اروپاییان، از یک سو آنچه در خاک کشورهایشان می گذرد را کتمان کرده و در مقابل، از بحران در ایران سخن می گویند که مصداق و نمادی برای تاویل و تفسیر آن وجود ندارد! این همان سیاست دوگانه ایست که بارها آن را از سوی مقامات اروپایی دیدیم.
نویسنده در یادداشت حاضر به این سوال جواب میدهد که هدف اعضای جبهه پایداری در مجلس با تهیه طرحهای پیدرپی درباره زنان و ایجاد خشم در مردم برای دست یابی به چه هدفی است؟
نامگذاری سال ۱۴۰۲ از سوی رهبر انقلاب اسلامی به «مهار تورم، رشد تولید»، به مسئولان برای اینکه برنامههای اقتصادی خود را در مسیر فرمان رهبر انقلاب طرحریزی کنند، جهت میدهد. یادداشت زیر را باعنوان مهار تورم شاه کلید رشد تولید بخوانید.
تیپ حاج آقا دعایی طوری بود که اگر فرصت می کردند دنبال یک ورزش تخصصی بروند، هیکل لازم برای کشتی گرفتن را هم داشتند، آن هم در سنگین وزن؛ چندان که حتی در سال های مدیریتشان، زیر خم خیلی ها را گرفته یا آنها را فتیله پیچ کرده بودند اما خب سرنوشتشان چنین بود که در قسمت آباد دنیا، سر از عالم دیگری دربیاورند...
یک دیپلمات پیشین با اشاره به توافق ایران و عربستان گفت: زمان آن است که هشت کشور حاشیه خلیج فارس شامل ایران، عراق و شش کشور عضو همکاریهای خلیج فارس برای ایجاد یک منطقه قدرتمند، اصل همکاری را ملاک عمل قرار دهند.
بهار ، امید بخش است از این جهت که از دامن سرما اعتدال و در آغوش سکوت زمستان ، شادی و حیات پرندگان و از خواب درختان و گیاهان ، بیداری و سبزی و زایندگی بر می خیزد.
این سؤال چند ماهی است که در ذهن تودههای عظیم و چند ده میلیونی مردم مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم شکل گرفته و با نگرانی بر زبانها جاری است ولی تاکنون بیپاسخ مانده است!
سیدعطاءالله مهاجرانی نوشت: انقلاب و نظام در آستانه پنجاه سالگی نیاز به نوشوندگی دارد. اگر به صدای اعتراض دقیق گوش کنیم، به حرف نسلهای نو توجه کنیم، به روشنی میبینیم که جامعه به نوشوندگی نیاز دارد و گاه ما: «بیخبر از نو شدن اندر بقا!»
این که یک نفر از تریبون ائمه جمعه تندخویی کند و یا از شبکه افق به ترویج خشونت بپردازد و یا در هفته نامه فلان تندرو، بدیهی ترین اصول اخلاقی و انسانی و شرعی و عرفی و قانونی را زیر پا بگذارد تا حدودی قابل فهم است.
بعضی وقت ها می مانی که منظورت را چگونه بگویی و این به دلیل شرایط خاص زمانه است. چه بگویی؟چگونه بگویی که به کسی بر نخورد! که احیانا بد برداشت نشود. چه می دانم یک وقت احیانا کافرت ننامند!
عبارت مردم غالباً در سه معنا دیده می شود: مردم در معنای یک کل یعنی همه اعضای جامعه سیاسی، معنای دیگر مردمِ عادی یعنی بخشی از جمهور که عوام تشکیل داده اند یا به تعبیر امروزی همان محرومان، مظلومان و فراموش شدگان و معنای سوم کلیت ملت در معنای مشخص فرهنگی.
برای فهم این تفاوت فرضیهای دارم و معتقدم که به احتمال زیاد طرفین دو رویکرد خُرد و کلان دارند. در رویکرد خُرد، قطعا موفقیتها و پیشرفتهایی وجود دارد که معمولا هم همانها را دیده و شکستها و ناکامیها نادیده گرفته یا توجیه میشوند.
محسن هاشمی نوشت: بهرغم خسارات جنگ توانستیم ایران را بسازیم ولی متأسفانه چند سالی است به بهانه مبارزه با دشمن اشکالات داخلی پیدا کردیم. دو جریان به اصطلاح چپ و راست در مبارزات سیاسی سادگی به خرج دادند.
محمد مهاجری نوشت: بخش معتدل جناح اصولگرا از هرگونه تنشزدایی در سیاست خارجی استقبال میکند، اما بخش تندرو جریان اصولگرا اگرچه (برای توافق ایران و عربستان) جشن میگیرد و بشکن میزند، پیشینهاش نشان میدهد، نمیتواند خوشحال باشد.
نایبرئیس اتاق ایران در یادداشتی، هدف از برگزاری انتخابات اتاقها را شنیده شدن صدای شبکه گسترده ذینفعان اقتصاد کشور در بخش خصوصی عنوان کرد که اکنون با اتمام انتخابات، باید در دستور کار منتخبان قرار گیرد.
وقتی جوزف شوآب، اندیشمندعلوم تربیتی، مرگ برنامه درسی را اعلام کرد، حیطه برنامه درسی بیش از حد درگیر تئوری و نظریه شده بود، بیآنکه در عرصه عمل به بوته آزمون سپرده شود.
عباس عبدی به نو اصولگرایان کنایه زد و نوشت: دنبال دشمن نگردید، خطرناکتر از دشمن برای این نظام جهل و فقدان عقل سلیم و متعارف نزد برخی از مدعیان طرفداری از آن است.