عباس عبدی

سطح بعدی دروغی است که می‌دانیم مخاطب اطمینان عرفی دارد که ادعای ما دروغ است، ولی در هر حال جا برای انکار کماکان وجود دارد. اگر پرونده‌های قتل‌ها را پیگیری کرده باشید، از این نوع دروغ در دادگاه‌ها زیاد دیده می‌شود. ولی با این حال همیشه یک احتمال وجود دارد که ادعای طرف دروغ نباشد، حتی اگر این احتمال ضعیف باشد. 
متولدین دهه شصت در طول زمانِ بزرگ شدن خود، شاهد یک توسعه به‌شدت نامتوازن هستند. اگر چه این نسل بهره‌مندی از آموزش و بهداشت را تجربه کردند، ولی هنگام رسیدن به سن کار از رشد اقتصادی و اشتغال خیری ندیدند. مساله مهم‌تر اینکه از این دوره به بعد نیز این نسل محروم‌تر از پیشینیان خود است و این امر تا پیری نیز آنان را رها نخواهد کرد.
تمام کوشش انتخاباتی از سوی هر گروهی در ابتدا باید به بهبود جایگاه و اساس این انتخابات معطوف شود. اگر رقابتی خوب و کامل شکل بگیرد فردی که انتخاب می‌شود در اهمیت دوم و شاید چندم قرار دارد. اگر این خودرو خوب باشد، باید باک آن را با رای مردم پر کرد، با باک خالی جایی نمی‌توان رفت، حتی اگر بهترین مارک خودرو باشد.
حداقل 80درصد مرگ و میر کرونایی روزانه کشور در استان خوزستان است، در حالی که جمعیت این استان کمتر از 6درصد جمعیت کشور است. 6درصد جمعیت کشور 80درصد مرگ و میر روزانه کرونا را دارد! فراموش نکنیم که مساله فقط خوزستان نیست، بلکه مساله ملی است.
این حجم از خروج سرمایه و نیروی انسانی در گذشته بی‌سابقه بوده است. تا موانع پیش روی مردم برداشته نشود، هیچ تحولی را در اقتصاد شاهد نخواهیم بود. تمامی هم و غم بخشی از صاحبان قدرت متوجه دوچرخه‌سواری بانوان و امثال این است. در حالی که آنان اهتمام چندانی به رفع فقر، رفع نابرابری، کاهش فساد، ایجاد اشتغال و تولید ندارند. 
برخی از متولیان رسمی، گمان می‌کنند که باید نظام آموزشی را انحصاری‌تر از قبل کنند و دانش‌آموزان و دانشجویان را با متون و افراد گزینش‌شده‌تری آموزش دهند! اگر این راه نتیجه می‌داد تاکنون داده بود. بعید است که جامعه‌ای را بتوان یافت که جوانان آن تا این حد نسبت به تاریخ معاصر خود بیگانه شده باشند.
68 درصد مردم به میزان زیاد و خیلی زیاد معتقد به واکسیناسیون عمومی هستند و 12 درصد نیز این ضرورت را کم و خیلی کم می‌دانند. نکته مهم اینکه اولویت اول را به سالمندان می‌دهند و نه کادر درمان(27 امتیاز در برابر 22 امتیاز) و این نکته‌ای است که نشان می‌دهد هنوز به اهمیت نقش کادر درمان در موضوع توجه کافی صورت نگرفته است. 

فرآیند خروج نیروی کار در بالاترین سطوح تخصصی که تقاضای کار برای آنان در کشورهای دیگر وجود دارد آغاز می‌شود، همچون بخشی از پزشکان متخصص، استادان بسیاری از رشته‌های فنی، کارشناسان برنامه‌نویسی و کامپیوتر و حتی در سطوح تکنیسین‌ها نیز این اتفاق رخ خواهد داد.
هر گونه کوششی برای یک‌دست کردن جامعه و ساختار مدیریتی آن، آب در هاون کوبیدن است. با  هر سرعتی که از تنوع و گوناگونی فرار می‌کنید با سرعت بیشتری به آن نزدیک می‌شوید. از آنچه که فرار می‌کنید به‌ زودی آن را ملاقات خواهید کرد، یک‌دستی سراب  است.
تصور کنید که جنگ است، با نیروهای خط مقدم چه رفتاری باید داشت؟ روشن است که با تمام توان برای آرامش خاطر و دسترسی آنان به امکانات کوشش می‌کنیم. حالا اگر آنان را درگیر کاغذبازی و امور پیش پا افتاده کنیم نتیجه چه خواهد شد؟
جامعه ایران دچار ویروس «نظرسنجی زدگی» شده است. به همین علت برخی گمان می‌کنند با دستکاری در اعداد و ارقام می‌توان واقعیت را نیز شکل داد، در حالی که واقعیت تابع اعدادسازی نیست. واقعیت مسیر خود را می‌رود. این رقم‌سازی‌ها موجب خودفریبی می‌شود.
هر‌گونه کوششی برای فیلتر کلی یا جزیی و هوشمند به ویژه هنگامی که برآمده از اراده و خواست عمومی نباشد، با اقبال مواجه نخواهد شد و شکست می‌خورد. سیستم ایران باید خود را با آزادی فضای مجازی تطبیق دهد، و نه برعکس. فیلترینگ مساله مردم نیست.
سیاست رسمی در برابر واکسن کرونا مبهم‌تر از بقیه ابعاد ماجرا بود. ابتدا باید نقطه قوت آن را گفت. ایران به علت سابقه انستیتو پاستور و پایه علمی کارشناسان داخلی و حتی ایرانیان خارج از کشور، به درستی تصمیم گرفت تا راسا با همکاری کشوری دیگر واکسن کرونا را تولید کند.
مهم‌ترین اشتباه نظام مدیریتی کشور، تاخیر در شناسایی و اعلام وجود ویروس در کشور بود. این تاخیر، حداقل یک ماه یا در بهترین حالت 15 روز بوده است. با توجه به وجود بیماری در چین و رفت و آمد به چین باید حساسیت به خرج داده‌ و با اولین موارد مشکوکی که دیدند باید جدی تلقی می‌شد. اشتباهی که زمان طلایی برای پیشگیری را از دست داد و به سرعت استان‌های قم، گیلان و گلستان و سپس تهران را درگیر کرد.
دولت می‌توانست منابع آزادراه غدیر را در امور جاری هزینه کند تا بلکه فشار روزمره را کاهش دهد، ولی به هر صورت آن را انجام دادند تا اقدامی اساسی و زیربنایی انجام شده باشد.
اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو با مشکل جدی‌تری نیز مواجه هستند. تاکنون نیروهایی که فراتر از آنان و دورتر به حکومت بودند، در زمان انتخابات ترجیح می‌دادند که از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت کنند، ولی اکنون و به عللی تحقق این حالت سخت و تا‌حدودی غیر‌ممکن شده است. یک علت آن افزایش کمّی این گرایش است که نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده‌اند.

اگر بتوان چشم‌انداز امیدبخشی را به جامعه عرضه کرد و اگر مردم احساس عاملیت و اثرگذاری کنند قطعا مشارکت خواهند کرد. مشارکتی که روز پس از انتخابات با آرامش عمومی همراه باشد.

انتخاباتی که همه نگران نتیجه آن باشند و فردای انتخابات تنش‌ها و نگرانی‌ها بیشتر شود، حتما مطلوب نیست و نباید آن تقویت کرد.