به گزارش سایت خبری پرسون، جمهوری اسلامی ایران از ابتدا هرگونه دخالت در طراحی، برنامه ریزی و اجرای عملیات طوفان الاقصی را تکذیب کرده اما همزمان بر حق فلسطین برای مقاومت در برابر اشغالگر تاکید کرده و هشدار داده که تداوم کشتار شهروندان غیرنظامی در فلسطین می تواند به گسترش دامنه جنگ در منطقه منتهی شود. هشداری که به نظر می رسد می توان افزایش حملات به منافع ایالات متحده در سوریه و عراق و ورود محدود و موردی انصارالله یمن به میدان برای هدف قرار دادن منافع رژیم اسرائیل را بخشی از عینیت یافتن آن دانست.
در حالی که پیام رسانی میان تهران و واشنگتن با محوریت عدم تمایل هر دو طرف برای گسترش دامنه جنگ و هشدار به یکدیگر از طریق واسطه ها ادامه دارد، برخلاف برخی پیش بینی ها دامنه جنگ به نوار غزه محدود مانده و جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان با تدبیر تصمیم به حفظ فاصله از میدان و تمرکز بر تلاش برای برقراری آتش بس و بازگرداندن مسئله فلسطین به صدر اخبار بین المللی و چاره اندیشی درباره آن گرفتند.
در داخل ایالات متحده هم دو صدای متفاوت شنیده شده است: تندروهایی که خواهان برخورد با جمهوری اسلامی ایران هستند و دولت جو بایدن که از همان ابتدا تاکید کرد سندی دال بر دخالت ایران در طوفان الاقصی ندارد و البته به اسم تلاش برای بازدارندگی در برابر ایران، سیلی از تجهیزات نظامی جدید و موجی از سربازان تازه نفس آمریکایی را راهی منطقه کرده است. با این همه موضع وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به درخواست ها برای مسدود سازی مجدد دسترسی ایران به وجه منتقل شده از کره جنوبی به قطر در این بازه زمانی دو ماه گذشته از آغاز جنگ غزه ثابت مانده است . آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، روز پنجشنبه بیستم مهر پس از دیدار با نخستوزیر، رئیس جمهوری، و وزیر امور خارجه رژیم اسرائیل در جمع خبرنگاران در تلآویو گفت ایالات متحده نظارت شدیدی بر پول آزادشده ایران در قطر دارد و حق مسدودکردن آن را برای خود محفوظ میداند. بلینکن با تاکید بر اینکه هیچ مقدار از این پول صرف نشده است، افزود: وزارت خزانهداری ایالات متحده بر حساب بانکی محل نگهداری این پول نظارت میکند و این پول فقط میتواند صرف اقلام بشردوستانه، غذا، دارو، و تجهیزات پزشکی شود و هرگز دست مقامات جمهوری اسلامی ایران به آن نمیرسد.
البته همزمان با این اظهارنظر وزیر خارجه آمریکا، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشت والی آدیمو، معاون وزیر خزانهداری آمریکا، در جلسهای با نمایندگان دموکرات در مجلس نمایندگان گفته است مقامات آمریکایی و قطری توافق کردهاند که مانع دسترسی ایران به شش میلیارد دلار منابع منتقلشده جمهوری اسلامی ایران از کره جنوبی به دوحه برای خرید اقلام انساندوستانه شوند. این روزنامه آمریکایی با استناد به دو منبع رسمی و یک منبع در کنگره که نخواستند نامشان فاش شود، نوشته است: آقای آدیمو به قانونگذاران آمریکایی قول داده است که این مبلغ «به این زودی» در دسترس ایران قرار نخواهد گرفت. خبرنگار شبکه تلویزیونی «سیبیاس نیوز» در کاخ سفید نیز در شبکه ایکس (توییتر سابق) نوشت: ایالات متحده آمریکا با قطر به یک «تفاهم بیسروصدا» رسیده است تا دوحه شش میلیارد دلار پول نفت ایران را آزاد نکند.
در همان مقطع زمانی، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل در پاسخ به روزنامه «واشینگتنپست» درباره مسدود کردن دسترسی ایران به مبلغ منتقل شده به قطر گفت: «سناتورها و دولت آمریکا به خوبی آگاه هستند که نمیتوانند توافق را به هم بزنند. این مبلغ حق مردم ایران است و جمهوری اسلامی قرار است از این پول برای واردات کالاهای انساندوستانه و غیر تحریمی استفاده کند».
با وجود این خبرسازی های غیررسمی، مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه، طرحی را به تصویب رساند که براساس آن دسترسی ایران به ۶ میلیارد دلار از داراییهای آزاد شده این کشور که پس از آزاد شدن در کره جنوبی به قطر منتقل شد، محدود میشود. این طرح براساس آنچه قانون عدم تخصیص بودجه برای تروریسم ایران خوانده میشود، ارائه شد؛ جمهوریخواهان آمریکایی ادعا میکنند که دولت آمریکا باید به دلیل آنچه که آنها همدستی در تامین مالی تروریسم در حمایت از ایران میخوانند، پاسخگو باشد. براساس گزارش «آسوشیتدپرس»، طرح مورد حمایت جمهوریخواهان که پس از تصویب در مجلس نمایندگان اکنون در مسیر رفتن به سنا قرار دارد، شانس اندکی برای حمایت اکثریت دموکراتها خواهد داشت که اکثریت این مجلس را در دست دارند و جلوگیری از دسترسی ایران به این داراییها در قطر بسیار بعید است.
پیش از تصویب این طرح در کنگره، گروهی متشکل از ۲۰ سناتور جمهوری خواه از جمله مارشا بلکبرن و مارکو روبیو، لیندسی گراهام، جان تون، مایک لی، آر یوتا، ریک اسکات، جیمز لنکفورد، جان کورنین، و تام کاتن در واکنش به حملات حماس به اسرائیل در نامه ای به جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از او خواسته بودند که دارایی های ۶ میلیارد دلاری ایران را که ماه گذشته در توافق تبادل زندانیان آمریکایی از حسابهای کره جنوبی به قطر آزاد شده بود، مسدود کند.
تداوم جنگ غزه و مخالفت رژیم اسرائیل با برقراری آتش بس دائم، منطقه خاورمیانه را در یک قدمی جنگ قرار داده و رابطه میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بخصوص ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران را به زمینی از مین تبدیل کرده که هر لحظه امکان قرار گرفتن- ولو سهوی- پای یکی از این دو بازیگر یا کشانده شدن پای آنها به روی یکی از این مین ها وجود دارد. این در حالی است که تهران و واشنگتن تا پیش از هفت اکتبر در حال اجرایی کردن متن تفاهم نانوشته ای برای مدیریت تنش بودند که همین تبادل زندانیان و رفع مسدودیت از پول ایران در کره جنوبی و انتقال آن به قطر یکی از بندهای این تفاهم بود.
شانس تبدیل شدن طرح کنگره به قانون کم است
در همین رابطه با کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته و تحلیلگر ارشد سیاست خارجی گفت و گویی کوتاه داشتم. احمدی معتقد است که "تفاهم نانوشته" میان ایران و آمریکا برقرار است و همچنان برای مدیریت تنش تلاش می شود.
مجلس نمایندگان آمریکا روز پنجشنبه طرحی را به تصویب رساند که براساس آن دسترسی ایران به ۶ میلیارد دلار از داراییهای آزاد شده این کشور که پس از آزاد شدن در کره جنوبی به قطر منتقل شد، محدود میشود. می دانیم که این طرح برای اجرایی شدن باید از سد مجلس سنا که اکثریت آن در اختیار دموکراتها است بگذرد و برخی آن را فاقد جنبه اجرایی به همین دلیل می دانند. جدا از اجرایی شدن یا نشدن آن، اهمیت تصویب چنین طرحی در فضای فعلی میان ایران و آمریکا چیست؟
این طرح با 307 رای در برابر 119 رای در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شده و اگر در سنا نیز به تصویب برسد باید برای امضای رئیس جمهور ارسال شود. با توجه به جوی که شاهدیم، تبدیل شدن آن به قانون خیلی محتمل نیست. اگر چه این طرح فراحزبی توصیف شده اما نتیجه رای گیری نشان می دهد که 94 دمکرات از آن حمایت نکرده اند و اینکه تعدادی از اعضای کنگره به یک طرح تحریمی علیه ایران رای منفی بدهند، فکر می کنم بی سابقه است. اگر چه کنترل و اکثریت مجلس سنا در دست دموکرات ها است، اما احتمال اینکه این طرح در مجلس سنا رای حداقلی را به دست آورد، وجود دارد. (در جریان بررسی برجام در سنا در 2015 ، 4 سناتور دمکرات علیه برجام با جمهوریخواهان همراه شدند.) اما مشکل بزرگتر این است که اگر رئیس جمهور از امضای مصوبه کنگره خودداری کند، ممکن است دو سوم لازم در سنا برای شکستن وتوی رئیس جمهور وجود نداشته باشد؛ هر چند که رای گیری در مجلس نمایندگان نشان داد که دو سوم لازم در این مجلس وجود دارد. به این ترتیب، نمی توان با قطعیت راجع به نهایی شدن یا نشدن این طرح قضاوت کرد.
به هر صورت، نفس تصویب این طرح در مجلس نمایندگان در شرایط کنونی مهم است و نشان می دهد که تندروهای مخالف ایران همچنان فعال و مترصد هر فرصتی هستند. نتیجه این تحرک جدید صرفنظر از اینکه نهایی شود یا نشود، اعمال فشار بیشتر بر دولت بایدن است. این فشار جدید بویژه با توجه موقعیت آنچه که "تفاهم نانوشته" خوانده شده، حائز اهمیت است. روشن است که به رغم بحران غزه و متهم کردن ایران به حمایت از حماس، هنوز نشانه ای حاکی از تضعیف این تفاهم وجود ندارد و به نظر می رسد که حداقل تا کنون و مادام که بحران در جریان است، دولت بایدن قصد دست زدن به اقداماتی علیه ایران را ندارد؛ چرا که نگران واکنش تند ایران در شرایط متزلزل کنونی و امکان گسترش جنگ در منطقه است.
همین را ما اخیرا در جریان نشست آژانس و خودداری 4 کشور غربی در ارائه قطعنامه ای علیه ایران دیدیم. در چنین شرایطی طرح کنگره امکان جدیدی برای بسیج نیرو در واشنگتن علیه سیاست بایدن در قبال ایران را فراهم کرده و ممکن است فشار از این ناحیه رو به افزایش نهد. چنین فشاری در شرایطی که انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری قریبا آغاز می شود، ملاحظات انتخاباتی را نیز وارد معادله کرده و بر شدت مشکلات برای دولت بایدن خواهد افزود.
ایران و آمریکا برای حفظ تفاهم نانوشته تلاش می کنند
فکر می کنید جنگ غزه چه تاثیری بر تلاش ایران و آمریکا برای مدیریت تنش تا پیش از آغاز این جنگ گذاشته است. تا پیش از 7 اکتبر دو طرف نقشه راهی ولو نانوشته داشتند که براساس آن در حال حرکت به سمت مدیریت تنش و آماده سازی فضا برای مذاکرات غیر مستقیم احیای برجام بودند.
"تفاهم نانوشته" همچنان برقرار است و همچنان برای مدیریت تنش تلاش می شود. جنگ غزه تاثیراتی که داشته یکی می تواند این باشد که آنطور که مقامات آمریکایی می گویند و شواهد هم گواهی می دهد از آن 6 میلیارد دلاری که از کره به قطر انتقال یافته، هنوز برداشتی نشده است و این می تواند حاصل تفاهمی بین قطر و واشنگتن باشد. اما از این که بگذریم، در سایر امور شاهد تحمل و خویشتن داری طرفین هستیم. به رغم اتفاقاتی مانند حملاتی به واحدهای آمریکایی در منطقه و دو سه مورد تهدید یا توقیف کشتی ها، شاهد عقب گردی که حاکی از فروپاشی "تفاهم نانوشته" باشد، نیستیم. می دانیم که قرار بوده که آن تفاهم بسیاری امور از جمله عدم حمله به واحدهای آمریکایی در منطقه و عدم ایجاد مشکل برای کشتیرانی بین المللی و ... را شامل شود. احتمالا طرفین تفاهم دارند که با توجه به حادثه 7 اکتبر و بحران غزه برخی عدول ها و نقض ها در ارتباط با تفاهم نانوشته قابل درک است و باید تحمل شود و خویشتن داری پیشه شود. البته برداشت من این است که تا قبل از بحران جاری، فرض بر این بود که "تفاهم نانوشته" حداقل تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برقرار خواهد بود و دیگر صحبتی از تلاش برای احیای برجام در میان نبود و هنوز هم نیست.
تندروهای آمریکایی به دنبال مکانیسم ماشه هستند
امروز توجه جامعه جهانی به غزه معطوف شده و همزمان امریکا هر روز یک روز به فضای انتخاباتی 2024 هم نزدیک تر می شود. فضایی که بعید است در قالب آن پیگیری مذاکرات برای احیای برجام ممکن باشد. اخیرا نیز مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی با توجه به ابعاد فنی توسعه برنامه هسته ای ایران ادعا کرده بود که شاید باید به توافقی متفاوت از برجام اندیشید. برجام با چهارچوبی که از آن سراغ داشتیم به تاریخ پیوست؟
محتمل است که این طور باشد. ببینید، مطابق برجام که توافقی مثبت برای ایران بود، قرار بود که ظرف ده سال یعنی تا اکتبر 2025 ، شرایط برنامه هسته ای ایران عادی شود و دیگر شامل محدودیت فوق العاده ای نباشد و قطعنامه 2231 خاتمه بیابد و برنامه هسته ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود. ما اینک در دسامبر 2023 تنها حدود 22 ماه با آن تاریخ فاصله داریم. و این در حالی است که برنامه هسته ای ایران طی این چهار سال گذشته یعنی در پی خروج ترامپ از برجام پیشرفت های نمایانی کرده است. یعنی به خاطر تخلف آمریکا و نقض برجام توسط خود آنها، ایران نیز بطور طبیعی الزامی به پایبندی به برجام نداشت و برنامه هسته ای خود را ادامه داد. نتیجه این شده که شرایطی که در چارچوب آن قرار بود، در اکتبر 2025 آن اتفاقات بیافتد، کاملا تغییر کرده است. جریانات افراطی در آمریکا اکنون فشار می آورند که با توسل به مکانیسم ماشه بلکه آب رفته به جوی بازگردد. میانه رو ها هم دیگر بازگشت به برجام و نیل به همان گریز هسته ای یک ساله را دیگر ممکن نمی دانند. در نتیجه از تابستان گذشته دنبال تفاهمی نانوشته برای حفظ وضع موجود از نظر برنامه هسته ای ایران و شرایط منطقه ای در ازای عدم سختگیری در اجرای تحریم نفتی ایران بوده اند.
ایران در انتخابی درست وارد جنگی ویرانگر نشد
قریب به دو ماه پس از آغاز جنگ غزه ، از توسعه خطرناک و غیرقابل کنترل دامنه جنگ خبری نیست. در این امر هم امریکا و هم ایران و حزب الله لبنان نقش داشتند. تعبیر و تحلیل شما از شکل گیری این فضای جدی مدیریت تنش میان دو طرف چیست و آیا قابل تداوم است؟
آمریکا و اسرائیل بلافاصله بعد از شروع بحران غزه کوشیدند تا جنگ را در غزه محدود و مهار کنند. به همین دلیل کوشیدند تا نشان دهند تهدیدی یا میل به انتقامی از ناحیه آنها علیه ایران و حزب الله لبنان وجود ندارد. تاکیدات مکرر آنها مبنی بر اینکه ایران در حمله 7 اکتبر دخالت نداشته و حتی اینکه ایران غافلگیر شده، از ناحیه مقامات اسرائیلی و آمریکا در همین رابطه قابل درک است. علاوه بر مانورهای دیپلماتیک به شرح فوق، آمریکا به لحاظ عملی نیز اقدام به ارسال دو ناوگروه به مدیترانه شرقی و خلیج فارس کرد و به این ترتیب خواست مانور خود برای بازداشتن ایران و بازیگران غیر دولتی به جنگ را تکمیل کند. روشن است که اسرائیل نمی خواست همزمان در چند جبهه درگیر شود. این وضعیتی است که همچنان ادامه دارد. مقامات ایران نیز نشان دادند که درک کاملا درستی از اوضاع دارند و طبیعی بود و هست که نخواهند ایران درگیر یک جنگ عظیم با ویرانی های عظیم شود. فکر می کنم که این درک منطقی همچنان حاکم است و همچنان طرفین این بحران مایل نیستند که جنگ گسترش بیابد و کار از کنترل خارج شود. البته محتمل است که برخی تبادل آتش ها در سطح بسیار محدودی که طی 60-50 روز گذشته جریان داشته، همچنان ادامه یابد. ولی در ضمن همه طرفها هوشیار و مراقب هستند که کار از کنترل خارج نشود.
منبع: انتخاب