توافق اخیر ایران و آمریکا، نیاز ایالات متحده به این توافق را به خوبی نشان میدهد، چراکه این کشور درحالحاضر در شرایط عدمتعادل قرار گرفته و شکست بزرگی را نیز در جریان مدیریت اغتشاشات در سال گذشته تجربه کرده است.
در واقع مسوولان دولت میگویند این تصمیم در راستای توجه به اصول انسانی و حقوق بشر است. بهطور کلی آزادسازی این زندانیان که انسانهایی محترم هستند از منظر حقوق بشر مثبت است. اگر گشایشی در حوزه ارتباطی ایران با جهان پیرامونی هم ایجاد کند و باعث حل مشکلات شود هم یک گام رو به جلو است.
شب گذشته (پنجشنبه) جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در موضعگیریهای جداگانهای و به صورت رسمی اعلام کردند که در ارتباط با تبادل زندانیان بین ۲ کشور و همچنین آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای ایران که برای چندین سال بهطور غیرقانونی در کره جنوبی به بهانه تحریمهای واشنگتن علیه تهران توقیف شده بود، به توافق رسیدهاند و روند این ۲ موضوع آغاز شده است.
معاون رئیس جمهور پیشین آمریکا با استقبال از آزادی جاسوسان آمریکایی بازداشت شده در ایران مدعی شد که جو بایدن بزرگترین باج تاریخ کشورش را به ایران داده است.
نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد روز پنجشنبه به وقت محلی خبر خروج زندانیان دو تابعیتی را از زندان اوین تهران را تایید کرد و گفت: این خروج در چارچوب یک توافق با واسطه گری کشور ثالث صورت گرفته است تا طرفین ۵ زندانی مورد نظر را بطور متقابل آزاد کنند و مشمول بخشش قرار دهند.
کسانی که با نادیده گرفتن این کارنامه پس از 8 سال دوباره آزمودن این راه طی شده را تجویز میکنند اگر رگههایی از خیانت نداشته باشند دستکم نشانههایی از یک بیماری روانی خواهند داشتند. در ادبیات پزشکی به این بیماری «سندرم استکهلم» میگویند؛ پدیدهای که در آن گروگان نسبت به گروگانگیر حس همدلی و وفاداری پیدا میکند تا جایی که حاضر است خودش را با اختیار و علاقه تسلیم کسی کند که جان و مال و آزادیاش را تهدید میکند. حالا ما در ایران جهش جدیدی از این اختلال روانی را مشاهده میکنیم: «سندرم واشنگتن».
این شبیه سازی استراتژیک، با یک ترور مرموز در تهران که به اسرائیل نسبت داده شد، آغاز گردید. سه دانشمند هسته ای ایران کشته شدند و تهران در واکنش به این ترور، غنی سازی 90 درصدی اورانیوم را آغاز کرد و مدعی شد که هدف از این کار، ساخت تسلیحات هسته ای نیست.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا می گوید اگر قبول داریم که یک کشور قدرتمند هستیم و رفتارهای دیپلماتیک درست داریم، به هیچ وجه نباید نگران مذاکره مستقیم با آمریکا باشیم. اصلا نباید نگران باشیم که مذاکره به آبروی ما ضربه بزند. مذاکراتی که از طریق اعراب و اروپا با آمریکا داشتهایم چندان منفعتی برای ما نداشته است.
اگر رابطه با کشورهای شرقی یعنی روسیه و چین داریم، اگر در طرف مقابل با غربی ها رابطه خوبی نداشته باشیم گرفتار تحمیل های طرف شرقی خواهیم شد لذا این سیاست را غلط می دانیم که صرفا روابط خود را با قدرت های شرقی داشته باشیم. بلکه باید روابط خارجی را متناسب و متوازن با هر دو طرف بر اساس احترام متقابل برقرار کنیم. این اصل مهمی است که برای تامین منافع ملی بتوانیم با همه کشورها و قدرت های دنیا روابط متعادل و متوازن برقرار کنیم.
تفاهم نانوشته میان ایران آمریکا هنوز در ابهام قرار دارد. اما برخی منابع خبری غیرایرانی مدعی اجرای این تفاهم هستند. اگرچه به جز سکوت خبری در سیاست خارجی و آرامش نسبی، نشانه دیگری از تفاهم نانوشته و به نوعی توقف در برابر توقف وجود ندارد.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص مدعی شد: کاخ سفید اکنون به دنبال کنترل اوضاع تا یک زمان خاص، یعنی انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر ۲۰۲۴ است. (همانطور که نتانیاهو نیز چنین است، اگرچه او احتمالاً امیدوار است انتخابات نتیجه متفاوتی داشته باشد). تا آن زمان، هدف این است که اطمینان حاصل شود شرایط بحرانی نمیشود.
حشمت الله فلاحت پیشه گفت: در مذاکرات ایران و آمریکا، که میتوان آن را توافقی نانوشته دانست، آمریکاییها به دنبال مدیریت مناسبات با ایران هستند؛ چرا که ایران در اولویت سیاست خارجی آمریکا نیست. اولویت آمریکا در شرایط فعلی، وضعیت اوکراین است؛ بنابراین سعی میکنند تنها این موضوع را مدیریت کنند.
اساسا صدور احکامی در آمریکا مبنی بر مصادره اموال ایران مربوط به پول های ایران در آمریکا نیست و دولت آمریکا طبق بیانیه نمی تواند به این بخش از اموال ایران دست اندازی کند.
ما در سیاستگذاریهای کلان خود نمیبایست در هدفگذاریهای دهه اول متوقف بمانیم و ناگزیر باید با تغییر رویه و تاکتیکهای گذشته با سرعت و گستردگی لازم در صحنه بینالمللی به حیات خود ادامه بدهیم.
مذاکرات مسقط و دوحه در شرایطی انجام شد که ایران و ایالاتمتحده چارهای جز توافق در دورنمای منطقهای برای خود متصور نبودند. آمریکا تا این مرحله تاریخی همواره درصدد بوده است تا شکل خاصی از سیاست امنیتی و محدودیتهای اقتصادی پردامنه را در ارتباط با ایران اعمال کند. امنیتیسازی ایران را میتوان در زمره شاخصهای محوری سیاست امنیتی آمریکا در ارتباط با ایران دانست. به همین دلیل است که هرگونه مذاکرات دیپلماتیک در روابط ایران و آمریکا با نشانههایی از شوک و ابهام همراه میشود.
یکی از منابع آگاه از مذاکرات گفت که علاوه بر نفتی که ایران در حال حاضر به صورت مخفیانه میفروشد، واشنگتن با نادیدهگرفتن فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت توسط ایران، امتیاز قابل توجهی داده است.