به گزارش سایت خبری پرسون، محمد هاشم زاده نوشت: برخی مدیران در سازمانها در مقام برخورد با تغییرات مدیریتی (با داشتن هوش قوی محیطی)، وقتی احساس می کنند که میبایست صندلی را به دیگری بدهند، خودشان پیشقدم شده و برای تغییرات اعلام آمادگی میکنند و عطای نشستن بیشتر بر صندلی را به لقایش می بخشند!
در تاملات شخصیام در مورد انگیزه و چرایی جذابیت صندلی خدمت برای بعضی مدیران در سازمانها غوطه ور شدم تا اینکه شاید بتوانم این موضوع را با هم زاد پنداری، فهم دقیقتر و با در نظر گرفتن ملاحظات روانشاسی بیشتر درک کنم! بر اساس فهم شخصی من، اهم جذابیتهای یک صندلی مدیریتی برای مدیران جلوس کرده بر این صندلیها شامل موارد زیر میباشد( قطعا این موارد تمام دلایل نیست!):
1- فرصتی برای خدمت بیشتر به سازمان( حال سازمان رسمی ویا سازمان غیر رسمی بماند برای بعد!)
2- فرصتی برای کسب تجربه، تقویت رزومه و بدست آوردن دانش تجربی و اجرایی بیشتر
3-فرصتی برای پرش از صندلی موجود به صندلی با ارتفاع بالاتر و در جایگاهی فراخ تر!
4- نیاز روحی و روانی و یکی شدن با صندلی و وابستگی عاطفی و روانی به صندلی مدیریتی!
نیاز روحی و روانی و یکی شدن با صندلی مدیریتی و وابستگی و علقه عاطفی به صندلی مدیریتی، یکی از گزارههایی است که بیش از پیش نظرم را به خودش جلب کرد! وقتی یک مدیر احساس می کند که از لحاظ روانی نیازمند ارضای جاه طلبی، ارضای نیاز عاطفی به پست و مقام و جایگاه است به یکباره پس از اینکه متوجه شد پایان ماموریتش رسیده است، به انحا مختلف و آگاهانه و یا نا آگاهانه برای حفظ صندلی دست به هر کاری می زند و دل به دریا میزند و با دریا دلی، جهت حفظ جایگاه خود هر کاری میکند به گونهای که گاها هدف وسیله را برایش توجیه میکند! این مدیران پس از آنکه به اجبار ملزم به ترک صندلی شدند( اجبار عریان یا پنهان) حتی پس از ترک صندلی نیز در سودای صندلی و مقام و مکنت آن جایگاه سالها و شاید مدتها دچار افسردگی شده و نمیتوانند به دنیای واقعی باز گردند!
البته نکته قابل تاملتر این است که افسردگی و ناکامی از حفظ صندلی را شاید به صورت شفاف و چشم غیر مسلح نتوان دید اما اگر کمی دانش رفتارشناسی داشته باشی میتوانی بفهمی که بله! مدیر ما دچار چسبندگی شخصیتی به صندلی مدیریتی شده است!
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.