اهمیت امنیت اجتماعی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در زندگی بشر

عمق اثر و اهمیت امنیت در زندگی بشر، همواره آن را به میدان دیدها کشانده و فاتح قله‌ی گوش‌ها و سرتمه‌باز زبان‌های بی‌شماری کرده است.در طول تاریخ، قوانین زندگی انسان، بر اساس نیازهای پیچیده‌ی او شکل‌گرفته و به مرحله اجرا درآمده است و امنیت نیز به‌عنوان یک نیازاساسی اجتماعی هدف بسیاری از گردانندگان اجتماع‌های کوچک و بزرگ بوده که پیاده‌سازی آن اطمینان خاطر جامعه را فراهم می‌آورد.

به گزارش سایت خبری پرسون، از دیرباز، بشرِ دوستدار استقلال فکری و عملی در پی گسترده‌ترشدن اجتماع نیازبه امنیت و ایمنی خاطر را بیش‌ازپیش احساس کرده و ایمنی پررنگ‌تر از قبل بر شعاع افکار و زندگی مردم پرتو افکنده است.

به نظر می‌رسد انسان از زمانی که بر سود زندگی جمعی آگاه شد و تلاش کرد بر دایره‌ی هم‌پیمانانش برای ایمن ماندن از شر دشمنان و قوی‌تر شدن خویش بیفزاید نیاز به امنیت را در زندگی خود احساس کرده است.

امنیت، نیازی که قدمتش همتای قدمت انسان غارنشین است و با گذر قرن‌ها، نه تنها کهنه نشده و در عصر سنگی جای نمانده بلکه پا به‌پای انسان به رشد و شکوفایی خویش ادامه داده و پرقدرت‌تر از گذشته به عصر مدرن و دنیای دیجیتال راه پیداکرده است.

در کنار امنیت مرزی و مقابله با هجوم بیگانگان به طمع کشورگشایی‌ها و استفاده از منابع و امکانات یک سرزمین که عمده‌ترین دغدغه حاکمان سرزمین‌ها بوده است انواع دیگری از نیازهای ایمنی در قبال تهدیدها در طول تاریخ در زندگی بشر پدید آمده است که تا حدودی شناخته‌شده و پررنگ می‌باشند مثل امنیت اقتصادی و امنیت مجازی که حاصل عصر جدید است.

حفظ و امنیت مرزها در قبال هجوم بیگانگان به طمع کشورگشایی‌ها دغدغه‌ای که از دیرباز بشر با آن مواجه بوده و برای آن تدابیری اندیشیده و به جهت همین تدابیر، هر سرزمینی حماسه‌ی دفاع خاص خود را دارد که به لطف تاریخ نویسان ماندگار شده‌اند و با مراجعه به تاریخ می‌توان از آن‌ها آگاهی یافت. پدیده امنیت اجتماعی در عصر دیجیتال نیز یکی از موضوع‌های مهم در عصر حاضر می‌باشد که هرچند به لطف رسانه‌های اجتماعی و دنیای مجازی تا حدودی با راه‌های مقابله و پیشگیری آن آگاهی یافته‌ایم اما کماکان شاهد شاخه‌های جدید تهدید در این زمینه هستیم.

در جامعه‌ای که امانت‌داری اصلی‌ترین و زیربنایی‌ترین امنیت اجتماعی، از طرف برخی مسئولین و دست‌اندرکاران سمت‌های دولتی و غیردولتی به نفع منفعت‌طلبی شخصی چندپاره می‌شود و خبر اختلاس‌های خرد و کلان بر صدر اخبار می‌نشیند یک روی سکه است که به دلیل گستردگی و عظمت همچون غول بیابانی نگاه‌ها را به سمت خود می‌کشاند و سوژه‌ی مدت‌‌دار خبرنگاران می‌گردد اما آن روی سکه به دلیل کوچکی و اینکه طیف گسترده‌ای از اجتماع را تحت شعاع قرا نمی‌دهد در برخی موارد حتی پیگیری هم نمی‌شود.

در زمینه امنیت اقتصادی هم کم‌وبیش از گنده اختلاس گران غول تا اختلاس گران خرد و کوچک جامعه که هر یک به نوعی اجازه تخلفات بزرگ، کوچک و متوسط را برای خود قائل بوده‌اند را دیده‌ایم و این بی‌امنیتی در زیرپوست جامعه هم چنان در گردش است و امنیت، آرامش خیال و اعتماد اجتماع همیشه قربانی افعی منفعت‌طلبی افراد قلیلی می‌گردد و ضربه‌های مهلکی برروح تاروپود و پیکره اجتماع وارد می‌کند. از گنده اختلاس‌های میلیاردی گرفته تا احکتار خودرو و محتکران مایحتاج اساسی مردم مثل روغن وشکر و ... تا آب را در دوغ کردن، محصول بی‌کیفیت را زیر ظاهر محصولات باکیفیت جاسازی کردن و تقلب و کاری در کارهای کوچک و بزرگ، همه و همه حس بی‌اعتمادی وعدم امنیت را در جامعه بشری رونق می‌بخشد. هرچند اختلاس گران خرد کار خود را کوچک و گناه خود را اندک و گناه دیگران را بی‌شمار می‌پندارد.

از امنیت اقتصادی و مرزی و مجازی که عبور کنیم شاید موارد دیگر همچون غنچه‌های شکفته شده ناپیدا هویدا می‌شود. در جامعه‌ای که شعارهای زیبا بر در و دیوار شهر و بر زبان‌ها جاری است اما نگاه‌های هرزه هوس‌آلود به دختران و پسران کودک و نوجوان و زنان جوان و میان‌سال احساس‌عدم اطمینان خاطر را در پیکره‌ی اجتماع نهادینه کرده است و این موضوع مختص قشر خاصی از جامعه نیست و با کمال تأسف به هیچ‌کس نمی‌توان اعتماد کرد.

بعد دیگری از امنیت در حوزه سلامت و تندرستی نیز در زمان حاضر و در بحران شیوع کرونا نمود پیدا کرد که با کم‌اهمیت دانستن و رعایت نکردن پروتکل‌های بهداشتی و تجمع‌های غیرضروری سبب افزایش آمار نگران‌کننده مبتلایان و فوتی‌ها در جامعه شده است. این بی‌امنیتی حاصل توجه نکردن عده زیادی به سلامت اجتماع است.

اما در بین نیازهای گسترده امنیتی و قوانین مکتوب و سنن و آداب مرسوم و نوشته‌نشده گاهی برخی نیازهای امنیتی یا دیده نشده و یا در کنار دیگر امنیت‌های اساسی کم‌اهمیت جلوه داده شده است. به بیانی دیگر این نوع نیازها یا در چشم قانون‌گذار و مجری قانون کم اهمیت جلوه کرده و مظلومانه در زمره قوانین مکتوب در نیامده و یا در قانون هست اما در طول تاریخ در زمینه ارزش و اعتبار و علی‌الخصوص در زمینه راهکار و اقدام رنگ باخته‌اند و در حد شعار مانده‌اند.

یکی از این موارد ، رعایت حفظ و حریم دیگران است. اخلاقی نیکو و پسندیده که مثل سایر موارد امنیت اجتماعی در تعالیم دینی ما بسیار تاکید شده است و نقش موثر آن در ایجاد روابط اجتماعی نیکو تاکید شده است اما در بین اکثرافراد خانواده‌ها و همسران به بهانه خودی بودن نادیده گرفته می‌شود و با چرخی در اجتماع‌های کوچک و بزرگ اطرافمان نیز بیشترشاهد نمایش احترام هستیم تا بینش احترام.

به نظر میرسد تغییر و امنیت اجتماعی ایجاد نمی‌شود مگر این‌که ساختار نظام تعلیم و تربیت عملی هوشمندانه و دلسوزانه تدوین شود.

آن چه برای شکوفا شدن انسانیت و تامین امنیت اجتماعی نیاز است این است که به جای انتشار شعار و گفتار زیبا باید از نظام تعلیم و تربیت جامعه‌های موفق بهره جست و پس از رونق و اجرای موفق تعلیم و تربیت آنگاه چهره‌ی شهر را به شعارهای زیبا آذین بست و گوش‌ها را با آهنگ موزونش نوازش داد.

احترام شاه‌کلید آفرینش رابطه خوب

سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که باوجود این‌همه قوانین و دستگاه‌های نظارتی و اجرای احکام مشابه چرا باز در جوامع، امنیت اجتماعی در حوزه‌های مختلف علی‌الخصوص حفظ حریم و جایگاه افراد نادیده گرفته می‌شود و مدام تکرار می‌گردد.

نمایش بیرونی احترام در سخن گفتن، گوش دادن و حتی توجه کردن و عمل کردن از هر محیط و شخصی به محیط و شخص دیگر تفاوت فاحش دارد و فاقد بینش درونی احترام است هرچند این نوع احترام نمایشی هم بی‌تأثیر نیست و در موارد بسیاری می تواند سبب حفظ حریم دیگری باشد.

احترام گذاشتن یا نگذاشتن به دیگری به بستر تربیتی فرد و نوع برداشت شخص از رفتار فرد مقابل برمی‌گردد اما برای آفرینش رابطه‌ی خوب شناخت بینش درونی احترام لازم است تا به دیگری درک و حس بهتری از خودش بدهد.

احترام شاه‌کلید آفرینش رابطه خوب است که به بهانه صمیمیت و شبهه حق تملک افراد از دیگری دریغ می‌شود.

همین نادیده گرفتن‌ها و احساس تملک کاذب سبب می‌شود فاصله درونی افراد بیشتر از فاصله بیرونی آنان گردد و امنیت اجتماع‌های خانوادگی، دوستانه، فامیلی و همکاری را به مخاطره اندازد.

گاهی این‌عدم سازگاری که به‌عنوان مسبب طلاق‌های عاطفی، برهم زدن رابطه صمیمی والدین و فرزندان، اختلافات عروس و مادر شوهر، دوست و همکاراست ، ریشه درعدم رعایت فاصله‌ی درونی مجاز و احترام به وجود می‌آید، جایی که به بهانه ایجاد صمیمیت تلاش می‌کنیم وارد حریم شخصی یکدیگر شده و با سرعتی باورنکردنی فاصله‌های بیرونی را کم کنیم تا به صفر برسد.

مشکل زمانی عمیق‌تر می‌شود که هریک از طرفین رابطه به بهانه صمیمیت در زمان کوتاهی و با سرعتی باورنکردنی همه‌ی مرزها را درهم می‌نوردند و چنان فاصله‌ها را از میان برمی‌دارند که تا اعماق ذهن و عواطف یکدیگر نفوذ می‌کنند.

اما سؤال این است که چگونه می‌توان بااراده‌ی آزاد خویش فاصله‌های مناسب را تشخیص دهیم و حفظ کنیم؟ پاسخ بسیار ساده است؛ با احترام گذاشتن.

نمایش بیرونی احترام

احترام یعنی انجام مجموعه رفتاری که نشان‌دهنده‌ی حفظ حریم دیگری است رفتاری که در بسیاری از خانواده‌ها بین زن و شوهر، والد و فرزند، عاشق و معشوق و… به بهانه خودی بودن فراموش و مشکل‌آفرین شده است. کسانی که در روابط گوناگون دیگری را از آن خودش می‌بیند و او را «ای من تلقی» می‌کند. این سخنی بسیار تکان‌دهنده و زیباست که در روابط عاشقانه والد و فرزندی، عاشق و معشوق و. . دیده می‌شود اما منظور ازآن‌که به هم پیوستن در درون است نه بیرون، به درستی تفهیم نشده است.

بیشتر افراد بر این باور هستند که کسانی مورد احترام قرار می‌گیرند که برای ما بلندمرتبه یا بزرگ هستند. البته کسانی که از نظر ما در موقعیت اجتماعی، خانوادگی، کاری، تحصیلی یا معنوی بزرگ و دارای مقام هستند می‌توانند مورد احترام باشند، اما این شکل از احترام که رایج‌ترین شکل آن هم هست، چندان با احترام درونی همراه نیست و این نوع از احترام را می‌توان بزرگداشت دانست.

ریشه‌ی احترام و بی‌احترامی

ریشه‌ی احترام حقیقی همان بینش احترام است. در این که او را متعلق به خود ندانم، او را فقط یک شخص ندانم و گمان نکنم که او را به تمامی نشناخته‌ام. ریشه‌ی بی‌احترامی در یکی شدن با دیگری، خودی شدن با او و یک نفر دانستن اوست در صورتی که هر شخص اشخاص گوناگون و بی‌شماری را نمایندگی می‌کند و در عین حال مجموعه بسیار بزرگی از اصول، اعتقادات، باورها، بینش‌ها و قوانین درونی است.

دیگری سرزمین پهناوری است با همه‌ی مشخصات یک شهر یا کشور که بخش بزرگی از آن برای خود او نیز ناشناخته است و بخش بسیار بزرگ‌تری از آن برای دیگران همواره ناشناخته خواهد ماند، این دیگران حتی شامل پدر و مادر او هم می‌شود.

دیگری را شهر می‌دانیم یارشهروند؟

مشکل از جایی آغاز می‌شود که ما دیگری را نه یک شهر بلکه شهروند شهر خود می‌دانیم و تاریخ، فرهنگ، اصول و ارزش‌های او را به رسمیت نشناخته و توقع داریم طبق اصول و ارزش‌های ما زندگی کند.

ما فکر می‌کنیم آن‌قدر با یکدیگر خودمانی شده‌ایم که فقط یک دنیای مشترک داریم و همه چیز را درباره‌ی یکدیگر می‌دانیم.

گمان می‌کنیم که شهر من و همسر من مدت‌هاست که به یکدیگر الحاق شده‌اند و دیگر چیز ناشناخته و خصوصی در آن وجود ندارد.

به خصوص وقتی عضو دیگر خانواده «فرزند» باشد این موضوع بدیهی‌تر می‌شود.

این‌که تاریخ فرزندی که در خانه‌ی من به دنیا آمده باید بخشی از تاریخ من باشد و قوانین و فرهنگ او همانی باشد که من به او داده‌ام و این موضوع به قدری روال عادی و ناخودآگاهی دارد که متوجه نمی‌شویم آن‌چه را قوانین مشترک و جمعی می‌دانیم همان اصول شخصی و اختصاصی خود ماست.

وقتی دیگری فاقد شهر می‌شود و حق زیستن در شهر مستقل باورها، اصول و فرهنگ خود را از دست می‌دهد، امنیت اجتماعی او در بعد احترام و حفظ حریم او شکسته و خدشه دار می‌شود و برای حفظ حریم و احترام نزدیک‌ترین فرد زندگی نیاز به آموزش و آگاهی‌سازی در جامعه ضروری جلوه می‌کند.

بی‌شک آسیب‌ها اجتماعی که ریشه در بی‌نظمی‌ها و گژکردکاری رفتاری دارد سبب رنجش روانی، جسمی ومادی اقشار مختلف جامعه می‌شود. به بیانی دیگر هرعملی که درراستای اصول اخلاقی و قواعد جمعی و عامل المنفعه قرار نگیرد در راستای آسیب رساندن کوشش می‌کند.

شناخت درست دردها و آسیب‌ها منشاء شناخت آسیب‌های اجتماعی و علل و انگیزه پیدایش آن است و پیشگیری هرنوع آسیب اجتماعی و به‌سازی محیط زندگی بدون شناخت علل آن ناممکن است.

از آنجا که پیشگیری همواره ساده‌تر و کم هزینه‌تر از درمان است بسیاری از آسیب‌شناسان اجتماعی معتقدند که برای پیشگیری و مبارزه با آسیب‌های اجتماعی رسیدگی آسیب‌ها از جنبه انسانی با هردین و آئین و اعتقاد فکری و مذهب، و از جنبه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ضروری است.

فیروزه - حجتی – استان فارس

210574