به گزارش سایت خبری پرسون، احمدرضا قلیپور نوشت: ایشان در ادامه اشاره داشتند که:«مطالبه من این است که دستگاههای مسوول جبران کنند». این فراز از سخنان ایشان تذکر مهمی بود که امید به تغییرات در فهرست احراز صلاحیت شدههای ریاستجمهوری سیزدهم را زنده و در فضای عمومی تحرک سیاسی ایجاد کرد اما با بیانیه شورای نگهبان این امید خاموش شد. در این مقاله بر آنم با اشاره به این تذکر مهم و منحصر به فرد به این سوال بپردازم که چه جفاهای محتمل دیگری در انتخابات سیزدهم متصور است و پیامدهای احتمالی آن چیست؟ بعد از این تذکر مهم، رسانههای مکتوب و مجازی سرشار از تحلیلها، خبرها و گمانهزنیها شد اما من به عنوان روانشناس اجتماعی بر آنم که از این منظر به این موضوع ورود کنم و جفاهای دیگری را مورد کنکاش قرار دهم که تاکنون بدان پرداخته نشد.
در روانشناسی اجتماعی موضوعات مهمی چون شناخت اجتماعی، اسنادها، نگرشها و خود(self) مفصلا مورد بحث است. آلبرت آلیس در نظریه عقلانی-عاطفی خود پیوستار رویداد-شناخت-هیجان-کنشگری را معرفی کرده است. یکی از پیامدهای این پیوستار ایجاد نگرش است که به معنای قضاوت درباره رویدادهاست که در طول زمان ایجاد میشود و به الگوی داوری آنان بدل میشود. حال اجازه میخواهم جفاهای احتمالی را در جریان انتخابات سیزدهم به اجمال زیر به بحث بگذارم که در مردم نگرش منفی ایجاد کرده است:
۱- جفا به نامزدهای رد صلاحیت شده: تذکر صریح رهبر انقلاب در این باره نقطه پایانی بر این مناقشات بود که آیا به برخی نامزدها جفا شده یا خیر. سخنگوی شورای نگهبان با اذعان درست به اینکه این شورا مصون از خطا نیست به جفاها صحه خردمندانه گذاشت
اصلا برای اکثر مردم و اکثر سیاسیون همه جناحها اعم از اصلاحطلبان، اصولگرایان، اعتدالگرایان و مستقلان قابل درک نیست که برآیند حضور بیسابقه بالغ بر 4۰-3۰ نفر از شایستگان این ۷ نفر است که بسیاری از آنان خود نیز باور نداشتند که رجل سیاسی شناخته شوند گرچه هر یک از این عزیزان در حیطه شغلی خود چه بسا شایستهترین هستند. رد صلاحیت نامزدهایی مثل آقایان تاجزاده و احمدینژاد کاملا قابل پیشبینی بود اما هیچ کس نه هیچ دولتمردی، نه هیچ سیاستورزی و نه هیچ حزبی رد صلاحیت چهرههایی مثل لاریجانی، جهانگیری، پزشکیان و سبحانی را نتوانستند درک کنند.
۲- جفا به انقلاب: انقلاب اسلامی آرمانهای متراکم بیش از یکصد سال مبارزه سیاسی مردم در رسیدن به استقلال، آزادی، مدنیت، جمهوریت، اسلامیت، پیشرفت و حتی تمدنسازی است. تحقق این آرمانها با شرایطی نظیر حکمرانی مردمسالار، قانونمند، روزآمد و کارآمد و مردمی آگاه، مشتاق و با انگیزه و نیز با حضور انسانهای تک ستاره، کارآمد، توانمند و شایستگان برتر امکانپذیر است. محروم کردن جامعه از این انسانها جفا به باورهای مردم و نگرش آنان است. اینک شاهد نگرش آسیب دیده مردم به انقلاب اسلامی ایران هستیم.
۳- جفا به مردم: مردم اینک در غیاب شایستگان برتر و کارآمد با سطحی از سیاستمداران مواجهند که گرچه آنان نیز درجاتی از شایستگی را دارا هستند اما تا رسیدن به شایستگان برتر و کارآمد فاصله دارند. دو شبهمناظره اخیر موید آن است که فعالیت آنان هنوز نتوانسته رغبتی در مردم ایجاد کند که در این دوره هم شاهد حماسه حضور باشیم.
۴- جفا به امید و آینده ایران: شاید شورای نگهبان میاندیشد که براساس وظایف خود عمل کرده است اما استنباط مردم و حتی برخی نامزدهای تایید شده با نظر شورای نگهبان همخوان نیست. مردم زیادی میل به دیدن شبهمناظره اول و دوم نداشتند، چراکه نگرش آنها با نگرش شورای نگهبان ناهمخوان بود. برخی از آنانی که این شبهمناظرهها را دیدهاند، امید مثبتی به آینده خود و ایران ندارند. مردم شاهد گفتارها و مجادلات سطح پایین بودند که میتواند به آینده آنان و کشور لطمه بزند، زیرا این گفتوگوها را از کسانی میشنیدند که مدعی ریاستجمهوری هستند.
۵- جفا به دولت: عملکرد دولت اول و دوم روحانی اصلا با هم قابل مقایسه نیستند. از تورم تک رقمی در دولت اول تا تورم گاهی چند صددرصد در دولت دوم، از ثبات اقتصادی و رونق در دولت اول تا نابود شدن سفره مردم در دولت دوم، از شور و نشاط اقتصادی و اجتماعی در دولت اول تا سقوط ارزش پول ملی و افزایش هفت، هشت برابری ارزش دلار و به طور کلی از دولت موفق و امیدبخش اول تا دولت درهم شکسته دوم واقعیتی است که مردم هر دو را با تمام وجود تجربه و با آنها از عمق جانشان زندگی کردند. اینها حقیقت هست اما همه حقیقت نیست، بخش دیگری که جزو جدی حقیقت است، جنگ اقتصادی تمامعیار دولت متجاوز امریکا به رهبری ترامپ که کارزار فشار حداکثری را در تمام حوزههای اقتصادی، سیاسی، نظامی، سلامت و سایر بخشها با هدف فروپاشی دولت و سقوط نظام سیاسی ایران اعمال کردند. سوال اساسی این است که اگر دولت ترامپ سرکار نمیآمد باز هم دولت دوم روحانی همین سرنوشت را پیدا میکرد یا نمیخواست تورم تک رقمی را حفظ کند؟ مردم شاهدند که از نگاه نامزدها به ویژه نامزدهای منتقد این حقیقت آشکارا نادیده گرفته شده است.
۶- جفا به نهاد شورای نگهبان: عملکرد شورای نگهبان در انتخابات گذشته اعم از مجلس و ریاستجمهوری در طول زمان موید روند سختگیرانهتری است. بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی این شورا نظارت استصوابی را در دستور کار قرار داد و براساس آن بسیاری از نامزدهای مطرح و صاحب صلاحیت را از حضور در رقابتها منع کرد. این شورا معتقد است که نامزدها حتی پس از تایید صلاحیت و حتی در جریان رقابت نیز در معرض احراز صلاحیت قرار دارند. نقطه اوج این عملکرد در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم رقم زده شد که حتی رهبر معظم انقلاب را نیز به واکنش وادار کرد اما حتی مطالبه رهبر انقلاب نیز نتوانست شورای نگهبان را از موضع اولیهاش بازگرداند. شورای نگهبان معتقد است که براساس مر قانون عمل کرده و مصلحتسنجی کار شورای نگهبان نیست.
حال این سوال مطرح است که اگر همه مردم اعم از عامی و دانشگاهی را باید برای شرکت در انتخابات مصلحتسنجی نمایند چگونه است که فقها و حقوقدانان این شورا از این مصلحتسنجی معافند. تضادها و تناقضاتی از این نوع در طول 3 دهه گذشته ذرهذره از اعتبار این شورا کاست به طوری که در این دوره حتی برخی از نامزدهای همسو یا برخی از اعضای شورای نگهبان نیز برای اولینبار زبان به انتقاد گشودند که حاکی است، اعتبار این شورا در درون نیز در حال ترک برداشتن است. از طرف دیگر مردم نیز با مشاهده فهرست تایید صلاحیت شدههای ریاستجمهوری مات و مبهوت تصمیمات شورا هستند و هنوز بسیاری از شوک آن نتوانستند خارج شوند. متنازل شدن جایگاه نهاد شورای نگهبان که نهادی منطبق با قانون اساسی است ابدا به مصلحت نیست و البته کاستی جایگاه آن عمدتا به عملکرد این شورا بستگی دارد.
۷- جفا به مفاهیم کلیدی در ادبیات سیاسی: در اینجا میخواهم به این موضوع اشاره کنم که مفاهیم نیز در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم از لحاظ محتوا دچار غفلت یا تنازل جایگاه شده است. مفاهیمی چون رجل سیاسی، مناظره، تحریم، جنگ اقتصادی و فشار حداکثری بعضا از سپهر سیاسی ایران حذف شدهاند زیرا پرداختن به اکثر آنها منظومه فکری منتقدان دولت را بههم میریزد و مانع از یورش فکری آنان میشود.مثلا در مفهوم رجل سیاسی میتوان گفت با نگاهی به اکثریت نامزدهای تایید صلاحیت شده این مفهوم تعریف متنازلی پیدا کرده است.
رجل سیاسی به کسانی اطلاق میشود که با تجارب دولتمردی قادر به کنش سیاسی، صاحبنظری سیاسی، دارای تفکر، هویت و عملکرد سیاسی باشند، مناظرهها نشان داد که نامزدها از این حیث آشکارا فقیرند. مفهوم مناظره که یک مفهوم روشن در ادبیات سیاسی بوده و حاکی از تضارب و تبادل اطلاعات حول یک موضوع واحد است تا بیننده یا شنونده بتواند افراد را مقایسه کند در حد مصاحبه استخدامی تنزل پیدا کرده و عملا کارایی خود را از دست داده است و حتی اعتراض اکثر نامزدها را نیز برانگیخت.مفاهیم مهمی مانند تحریم، جنگ اقتصادی و فشار حداکثری که در 4 سال اخیر مانند کابوسی بر زندگی و افکار ملت سیطره داشته و دارد در پرسشهای شبه مناظرات و تحلیلهای منتقدان برای بیان منصفانه نقد دولت کاملا حذف شده و نامزد منتقد، بیننده و شنونده را در برزخ بیانصافیها رها میکند.صاحبنظران میتوانند با اندکی مداقه مفاهیم متعددی پیدا کنند که به آنان نیز جفا شده است نظیر برجام، کارآمدی، کرونا، انتخابات رقابتی و امثال اینها که یا مثل برجام از منظومه تحلیل نامزدها حذف شده یا مثل انتخابات رقابتی که به حد نازلی تغییر مکان داده است.
۸- نتیجه: با توضیحات فوق تا حدی تبیین شده که جفاهای مذکور در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم متصور است. رویکرد عقلانی- عاطفی آلیس میگوید رویداد انتخابات پیش روی ماست. نامزدها برای گرفتن رای از مردم متاثر از سوءگیری حزبی خود جانب انصاف را رعایت نمیکنند، رسانهها و فضای مجازی نیز گرفتار سوءگیری مشابهی هستند که جوی به دور از انصاف ایجاد کرده و بالطبع مردم که شاهد رفتارهای انتخاباتی در چنین فضایی هستند نیز احساس انصاف نمیکنند. این فضا باعث هیجاناتی منفی نظیر یأس و سرخوردگی شده و رفتار انتخاباتی منفی مثل دلسردی مردم و سردی انتخابات را دامن میزند.حال که کشور نیازمند مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است لازم است در مدت باقیمانده صدا و سیما، نامزدها و مسوولان مربوطه نسبت به تجدیدنظر در حوزههای تحت سرپرستی اقدام عاجل به عمل آورند.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: اعتماد