آقای رئیسی! آموزش و پرورش را جدی بگیرید

قفــل در وزارت آمــوزش و پــرورش باز هم با کلید مجلسیان باز نشد. دومین وزیر معرفی شده به‌رغم اینکه به ظاهر به علت انتسابی که با آقای علیرضازاکانی شهردار تهران داشت، برخی فکر می‌کردند که رای خـواهد آورد اما نبود سابقه کاری باعث شد که آقای مسعود فیاضی رای نیاورد.
تصویر آقای رئیسی! آموزش و پرورش را جدی بگیرید

به گزارش سایت خبری پرسون، نعمت احمدی حقوقدان نوشت: وضعیت آموزش و پرورش طــی این 100 روزی که از آغاز دولت آقای رئیسی می‌گذرد، هر روز در سیبل اخبار اجتماعی بوده است. کمتر شهری است که معلمان در آن نسبت به حقوق و مزایای خود و مطالباتی که دارند، معترض نباشند. از طرفی وضعیت بودجه آموزش و پرورش نسبت به سال گذشته در بودجه 1400 تفاوت فاحشی داشت.

در گذشته 5/13 (سیزده و نیم) درصد از بودجه به آموزش و پرورش تعلق گرفت اما در سال جاری 5/8 (هشت و نیم) درصد یعنی عملا به جای رونق آموزش وپرورش و اینکه مورد حمایت قرار بگیرد، از نظر درصدی و نه از نظر عددی اعتبارات آموزش و پرورش کمتر شد. یکی از وزرای سابق آموزش و پرورش در جلسه استیضاح خود در مجلس به موضوع جالبی پرداخت. گفت بیش از 90 درصد از ردیف بودجه‌های که در اختیار آموزش و پرورش قرار می‌دهید، حقوق معلمان است. بزرگترین وزارتخانه با چندین میلیون محصل و معلم را با این بودجه باید اداره کنند.

مدارس کپری، فصل زمستان است، بخاری‌های غیراستاندارد، تا جایی که در کمتر سالی است یکی از معلمان را نبینیم که دچار آتش‌سوزی شده است و برای نجات دانش‌آموزان خود را قهرمانانه فدا نکرده باشد. آموزش و پرورش بزرگترین مستاجر بناهایی است که در مدارس در آنجا قرار دارند. ساختمان‌هایی که عمدتا رو به ویرانی هستند آنهم در شهرهای بزرگ چه رسد به روستاها و مناطقی مثل جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان که خجالت می‌کشیم ساختمانی که کلاس‌ها در آنجا دایر می‌شود را مدرسه بنامیم. زیر سایه درختان، سایه دیوارهایی که مثل مدرسه علی‌آباد روی محصلین خراب خواهند شد.

این است وضع آموزش و پرورش. درحالی که در کشورهای توسعه‌یافته بیشترین اعتبار و بودجه خرج آموزش و پرورش می‌شود. کافی است سری به وضعیت آموزش و پرورش ژاپن در آسیا، آلمان در اروپا و دیگر مناطق بزنید. برای درک تفاوت اداره وزارتخانه آموزش و پرورش در کشورهای توسعه‌یافته با کشور ایران کافی است عدم‌اقبال عمومی از آموزش و پرورش و خدمت در این وزارتخانه کلیدی را به عینه ببینید. چه کسی است که نداند مظلوم‌ترین گروه‌هاهی اجتماعی معلمان مدارس می‌باشند. پراکندگی مدارس، غیراستاندارد بودن کلاس‌ها و اخیرا مجازی بودن کلاس‌ها و نیاز به تبلت و موبایل لمسی درد بی‌درمانی است که بخش وسیعی از افراد واجب‌التعلیم را از مدرسه دور نموده است.

آیا این آموزش و پرورش می‌تواند سکوی پرش استعدادهایی باشد که دراقصی نقاط کشور پراکنده هستند. هرچند به آمارهای ایران نمی‌توان اعتنا واعتمادی داشت اما گفته می‌شود که بیش از 10 درصد از افراد واجب‌التعلیم دیگر به مدرسه نمی‌روند. در ابتدای پیروزی انقلاب تعداد باسوادان عدد قابل قبولی بود. قرار شد با ایجاد نهضت سوادآموزی مابقی کسانی که واجب‌التعلیم بودند اما به هر علت از تعلیم باز ماندند، زیر پوشش این نهضت قرار گیرند. نمی‌دانم ظرف 40 سال گذشته اعتبارات نهضت چگونه هزینه شد که امروزه آمار واجب‌التعلیم‌ها و کسانی که حداقل باید آموزش ابتدایی تا سطح دبیرستان را در کارنامه خود داشته باشند، آمار وحشتناکی است. با این آموزش و پرورش می‌خواهیم چه بکنیم؟ همین افرادی که حاضر شده‌اند در کابینه دولت سیزدهم سکان اداره آموزش و پرورش را برعهده بگیرند، هرچند افرادی بوده‌اند که مورد تائید مجلس قرار نگرفته‌اند اما فداکاری کرده‌اند که پذیرفتند در صورتی که رای اعتماد را بگیرند کشتی به گل نشسته آموزش و پرورش را هدایت کنند.

روزی روزگاری در راس وزارت آموزش و پرورش بزرگانی مثل علی‌اصغر خان حکمت حضور داشته‌اند. کافی است به صحبت‌های وزیر پیشنهادی قبلی و میزان سوادش و یا به وزیر پیشنهادی فعلی و سوابقش توجه کنید. احتمالا رئیس دولت سیزدهم آقای رئیسی هم آموزش و پرورش را جدی نگرفته است والا وزارتخانه‌ای که تقریبا همه شهروندان به نوعی درگیر این وزارتخانه می‌باشند یا فرزندی دارند که مشغول تحصیل است یا در گذشته خودشان درهمین آموزش و پرورش مدارج اولیه ترقی را شروع نموده و تعلق خاطری به آموزش و پرورش دارند. چگونه است که کسی کاندیدای این پست نیست و یا اگر کسی انتخاب می‌شود، مجلسی که همسو با دولت است به خود اجازه نمی‌دهد وزیر پیشنهادی را قبول کند. علت آن را باید در نوع نگاه به آموزش و پرورش دانست. سه ماهی که دولت می‌تواند برای وزارتخانه سرپرست تعیین کند با گذشته 83 روز تنها یک هفته از آن باقی مانده است.

وقتی در طی نزدیک به سه ماه فردی که بتواند آموزش و پرورش در حال سکوت و سکون را به تحرک وادارد مورد تائید رئیس دولت قرار نگرفته است در این یک هفته نمی‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. برای یکبارهم که شده آقای رئیسی باید به این مهم توجه کنند. مهمترین وزارتخانه یعنی وزارت آموزش و پرورش چرا به حیاط خلوت تبدیل شده است. این بخش پرورش در تعریف وزارت آموزش و پرورش نیاز به بازتعریف دارد. نمی‌دانم پرورش چیست و چه ممیزه و مشخصه‌هایی را به عنوان پرورش در برنامه‌های وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش لحاظ کرده‌اند. باید هر سه قوه بنشینند و به این مهم توجه داشته باشند. شاکله اعتبار یک کشور، آینده واعتلای یک کشور در آموزش و پرورش است.

این وزارتخانه از هر نظر که نگاه کنیم، دچار بیماری است که برای درمان آن نیاز به یک جراحی کلی داریم. معلمان ناراضی، دانش‌آموزان سرگردان و دولت در معرفی وزیر قابل بی‌انگیزه. به گفته یکی از معلمان استناد می‌کنم: چه آبرو و اعتباری دارم وقتی که راننده اسنپ دانش‌آموزان خود هستم و یا معلم دیگری که چه اعتباری دارم که وقتی ساندویچ دانش‌آموزان را من تهیه می‌کنم و در ساعت تفریح به عنوان ساندویچی به من نگاه می‌کنند. این آموزش و پرورش نیست، این حق معلمان نیست.

جناب رئیسی! این افراد هم کسانی نیستند که بتوانند مهمترین وزارتخانه یعنی محلی که اولین مربی فرزندان این مرز و بوم هست را آنگونه که باید و شاید به سرمنزل مقصود برسانند. این یک هفته هم می‌گذرد اما کاری صورت نمی‌گیرد. کمااینکه در 40 سال گذشته و یا بهتر است بگویم در صد سالی که وزارتخانه‌ها در کشور شکل گرفته‌اند و آموزش و پرورش اسامی قبلی که آموزش و پرورش داشت، شاکله اصلی آینده‌سازی کشور بوده‌اند، مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند. این بی‌مهری فقط به معلمان و دانش‌آموزان نیست. بغضی است که در سینه تک‌تک افراد این مملکت جمع شده است، نگذارید به فریاد تبدیل شود.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: آرمان ملی

371409