به گزارش سایت خبری پرسون، گرامافون سوغات فرنگ در زمان ناصرالدینشاه بود و آن زمان در میان عموم مردم به عنوان «حبسالصوت» و یا «حافظالصوت» شناخته میشد؛ ابزاری که با استفاده از آن میتوانستند، آوا و نواهای مورد علاقهشان را بشنوند.
یکی از قطعات به جای مانده از «حبسالصوت»های قدیم همان «نوحه جبرئیل» است که شعر آن منسوب به ناصرالدین شاه قاجار بوده و البته خواننده آن نامشخص است.
این نوحه قدیمی که آن را در ادامه میشنوید، در دستگاه همایون اجرا شده است.
متن کامل «نوحه جبرئیل» به این شرح است:
مامور شد ز حضرت دادار، جبرئیل
آمد به یاری شه بی یار، جبرئیل
وقتی رسید دید حسین را میان خون
گفتا فدای جان تو، صد بار جبرئیل
برگو که پیکری که منش پروریدهام
بیند چه سان جراحت بسیار، جبرئیل
این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد
از شه پر به دیده خونبار جبرئیل
شاه شهید دیده گشوده به ناله گفت
ای پیک وحی خالق جبار، جبرئیل
بردار سایهات زسرم این دم وصال
حایل مشو میان من و یار، جبرئیل
گر سایه افکنی، به سر اصغرم فکن
آن طفل هست چو گل بیخار، جبرئیل
مادر نداشت شیر و منش هم ندارم آب
لب تشنه گشت کشتهی اشرار، جبرئیل
آن نوجوان شبیه جدش پیغمبر است
کن سایهای به احمد مختار، جبرئیل
اندر کنار علقمه هر لحظه بگذری
کن سایهای به میر علمدار، جبرئیل
عباس آب آور لب تشنگان من
دارد به تن جراحت بسیار جبرئیل
خواهی برادرم حسن از تو رضا شود
کن سایه ای به قاسم افکار جبرئیل
گر خدمت حسین و علی بر تو لازم است
چون هست آن یتیم دل افکار، جبرئیل
در راه شام چون گذری بر عیال ما
کن سایهای به عابد بیمار، جبرئیل
طفلم سکینه و دختر زارم رقیه را
آنجا زنند سیلی بسیار، جبرئیل
اندر خرابه گر گذرت گشت از وفا
کن سایهای به زینب افکار جبرئیل
گر خدمت حسین و علی بر تو لازم است
کن سایهای به عترت اطهار، جبرئیل
اندر مدینه گر گذری ای برادرم
ده تسلیت به دختر بیمار جبرئیل
پرواز چو کنی، تو به لوح و قلم رسی
کن ثبت شعر ناصر قاجار جبرئیل
منبع: همشهری آنلاین