دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۵۷ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.
ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمیکرد. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامهها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما میگذارند. در اینجا گزیدهای از خاطرات یک روز از سفر سوم شاه به فرنگستان را میخوانید.
معمولا کمتر کسی نام خانه «انیس الدوله» را شنیده است. این عمارت ۱۷۰ ساله که در حال حاضر محل اتحادیه گوشت گوسفندی است، سالها محل زندگی انیسالدوله سوگلی ناصرالدین شاه بوده و در نمای آن از شکوه و جلال عمارتهای قجری خبری نیست.
ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمیکرد. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود.
سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک و انگلستان شد.
ناصرالدین شاه امامه را دوست داشت و تابستانها چند هفتهای در آن اردو میزد و به تفرج و شکار در روستا مشغول میشد. در یکی از سفرها، ناصرالدین شاه در آنجا دختر چوپانی ۱۶ ساله به نام فاطمه را دید. پادشاه با او به گفتگو پرداخت و از بیان او خوشش آمد.
متن کتیبه های روایت کننده قتل ناصرالدین شاه برای اولین بار منتشر شد. این کتیبه ها در اختیار موزه آستان حرم شاه عبدالعظیم است که اکنون در کاخ گلستان به نمایش گذاشته شده است.
«نوحه جبرئیل» قدیمیترین نوحه ضبط شده به زبان فارسی است که به نظر میرسد در زمان ناصرالدینشاه قاجار ضبط شده است؛ درست وقتی که گرامافونهای اولیه به ایران وارد شدند.
خانه حاج آقا علی با ۱۱۰ اتاق، ۷هزار مترمربع وسعت و ۴هزارمتر زیر بنا یکی از شگفتیهای رفسنجان است که روزگاری برای خودش برو بیایی داشته. در مورد این بنای تاریخی که یکی از عجایب معماری قدیم به حساب میآید روایتهای زیادی وجود دارد.
خیابانی در تهران که امروز به نام یکی از بلندترین قلههای ادبیات عارفانه ما یعنی «مولوی» نامگذاری شده، روزگاری نام یک دلقک درباری را بر خود داشت؛ مردی که حتی خواندن و شنیدن برخی از حرکاتی که در مجالس از او سر میزده، عرق شرم بر پیشانی مینشاند.
سالها میگذرد و شاید ساختِ سریالها و فیلمهای زیادی با سوژه ناصرالدین شاه این سؤال را پیش آورد که چرا آنقدر کارگردانان و سریالسازان علاقهمند هستند درباره قاجاریه اثر نمایشی خلق کنند.