به گزارش سایت خبری پرسون، مهرداد خدیر در یادداشتی نوشت: بریکس غرببرانداز/ آزاد راه بریکس/ سلام بر جهان جدید/ عبور از دیپلماسی التماسی/ ایران در بریکس، شلیک به تحریمهای آمریکا... اینها تیترهای برخی رسانههای مکتوب اصول گرا در استقبال از عضویت ایران در بریکس در دو سه روز اخیر است.
بریکس، سرواژه نام 5 کشور برزیل (B)، روسیه (R)، هند (I)، چین (C) و آفریقای جنوبی (S)است که به عنوان نمادهای اقتصاد نوظهور شناخته می شوند.
این که 5 کشور ذکر شده 25 درصد اقتصاد جهانی و 20 درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و 42 درصد جمعیت جهان در این 5 کشور زندگی می کنند گزارههایی درست است و این که به لحاظ تبلیغاتی ایران را از انزوای سیاسی بعد از خروج ترامپ از برجام خارج میکند نیز.
اما بریکس بدیل برجام نیست و ذوقزدگی اصولگرایی رادیکال ایرانی که با اعتماد به نفس عضویت ایران در بریکس و آزادی 6 میلیارد دلار و افزایش فروش نفت در حال تقسیم غنایم مناصباند و دانشگاهیان را هدف گرفته اند یادآور شور و شوق بعد از قبول عضویت در پیمان شانگهای است.
برجام یک سرواژۀ فارسی است : برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و 6 کشور که چین و روسیه از اعضای اصلی بریکس هم در بین آنها هستند. هدف از برجام خارج کردن ایران از سایه جنگ و تحریم های سازمان ملل بود که محقق شد اما با خروج ترامپ از آن در اردیبهشت 1397 در محاق رفت.
بریکس اما اتحاد اقتصادهای نوظهور است و تنها ایران به اعضای آن اضافه نشده بلکه دیگران هم متقاضی اند. ضمن این که به جز روسیه بقیه مایل نیستند که از همکاری آنان تلقی مقابله با آمریکا صورت پذیرد.
بریکس یک سازمان نیست و هنوز به یک بلوک هم تبدیل نشده و قرار است نقشی مانند گروه 7 ( کشورهای صنعتی) را ایفا کند خاصه بعد از آن که روسیه را که به گروه 7 اضافه شده بود حذف کردند.
این که ماشین حساب برداریم و جمعیت کشورهای عضو یک نهاد یا پیمان را جمع بزنیم به کار تبلیغات می آید ولی مشکل خاصی را حل نمی کند. کما این که جنبش غیر متعهدها بعد از سازمان ملل بیشترین اعضا از کشورها را دارد ولی عملا جز نامی از آن باقی نمانده است.
یا در سازمان همکاری های اسلامی بیش از 50 کشور عضویت دارند اما سال ها دو عضو درون آن با هم جنگ داشتند: ایران و عراق . همچنین هر دو عضو سازمان کنفرانس اسلامی - همکاری های فعلی- بودیم. این گونه نیست که تا عضو یک گروه بین المللی شدیم به شریک آنها تبدیل شده باشیم.
آفریقای جنوبی نتوانست با فشار بین المللی برای حضور ولادیمیر پوتین مقابله کند و رهبر روسیه نیامد آن وقت ما انتظار داریم بریکس معجزه کند. کیهان به این خاطر مهم می داند که بی برجام و بی اف ای تی اف عضو آن شده ایم این در حالی است که چین و روسیه دو ضلع برجام اند!
روزنامه همشهری دوران زاکانی که دوست دارد تندتر از کیهان باشد قاب عکس جواد ظریف در کنار خانم موگرینی را شکسته و به جای آن قاب عکس ابراهیم رییسی در جمع رهبران عضو بریکس را در صفحه اول نشانده است. شاید اگر نشریه مردم ارگان مرکزی حزب توده ایران همچنان منتشر نمی شد هم این گونه ذوق نمی کرد!
پیام تیترها و عکس ها این است که روحانی و ظریف دنبال برجام و اروپا و آمریکا بودند و آنها پیمان شکستند ولی حالا رییسی و دولت او نگاه به چین و هند و روسیه دارند.
این در حالی است که برجام اساسا موضوعی امنیتی و برای خارج کردن ایران از فصل 7 منشور ملل و رفع تحریم ها بود و با بریکی قابل قیاس نیست. در برجام ایرا ن یک طرف بود و هر 5 عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان سوی دیگر.
در بریکس در بهترین حالت ما هم یک عضو خواهیم بود و وقتی می توانند ذوق کنند که حرف اول ایران (آی) هم به نام بریکس اضافه شود و مثلا بشود ایبریکس یا بریکسی. وگرنه حالا که باز حول همان 5 کشور می چرخد. بعید هم نیست چند صباح بعدتر بگویند آن I ایران است نه ایندیا یا هند!
با این همه کافی است واکنش بازار و افکار عمومی به پیوستن به بریکس در سال 1402 را با توافق موقت در 92 و برجام در سال 94 مقایسه کنیم.هر چند اصل مقایسه نادرست است و دو گانه روحانی/برجام و رییسی/ بریکس.
چون برجام ماهیتا امنیتی و سیاسی بود که تبعات اقتصادی هم داشت یا می توانست داشته باشد ( اگر در داخل سنگ نمی انداختند و سه سال بعد ترامپ خارج نمی شد) اما بریکس به دنبال اقتصاد جدید است و تقلایی برا ی خارج شدن از سلطه دلار. منتها واقعیت این است که تنها دو و نیم درصد از نقل و انتقالات دنیا با یوآن انجام می شود در جالی که سهم دلار 40 درصد و یورو 36 درصد است!
بامزه این که در تحلیل های داخلی چنین تبلیغ میشود که بریکسی ها در مقابل آمریکا ایستادهاند در حالی که به جز روسیه بقیه در زمره شرکای تجاری آمریکا و اروپا هستند و مهم تر از همه خود چین.
اما آیا عضویت در بریکس برای اصول گرایان رادیکال دستاورد نداشته است؟ قطعا داشته است. به آنان اعتماد به نفس داده و با جسارت بیشتری از اقدامات حذفی ذیل ادعای انقلابی گری دفاع می کنند.
آزادی 6 میلیارد دلار اموال توقیفی در کره جنوبی و پیوستن به بریکس و افزایش فروش نفت خام چه حاصل توافق پنهان با آمریکا باشد ( حسب ادعای بلومبرگ) و چه کام یابی در دور زدن تحریم ها و قدرت چین اعتماد به نفسی داده که قطعا در لحن آقای ابراهیم رییسی در کنفرانس رسانه ای 7 شهریور بازتاب خواهد داشت اما هیچ یک از اینها به این معنی نیست که اگر اقتصادمان را به بریکس گره بزنیم مشکلات حل می شود.
کمترین تحرک در احیای برجام خود را به تمامی در بازار و بورس و سیاست نشان می دهد ولی وقتی صحبت از شانگهای و بریکس است بیشتر می پرسند بریکس دیگر چیست؟ جالب تر از همه این که برخی ادعاها درباره بریکس از زبان اعضای اصلی هم بیان نمی شود.
مقایسه برجام با بریکس قیاس مع الفارق است و تنها از یک جنبه درست است. وقتی فشارها زیاد می شود تصمیم گیران به دنبال روزنه های تنفس هستند. روحانی با برجام به دنبال تنفس بود و رییسی با بریکس.
منتها دستاورد برجام را در سال های 94 تا 97 و با یک رقمی شدن تورم و آرامش بازار و استقبال مردم از انتخابات اسفند 94 دیدیم.
اگر در ماه های آینده تورم تک رقمی شود و پیوستن به بریکس موجی برای انتخابات اسفند 98 ( مانند اسفند 94) ایجاد کند فبها وگرنه با بریکی بریکس کردن دهان مردم شیرین و سفره ها رنگین نمیشود چرا که به تعبیر مشهور مردم به یخچال خانه خودشان بیش از تلویزیون اعتماد دارند. البته کاش بشود. چه کسی بدش می آید؟
وقتی رستوران رفتن که جای خود دارد تهیه بهینه خوراک و آذوقه روزانه هم برای کثیری از مردم رویا شده اگر بریکس بتواند سفرهها را رنگین کند چرا که نه؟!
منبع: عصر ایران