به گزارش سایت خبری پرسون، ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی نوشت: مهرماه، آغاز سال تحصیلی آموزش و پرورش است که آن را باید «مهر معلمان و دانش آموزان» نامید. «درس معلم بود زمزمه محبتی ـ جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.»
وزارت آموزش و پرورش را به درستی به لحاظ وسعت تشکیلاتی و مسئولیت در سراسر کشور و هم به لحاظ بنیادیترین نهاد دولتی در ساحت آموزش و پرورش دانش آموزان، «آینده سازان کشور» نامیدهاند.
از آغاز تثبیت جمهوری اسلامی ایران، دولتها همواره جایگاه مهم و اساسی نهاد آموزش و پرورش را درنظر داشتهاند و مجموعه قوانین مصوب ادوار مجلس نیز چنین نشان میدهد که همواره وزارت آموزش و پرورش در صدر برنامهریزیها و تصویب قوانین مورد نیاز برای بهینهسازی کاستیهای آن قرار داشته است.
در کنار آن در ایران سنت حسنهای از گذشتههای دور تا امروز رایج بوده و آن «خیرین مدرسهساز» است که گام به گام و همسو با مدیریت کلان دولتها تلاش کرده است و در گسترش کمی و کیفی نظام آموزش و پرورش فعالیت داشته و این کار همچنان دوام دارد تا آنجا که سالهای سال نظام آموزش مدارس کشور، از کودکستانها تا مدارس ابتدایی و متوسطه، با نام و عنوان «مدارس خصوصی» بیگانه بودهاند.
در اواخر سالهای رژیم گذشته، اندک اندک واژگان «مدارس خصوصی» متفاوت از مدارس دولتی، ابتدا با سرمایهگذاریهای شخصیتها و مجوعه افراد صاحب نام فرهنگی، شکل گرفت. در سیر این تجربه در عمل آموزش رایگان در نهاد رسمی آموزش و پرورش به رسمی دولتی و خصوصی تبصره خورد. ابتدا در تهران و سپس در برخی از مراکز استانها در کنار مدارس دولتی، مدارس خصوصی با نامهای گوناگون رایج شد که اغلب از سوی مجموعه فرهنگیان صاحب نام و تجربه در نظام آموزش کشور و سپس سرمایهگذاری در بخشهای آموزشی و فرهنگی اعم از مدارس و دانشکدههای خاص و تا دانشگاه به فعالیت پرداخت.
در سیر این تاریخ آموزشی در کشور است که «خصوصیسازی» نظام آموزشی نه فقط در دایره «مدارس دانش آموزی» که در تأسیس دانشکدهها آن هم در رشتههای گوناگون وسعت یافت و در مجموعه تعاریف نظام آموزش و پرورش کشور جایگاه خاص پیدا کرد. به طوری که سرمایه مالی بخش خصوصی در نظام آموزش و پرورش با عناوین گوناگون تثبیت شد!
اصلیترین تعریف بنیادین آموزشی در تاریخ فرهنگ ایران، همواره دو واژه «تعلیم و تربیت» بوده است، اما سیرمدیریتی نظام آموزش و پرورش با انفکاک «دولتی» و «خصوصی» در عمل «تعلیم» یا آموزش برای عبور از سد کنکور دانشگاهها و مدارس عالی را به خود گرفت، آن هم با هدف اصلی «مدرک گرایی» برای آیندهای با رفاه بیشتر. نه فقط «مدارس» که دانشگاهها و دانشکدهها نیز دچار تفکیک دولتی و خصوصیسازی آن هم با هدف اصلی «مدرکگرایی» شدند.
سرمایهگذاریهای مالی خانوادهها در راستای موفقیت فرزندانشان از مرحله دبستان و دبیرستان تا عبور از سد کنکور سراسری برای ورود به دانشگاهها در عمل اساس و پایه «تعلیم و تربیت» را در نظام آموزش و پرورش کشور واژگون کرد. تلاش برای عبور از سد «کنکور» و ورود به دوران «آموزش عالی» در چنبره«خصوصیسازی»ها منوط به هزینه کرد خانوادهها شد و تعلیم یا آموزش دروس اصل و «تربیت» (اگر هم اندکی باقی مانده باشد) شعار زده و جنبه فرعی در رقابتهای آموزشی به خود گرفت.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصل 30) چنین آمده است:«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»
اما جالب توجه است که امسال بعد از اعلام نتایج کنکور دانشگاهها مطبوعات گزارشی از افرادی که بالاترین رتبه را در کنکور امسال داشتند منتشر کردند که در آن اشاره شده بود اغلب رتبه برتریهای کنکور، دوره دبیرستان را در مدارس خصوصی طی کردهاند و توان پرداخت هزینههای مالی کلاس های خصوصی آمادگی برای کنکور مدارس عالی و دانشگاهها را داشتهاند.
در این نوشتار فرصت آن نیست تا به کمبودهای مالی و سرمایهای نظام دولتی آموزش و پرورش در کشور بپردازیم، اما شما نیز در روزنامهها و سایر رسانههای کشور گزارشهای تأسفبار از برخی استانها و مناطق که هنوز نام «محروم» را یدک میکشند دیده یا خواندهاید که از کمبود مدارس تا معلم و ابزار آموزشی در رنجند و وضع تاسفباری دارند و این مسأله نشان میدهد که رشد منحنی مدارس خصوصی یا گروههای آموزشی خصوصی (با سرمایه مالی خاص) و البته «سود آور»، نظام آموزش و پرورش کشور را به اصطلاح «طبقاتی» کرده است.
بگذریم که «تربیت» که اصل آن تعریف «تعلیم و تربیت» است، ریشه در فرهنگ تاریخی ما دارد و اکنون تعلیم به سرمایه مالی گره خورده و از «تربیت» شعاری بیش نمانده است! اگر این روزها اغلب از «شکاف نسلی» یاد میکنند. ریشهها را باید در سیر نظام آموزش و پرورش ما جستجو کرد!
منبع: اطلاعات