به گزارش سایت خبری پرسون، مرتضی اشرافی، قائم مقام اندیشکده کریمه (س) طی یادداشتی نوشت: بیتردید در این مقطع حساس که ایران اسلامی به عنوان قدرتی نوظهور و تاثیرگذار در منطقه ظاهر شده، حضور پرشور و شعور در عرصه انتخابات بیانگر درایت و بصیرت ملت همیشه بیدار خواهد بود. آنچنانکه امام راحل (ره) فرمودند: «سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی بدهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند.»
دین و سیاست از دیرباز با یکدیگر تبادل و تعامل داشتهاند. دین با تولیداتی مانند «وجدان جمعی»، «انسجام اجتماعی»، «الگوسازی»، «کنترل درونی»، «مشروعیت» همواره نیازهایی را در نهادهای غیر دینی نهادهای سیاسی برطرف میکرده و در مقابل نیاز خود به اقتدار، حمایت، فعالیتهای تبشیری و تحقق آرمانها را بهوسیله نهادهای سیاسی برآورده میساخته است.
اهمیت مشارکت سیاسی در حکومت دینی
مراد از حکومت دینی، حکومتی است که سیاست در آن با تدبیر مستقیم دین صورت میگیرد و نوع نظام آن در عصر غیبت، مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه است. برای ارزیابی امکان و میزان مشارکت سیاسی شهروندان در این نوع حکومت دینی، توجه به نظام سیاسی نبوی و علوی(ع) در صدر اول حایز اهمیت است.
اولین نظام سیاسی صدر اسلام، بخصوص حکومت حضرت رسول اکرم(ص) در مدینه و حکومت کوتاه حضرت علی(ع) در مدینه و کوفه، دورانی بسیار درخشان از شکوفایی اندیشه سیاسی اسلام و استقرار نظام سیاسی مبتنی بر اسلام به شمار میرود. از بارزترین ویژگیهای این دوران، مشارکت فعال مردم در سرنوشت سیاسی اجتماعی خود است.
اصول و تفکرات سیاسی اسلام تاکنون بهصورت تخصصی نظریهپردازی نشده و به زبان علمی روز، به رشته تحریر نیامده، ولی در اسلام، اهمیت مشارکت سیاسی روشن و بر آن بسیار تأکید شده است. بیتردید، نحوه و حدود مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی اجتماعی خویش، در هر جامعهای تابع قوانین و مقرّرات و هنجارها، ارزشها و چارچوبهای پذیرفته شده در آن جامعه است.
با استناد به سیره عملی و نظری حضرت علی(ع)، آن حضرت پنج نقش مهم برای مردم در سیاست و حکومت قائل شدهاند که عبارتند از: تعیین رهبران و حاکمان، نظارت، نصیحت و بیان حقایق تلخ، بازخواست و استیضاح و مخالفت؛حضرت امام خمینی(ره) نیز بر این عقیده بودند که اسلام دارای نظام حکومتی است و آن عبارت است از حکومت قانون بر مردم.
در نظام اسلامی حاکمیت با قانون است نه افراد
در اسلام و نظام اسلامی، هیچگاه فرد حاکمیت ندارد و آنچه حاکم است قانون است و چون در اسلام قانونگذاری منحصرا به ذات باری تعالی اختصاص دارد، در حقیقت آن کسی که در جامعه حاکم است خداوند تعالی است. همه افراد از شخص حضرت رسول(ص) گرفته تا حکام عادی، همه مجریان قانون در جامعه اسلامی محسوب میشوند. این افراد حکومت نمیکنند بلکه قانون حاکم است و اینها فقط مجریان قانون، یعنی اوامر خداوند متعال هستند.
بنابراین، تشکیل حکومت در اسلام واجب است و نظام حکومتی آن هم، حکومت قانون بر مردم است و هر کس دین اسلام را قبول کرد، باید به این واجب نیز جامه عمل بپوشاند.
این فرمایش رسول اکرم(ص) که میفرماید: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» خود بیانگر بزرگترین مشارکت سیاسی مردم در امور اجتماعی است و به آنان اعلام میکند که باید در نظام حکومتی مشارکت فعال داشته باشند. حکومت اسلامی، حکومتی است که مردم در آن مشارکت و حضور فعال داشته باشند. در تصمیمگیریها دخالت کنند و آرای مردم مستقیما در عزل و نصب مقامات مؤثر باشد.
ضرورت مشارکت سیاسی اجتماعی از منظر اسلام
۱- تکلیف شرعی:
دین مبین اسلام، مسلمانان را نسبت به جامعه مسؤول میداند و آنان را به دخالت در امور سیاسی اجتماعی تشویق مینماید. اسلام مشورت در امور به خصوص در امور مربوط به اجتماع و مسائل سیاسی اجتماعی را به مسلمانان توصیه میکند. بنابراین احساس مسؤولیت نمودن نسبت به سرنوشت خویش ودیگران، مورد تأیید و تأکید اسلام قرار گرفته و رهبران دینی هم بر این امر مهم، همت گماردهاند. پس مشارکت در امور سیاسی و ادارهی امور مملکتی و انتخاب نمایندهی اصلح یک وظیفه و تکلیف شرعی برای همهی مردم، به خصوص قشر نوجوانان و جوان یک جامعهی زنده و پایدار است.
۲- تکلیف عقلی:
انسان بالطبع اجتماعی است و زندگی اجتماعی هم براساس روابط انسانها بایکدیگر امکانپذیر میگردد و در این فرآیند، فرد و جامعه بر یکدیگر تأثیر میگذارند. در نتیجه، بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این تأثیر گذاری و تأثیرپذیری، به درستی ایفا کنند.
مسائل سیاسی و امور مربوطه به حکومت که از اهم مسائل هر جامعه است، افراد بایستی با مشارکت فعال خویش در سرنوشت خود و جامعه، دخالت کرده و در سیاستگذاریها، تصمیمات و چگونگی اداره امور کشور تأثیر گذار باشند؛ چرا که اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نداشته باشند بر اساس سنتهای موجود در عالم خلقت، دیگران با سلطه برآنها، برای آنها تصمیمگیری خواهند کرد و هر طوری که بخواهند با سیاستگذاری و تنظیم ادارهی امور، آنها را به دنبال خود میکشند و چه بسا که آنها را به ورطهی هلاکت بیندازند. پس مشارکت سیاسی برای حیات فکری و زندگی با عزت، امری لازم و ضروری است.
۳- تحقق بخشیدن به حاکمیت مردم:
مشارکت سیاسی به منظور اعمال حق حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خود، امری لازم و ضرورت است. اگر مردم شهر برای تعیین سرنوشت خود و ادارهی امور شهر، در صحنه حاضر نباشند و بار مسؤولیت را به گردن دیگری بیندازند، حق حاکمیتشان در تعیین سرنوشت مخدوش، و از بین میرود.
مردم باید توجه داشته باشند اگر بخواهند مقدرات شهر و کشور را با فکر واندیشه خود تعیین کنند و اداره امور شهر و کشور را براساس رأی و نظر خودشان، پیش ببرند، راهی جز مشارکت در امور سیاسی و حضور در صحنههای سیاسی، اجتماعی انقلاب اسلامی ندارند. طبق سنتهای اسلامی هر کس در این راه تلاش کند، به اندازه سعی و کوشش خود میتواند در تعیین سرنوشت خویش مؤثر باشند[۶]، پس باید با تلاش، بهترین نامزد را انتخاب کنیم که ویژگیهای قرآنی که گفته شد را دارا باشد.
مشارکت سیاسی مردم و اراده جمعی برای اصلاح اجتماعی
از جمله توصیههای شرع برای اصلاح امور اجتماعی، سیاسی جامعه اسلامی، حرکت جمعی برای تغییر وضعیت و سرنوشت خویش است. از این مفهوم به عنوان، اراده جمعی یاد میشود. قرآن در آیه ۱۱ سوره رعد این زمینه میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ اصلاح اجتماعی و تغییر سرنوشت و وضعیت افراد یک جامعه، رهین تلاش جمعی و حرکت دسته جمعی برای اصلاح امور است.
در واقع، از جمله مفاهیمی که در متون اسلامی وجود دارد و بر مشارکت سیاسی مردم دلالت میکند «اراده جمعی» است که میتوان تعبیرات گوناگونی مثل حاکمیت، حاکمیت ملی، اقتدار جمعی، عدم انحصار قدرت سیاسی، مشروط بودن قدرت سیاسی به خواست و اراده جمعی از آن داشت.
علاوه بر این، مفاهیمی از جمله «واجبات کفایی»، «رضایت عامه» و «بیعت» از جمله مفاهیمی است که در سطح جامعه اسلامی مطرح و میتواند به عنوان مصادیقی از مشارکت سیاسی و اجتماعی مطرح شود. بسیاری از واجبات کفایی در سطح جامعه وجود دارند که صرفا حکومت اسلامی نمیتواند متولی آنها باشد، شهروندان نیز در انجام امور عامه و خیریه سهیم و شریک هستند.
تأمین رضایت عامه مردم توسط حکومت اسلامی، از طریق سهیم کردن شهروندان در مشارکتهای جمعی و سیاسی ممکن است. بیعت با حاکمان عادل و شرکت در انتخابات برای تعیین رهبران سیاسی جامعه اسلامی نیز وظیفه شرعی و دینی شهروندان مسلمان در یک حکومت دینی محسوب میشود.
پس مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات، از جمله مفاهیم مهم در مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی محسوب میشود، به گونهای که در نظامهای دموکراتیک، شکلگیری سامانه نظام سیاسی و اداره آن، رهین همین مشارکت است. اصولاً بدون این مشارکت، نظام سیاسی قوام و ثبات نخواهد داشت.
از بُعد سیاسی نیز هرچه میزان مشارکت سیاسی بیشتر باشد، ثبات و کارآمدی نظام سیاسی افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، کارکرد مشارکت سیاسی، انسجام، وحدت و هماهنگی نهادها و قوای نظام سیاسی است؛ چراکه نظام و ملتی که دارای مشارکت سیاسی بالاست، از وحدت، یکدلی و یکرنگی بهره میبرد و آنگاه که این مشارکت آگاهانه و با مدیریت و برنامهریزی درست صورت گیرد، شکل اجتماعی به خود گرفته، همبستگی ملی و انسجام اجتماعی را تقویت خواهد کرد. این مهم موجب تقویت بیش از پیش رضایت و اعتماد عمومی شهروندان نسبت به حاکمیت سیاسی خواهد بود.
با افزایش مشارکت سیاسی، انسجام، وحدت و یکپارچگی افراد جامعه و نظام سیاسی تقویت میشود. همبستگی، عامل پیوند اجتماعی است که آحاد افراد جامعه را علیرغم داشتن علایق، سلایق و نیازها، به یکدیگر متصل میکند. در اسلام، محور همبستگی، دین و ارزشهای دینی است. مشارکت و همیاری و تعامل دوسویه مردم و حاکمیت در اجرای برنامهها و طرحهای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را «مشارکت سیاسی» گویند.
منبع: خبرگزاری بین المللی قرآن