به گزارش سایت خبری پرسون، یکی از کنشهای جدی حسن روحانی طی روزهای گذشته، دیدار او با رهبر انقلاب بود. از این دیدار روایتهای مختلفی بیرون آمد. عدهای این دیدار را معمولی و در راستای ملاقاتهای همیشگی روحانی با رهبری و برای جویایی احوال، تحلیل کردند اما برخی دیگر تلاش کردند تا رنگ سیاسی به دیدار بزنند و اینگونه وانمود کنند که رییسجمهوری پیشین کشورمان از رهبر انقلاب درخواست ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را داشته است و تلاش دارد در آینده جایگاه سیاسی خود را با جانشینی شیخ صادق آملیلاریجانی، ارتقا بخشد.
فارغ از این روایتهای متعدد و در مواردی متناقض، نفس حرکت روحانی برای دیدار با رهبر انقلاب در نوع معنادار و قابل تفسیر بود. مهمترین تفسیری که از این دیدار بیرون آمد، کوشش دوباره روحانی برای بازسازی روابطش با ارکان حاکمیت و بازگشت به وجهه پیش از سال1392 بود. براساس این تحلیلها، روحانی که در دوران ریاستجمهوری ازسوی نیروهای حامیاش در اردوگاه اصلاحات، به محافظهکاری متهم بود، با ترتیب دادن دیدار با رهبر انقلاب درصدد بوده تا سویه حاکمیتی خود را بار دیگر تقویت کند و بدین ترتیب به عنصری در چارچوب و درعینحال فعال در مناسبات آینده نظام تبدیل شود؛ بنابراین، اصلاحطلبان و رسانههای نزدیک به آنها کوشیدند دیدار روحانی با رهبری را حساس و نامعمول و روی آینده سیاسی روحانی بسیار تاثیرگذار جلوه بدهند.
پیام معنادار به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی
روحانی برخلاف آنچه تصور میشود، از میدان سیاست ایران کنارهگیری نکرده و هر بار با انتشار مطلبی حضور فعال خود را به همگان اعلام میدارد. آخرین مطلبی که از روحانی در رسانهها منتشر شد، پیام یازدهبندی او به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار قاسمسلیمانی بود. پیام مزبور که میشود از آن، تمایل جدی روحانی به بازگشت به شأن و مقام امنیتی و راهبردی پیشینش را استنتاج کرد، حاوی نکات مهمی است. یکی از مهمترین فرازهای پیام روحانی شاید آنجایی باشد که او خود را از صف حامیان انفکاک میان دیپلماسی و میدان(که اولینبار پس از درز نوار مصاحبه ظریف برساخته و وارد ادبیات سیاسی کشور شده و ازسوی اپوزیسیون ترویج شد) جدا کرده و این دو ساحت را کاملا منطبق با یکدیگر و خود را عاملی مهم در ایجاد این انطباق نشان داده است.
روحانی دراینباره تصریح کرد: «مقابله همهجانبه با تروریسم منطقهای مستلزم پشتیبانی و هماهنگی اقدامات دفاعی و دیپلماتیک بود؛ ازاینرو از وزارت امورخارجه و سپاه قدس خواستم که در مسائل منطقهای با هماهنگی کامل عمل کنند». روحانی درعینحال در بخش دیگری از پیامش با اشاره به فراگیری شخصیت حاجقاسم، اضافه کرد: «هیچ جریانی نمیتواند او را در انحصار خود بگیرد و او را ابزار صفکشیهای جناحی و سازمانی کند».
سازماندهی کابینه سایه؟
آنطور که به نظر میرسد حسن روحانی دوران پایان ریاستجمهوریاش را فرصتی برای تجدیدقوای سیاسی خود، قرار داده است. دراینباره کامبیز مهدیزاده، داماد حسن روحانی چندی پیش در گفتوگو با شرق با اشاره به دیدارهای روحانی با وزرای دولتهای یازدهم و دوازدهم تاکید کرد: «حدود دو هفته پیش با آقای جهانگیری جلسه داشتند و با اعضای کابینه نیز هر هفته بهصورت انفرادی و گروهی دیدار دارند. بههرحال اینگونه نیست که آقای روحانی خانهنشین شده باشد و مثلا آشپزی بکنند، ایشان یک فرد سیاسی هستند و دوست دارند که این جلسات هم ادامه داشته باشد.
به این نکته نیز توجه داشته باشید که اندیشه اعتدال حذفشدنی نیست و هیچکس هم نمیتواند اعتدال را حذف کند». مهدیزاده در همین گفتوگو تصریح داشت که روحانی طی مدت اخیر با علی لاریجانی و سیدحسن خمینی دیدارهایی داشته است و درعینحال افزود که در دفتر پدر همسرش برای دیدار با «افراد مختلف از همه طیفها، همیشه باز است.»
اشاره مهدیزاده به اینکه پدر همسرش «هر هفته با اعضای کابینه بهصورت انفرادی و گروهی» دیدار دارد و همزمان با افرادی نظیر علی لاریجانی و سیدحسن خمینی (و شاید ناطقنوری) نیز ملاقاتهایی داشته، در نوع خود بیانگر عزم راسخ حسن روحانی برای سازماندهی نیروهای نزدیک به خود و حفظ انسجام تیم رهبری بلوک نیروهای اعتدالگرا در آسمان سیاستورزی کشور است.
در دورهای که قدرت اجرایی کشور از اختیار اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه و اعتدالگرایان خارج است، به نظر میرسد روحانی با همراهی هممشربان سیاسی خود قصد دارد «دولت سایه» را سامان و سازمان دهد. با نمود تدریجی آثار سیاستهای اقتصادی-معیشتی دولت سیزدهم، تیم «دولت سایه» شاید بهدنبال درآمدن در موضع منتقد وضع موجود باشد تا بدین طریق در تصویر ذهنی جامعه، بار دیگر نجاتبخش جلوه کند. بر این مبنا شاید پیشرانی و راهبری نیروهای طیف میانه جهت کسب مجدد قدرت در انتخابات بعدی مجلس(اسفند 1402) یا ریاستجمهوری چهاردهم(خرداد 1404)، عاجلترین رسالت نانوشته دولت سایه (تحت رهبری روحانی و بقیه رجال نزدیک به او) برای آینده نهچندان دور باشد.
روحانی در جایگاه هاشمی؟
پس از شکست نامزد اصلاحطلبان در انتخابات اخیر ریاستجمهوری و پایان یافتن مسوولیت روحانی در جایگاه ریاستجمهوری، این سوال در میان تحلیلگران سیاسی بهکرات مطرح شد که تکلیف ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان چه میشود. وجود برخی نشانهها مثل تمایل لاریجانی برای تاسیس حزب، یا پیام محمد خاتمی برای کنگره حزب اتحاد ملت که در آن بر لزوم ائتلاف و همراهی اصلاحطلبان با «اصولگرایان خردمند» تاکید کرد یا مورد آخر، ابراز همدلی اصلاحطلبان با دیدار حسن روحانی با رهبر انقلاب، همگی گویای این واقعیت هستند که آرایش اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در آینده نه چندان دور، دستخوش روزآمدسازی و بازآرایی خواهد شد. حال در این میان حسن روحانی با برخی کنشها قصد دارد خود را محور رهبری بلوک نیروهای میانهرو(اعم از اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالگرایان) قرار بدهد و مسوولیتی را که پیشازاین مرحوم هاشمیرفسنجانی به عهده داشت دست بگیرد. البته روحانی برای تبدیل شدن به
«هاشمی ثانی»، واجد همه الزامات و زمینههای لازم نیست لیکن در دوران فترت میانهروها، حضور حسن روحانی میتواند برای ایشان غنیمت
به شمار آید.
پس از شکست نامزد اصلاحطلبان در انتخابات اخیر ریاستجمهوری و پایان یافتن مسوولیت روحانی در جایگاه ریاستجمهوری، این سوال در میان تحلیلگران سیاسی بهکرات مطرح شد که تکلیف ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان چه میشود.