به گزارش سایت خبری پرسون، برای دنبال اهداف بلندمدت به یک تعادل در انگیزه و انرژی نیاز دارید؛ شما یک هدف دارید؛ یک هدف ارزشمند و مهم و حتی حیاتی. مقالات روانشناسی پرسون را از دست ندهید.
به طور طبیعی، شما میخواهید به این هدف در اسرع وقت برسید و برای آن از هیچ تلاشی دریغ نخواهید کرد. اما افراد موفق، هوشمندتر کار میکنند؛ آنها هم بیشتر کار میکنند تا به هدف خود برسند ولی تا یک نقطه خاص!
یکی از دوستانم نزدیک به دو دهه است یک فروشنده فوقالعاده موفق و سوپراستار محسوب میشود. به طور مشخصی، نسبت به همسن و سالان خود بسیار جلوتر است. من از او پرسیدم چگونه به این سطح از موفقیت استثنایی رسیده است و آن را مدیریت میکند. در واقع، چگونه این سطح از موفقیت را حفظ کرده است.
او گفت درگیر مسائل زیادی است: آموزش، مهارت، تجربه، تلاش و پشتکار.
اما بعد کمی مکث کرد و گفت: «اگر دنبال یک پاسخ ساده هستید، جوابم این است: من از قانون «نه کمتر، نه بیشتر» پیروی میکنم.»
قانون «نه کمتر، نه بیشتر» چیست؟
قانون «نه کمتر، نه بیشتر» ساده است و میگوید شما یک هدف بلندمدت دارید که نیاز به پیشرفت و پشتکار مداوم دارد. شما باید فعالیتهای روزانه و هفتگی خود را طوری تنظیم کنید که نه بسیار کم و پایین و محدود باشند (نه کمتر) و نه خیلی زیاد و بیش از حد (نه بیشتر).
درباره این دوست من، هرگز کمتر از سه تماس برای فروش در یک روز برقرار نمیکند و هرگز بیشتر از پنج تماس در یک روز ندارد. او میگوید: «مهم نیست که چقدر ماهر باشید، فروش تا حدودی براساس قدرت اعداد است.» بنابراین، او همیشه حداقل سه تماس روزانه برای فروش دارد.
در عین حال، فروش موثر به آمادگی ذهنی، فکر و انرژی نیاز دارد. انجام بیش از ۵ تماس فروش در روز به معنای کوتاه کردن کیفیت خود در برخی بخشها است. اگر تماسهای زیادی طی یک روز داشته باشد؛ وقت و قدرت ذهنی کافی برای درک نیازهای واقعی مشتریان نخواهد داشت. او برای «نه» گفتن و مخالفتهای خاص آمادگی ندارد و مرزهای مذاکره را گم خواهد کرد.
برقراری شش تماس و بیشتر در روز، دیگر انرژی و اشتیاق لازم را در بهترین حالت نخواهد داشت. مطمئنا، او قدرت برقراری بیش از ۵ تماس را دارد اما تماسهایی ایدهآلی نیستند و هزینه بسیار بالایی دارند. او خوب میداند که تماسهای بیشتر، بدون کارایی مورد انتظار خواهند بود و احتمال سوخت شدن مشتری هم وجود دارد.
همه این دلایل باعث شدند که او به قانون «نه کمتر، نه بیشتر» پایبند باشد و در طی یک روز بین ۳ تا ۵ تماس برای فروشندگی برقرار کند.
این قانون در تنظیمات مختلفی برای رسیدن به موفقیت کار خواهد کرد.
تصور کنید شما میخواهید ویژگیهای یک مدیر رده بالای گوگل را در خود بروز دهید. باید به طور منظم به کارمندان خود بازخوردهای عملی بدهید؛ به نیازهای آنها توجه کرده و در حال اشتراکگذاری اطلاعات مدام باشید. باید پیشرفتههای کاری معنادار کارمندان را برجسته و درباره آنها بحث و تبادلنظر داشته باشید.
تنظیم قانون «نه کمتر، نه بیشتر» ساده است: تصمیم میگیرید در هفته کمتر از دو دیدار حضوری با کارمندان نداشته باشید و از آن سو، این مراجعات حضوری بیشتر از سه بار نشوند.
به این ترتیب، شما به پیشرفت مداوم و مستمر خود برای رسیدن به هدفتان که افزایش کیفیت تک تک کارمندان طی یک ماه است؛ دست پیدا میکنید ولی این هدف، مانع از هدر رفت زمان و انرژی شما برای اهداف دیگر نمیشود.
مثال دیگر، میخواهید کتابهای بیشتری بخوانید. پس، قانون «نه کمتر، نه بیشتر» را طوری تنظیم میکنید که در یک روز کمتر از ۶ صفحه نخوانده و بیشتر از ۲۰ صفحه هم مطالعه نداشته باشید. به این ترتیب، شما به طور متوسط یک کتاب را طی ماه تمام خواهید کرد و در سال بیش از ۱۰ کتاب مطالعه کردید. تعریف حد «نه بیشتر» به شما کمک میکند به کارهای مهم دیگر خود برسید.
میتوان این قانون را در ورزش، آموزش یک زبان یا مهارت جدید، نویسندگی و حوزههای دیگر به طوری تنظیم کرد که یک پیشرفت مستمر و دائمی داشته باشید و هر روز به هدف نزدیکتر شوید ولی اختلالی در فعالیتها و اهداف روزانه دیگر شما پدید نیاید.
خیلی مهم است شما برای رسیدن به یک هدف، نه ناامید و کسل و بیانگیزه شوید و نه دچار خستگی جسمی و روانی کار بیش از حد شوید.
قانون «نه کمتر، نه بیشتر» این اطمینان را حاصل میکند که به یک تعادل منطقی «انگیزه و انرژی» لازم برای دنبال کردن یک هدف بلندمدت برسید.