میتوان گفت تلفن همراه هر اوکراینی عملکردی به مراتب بهتر از تجهیزات پیشرفته نظامی و جنگی روسیه تاکنون ارائه داده و از ۲۴ فوریه تا کنون درکنار رسانههای جمعی اوکراینی، مردم هر یک چون خبرنگاری عمل کرده و صحنههای ویرانگر جنگ را به نمایش جهانیان گذاشتند تا جهان و به خصوص نسل جوان که بیشترین مخاطبان رسانههای اجتماعی هستند و نسبت به نسلهای قبلتر از خود جنگهای کمتری را در طول زندگیشان به یاد دارند، از بحرانی بودن شرایط، بینظمی حاکم بر مناطق جنگی، تخریب اساسی زیرساختها و اکوسیستم، قحطی، آزار و اذیت غیرنظامیان، زیرپا گذاشتن حقوق انسانی متجاوزان و در نهایت از اعمال یک دیکتاتور متجاوز آگاه شوند!
و به کمک این فضای بیمرز مجازی، میلیونها انسان از خانه و کاشانه امن خود رفتارهای غیرانسانی ومتجاوزانهای را میبینند که اوکراین، تنها مورد آن نیست چرا که قبل از آن نیز در دیگر مناطق جهان چنین اتفاقات ناگواری رخ داده است و باعث آواره شدن میلیونها انسان، هدف قرار گرفتن غیرنظامیان و کشته شدن کودکان بیگناهی شده است که بهجای بازی کردن، در پناهگاهها و مخفیگاهها بزرگ شدند.
اگر جنگ را پدیدهای بدون تاریخ انقضا بدانیم، جنگ همیشه بوده و تا زمانی که بشر زیست کند احتمالاً ادامه خواهد داشت! حمله روسیه به اوکراین و پوشش رسانههای جمعی و اجتماعی اوکراین که توانستند اخبار جنگ را مخابره کنند، باعث محکوم کردن جنگ از سوی میلیونها انسان شد و حقیقت جنگ را چون آیینه واضح نشان داد و این درس بزرگی بود.
کلیپی که یک اوکراینی از زیر گرفتن یک خودرو توسط تانک روسی پخش کرد، به سرعت در جهان مجازی پخش شد و همگان را متنفر کرد و اگر در کشورهای مزبور نیز رسانههای اجتماعی آزاد بودند، چه بسا کلیپهای بیشتری که خشونت بمراتب بیشتری را به تصویر می کشید، پخش میشد و حیثیت متجاوز را بر باد میداد! حال این متجاوز آمریکا باشد یا روسیه. داعش باشد یا عربستان. طالبان باشد یا طرفه آنکه، گرچه اوکراین کشوری در حال توسعهی سیاسی میباشد و هنوز جایگاه چندان مطلوبی در دموکراسی بدست نیاورده، اما در حال تلاش برای بهبود دموکراسی و توسعهی سیاسی است که منجر به تشکیل جامعهای دموکراتیک میشود.
با این حال، رسانههای اجتماعی و سپس جمعی اولا، باعث شدند حکومت از پایگاه اجتماعی قوی برخوردار شود و مشروعیت دولت زلنسکی را که در مقابل تجاوز دومین قدرت نظامی دنیا ایستاده است، بیش از پیش تقویت کند چنانکه آمارها از حمایت بیش از ۹۰ درصدی مردم از دولت زلنسکی را نشان میدهند و ثانیا، به مردم اوکراین امکان دادند تا با دست به دست کردن و پخش کردن حماسههای ارتشیان اوکراین و نیروهای مردمی، روحیه ملی اوکراینیها تقویت شود به صورتیکه روسیهای که قرار بود سه روزه اوکراین را تسخیر کند، در شرق اوکراین متوقف شده و با مقاومت اوکراینیها مواجه شود و ثالثا به کمک مردم عادی اوکراین که در رسانههای جمعی هستند، جهان را با حقیقت تجاوز روسیه آشنا کنند.
از این روست که پوتین در نزد افکار جهانی، جنگ را تاکنون واگذار کرده! و چه پوتین جنگ را ادامه دهد و چه ندهد، بازنده جنگ پوتین، پیروز جنگ شرکتهای فروش تسلیحات، و متضرر جنگ، مردم اوکراین و روسیه اند چرا که عزیزانشان را از دست میدهند وهزینهای که برای جنگی بینتیجه صرف میشود، میتوانست برای رفاه و آبادانی مردمان این دو کشور هزینه شود.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید.
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز...
منبع: روزنامه آفتاب یزد