به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: استفاده از فناوریها در جوامع توسعهیافته به گونهای است که مجموعه جامعه از آن سود میبرند، در حالی که در ایران در مواردی قضیه تا حدی متفاوت میشود، به نحوی که دولتها به خود اجازه میدهند که از این امکانات به نفع خود استفاده کنند، ولی حق مردم را در استفاده از آن نادیده میگیرند. اجازه دهید وارد مصداق شویم. این پیامکی است که مشابه آن برای خیلی از رانندگان به ویژه در ایام عید ارسال شده است. اتفاق مثبتی است که پلیس راهور برای نظارت بر تحرکات جادهای دوربین نصب کرده و تخلفات را نیز به سرعت اطلاعرسانی و درخواست پرداخت جریمه را میکند. در منافع اینگونه نظارت غیرشخصی هر چه بگوییم کم گفتهایم. ولی این نظارت مثل هر مورد دیگر دارای خطاهای خاص خود است. مالک این خودرو را میشناسم. در آن زمان تهران بود و خودم با او ارتباط داشتم. احتمالا دوربین یا مسوول مربوط دچار خطای ثبت یا خواندن شده است. حتما راهی برای اثبات آن وجود دارد. اول از همه تصویری که اثباتکننده ادعا است و قطعا رقم سرعت غیرمجاز هم روی آن ثبت شده است، و با تطبیق عکس بعید است که مدل یا رنگ خودروی ثبتی با واقعی یکسان باشد. ولی مالک خودرو هیچ راهی برای اثبات ادعایش ندارد. هنگامی که در سایت مربوط میرود، میبیند که بخشهای مرتبط با مساله کار نمیکند، از دیگران میپرسد چه کار باید کرد، میگویند، بهتر است از خیر آن بگذری و پیش از آنکه جریمه دو برابر شود این پول زور را بپرداز و خیال خود را راحت کن. هیچ مرجعی هم برای پاسخگویی تلفنی معرفی نمیشود. اگر بخواهی پیگیری کنی، به قول معروف آفتابه خرج لحیم میشود. باید چند برابر مبلغ جریمه وقت و زندگی و هزینه صرف کنی، شاید به نتیجه برسی. بنابراین فرد حس میکند که قادر به دفاع از خودش نیست و تن به نتیجهای میدهد که حق خودش نمیداند و آن را ظلمی آشکار میداند.
البته میتوان فهمید که در انجام این امور اشتباه هم رخ میدهد و مشکلی نیست، ولی ادامه اشتباه و باز نبودن راه اصلاح آن از طریق همین فناوری، قابل قبول نیست. مساله این است که حکومت و پلیس میتوانند از دوربین، اینترنت، پیامک استفاده و مردم را جریمه کنند، ولی مردم نمیتوانند متقابلا از این امکانات برای دفاع از خودشان بهرهمند شوند.
این استفاده نابرابر عوارض بسیار بدی را درباره نگاه مردم به حکومت دارد. مردم را در مقابل حکومت در موقعیت تقابل قرار میدهد. در نتیجه درآمدهای مالی ناشی از این جرایم در برابر عوارض این تقابل، پول خرد محسوب میشود. فرد زیاندیده سعی میکند، به هر نحوی که بتواند این خسارت را چند برابر جبران کند. هر کس به صورتی که در توانش است این کار را انجام میدهد.
این پسافتادگی در بهرهمندی از فناوری که به تبعیض در بهرهمندی از آن منجر میشود در خیلی از حوزهها مشاهده میشود. آنجاهایی که به سود نهادهای عمومی است، فناوری مورد استفاده قرار میگیرد. خیلی از پرداختها یا ابلاغها یا... به راحتی با استفاده از این شیوه انجام میشود، ولی آنجا که قضیه عکس میشود، ماجرا به کلی تغییر میکند و استفاده از فناوری برای انجام امور به نفع مردم بیاعتبار یا ناکارآمد تلقی میشود. بخش قابل توجهی از مراجعات دولتی ناشی از همین مقررات یک سویه است. مقرراتی که منجر به بیاعتمادی میان طرفین شده است.
در هر حال این مورد خاص را به علت کثرت موارد، باید بهطور مشخص راهحلی برای آن در نظر گرفت. همین الان که این را مینویسم، یک فیلمی را در توییتر بازنشر کردم که سوختگی یک افسر راهنمایی و رانندگی را نشان میداد که راننده خودروی آتشگرفتهای را نجات داده بود. اجازه ندهید با این فداکاریها حس احترام مردم نسبت به این مجموعه یا مجموعههای دیگر خدشهدار شود.