به گزارش سایت خبری پرسون، افراطگرایی سیاسی پدیدهای نسبتا رایج در بسیاری از جوامع از جمله جامعه فعلی ایران است. اخیرا تاثیر این موضوع بر سلامت روان جامعه و مخصوصا کودکان محل پژوهش بوده است. به عنوان مثال انتخابات پیشروی امسال موضوع سیاسی داغی برای بسیاری از افراد جامعه شده است.
فرض کنید در یک مهمانی بزرگان آن جمع مشغول صحبتهای سیاسی هستند این موضوع برای آنها شاید طبیعی باشد اما میتواند روی کودکان تاثیرات روانی داشته باشد. همین صحبت های سیاسی سر سفره شام میتواند از منظرهای گوناگون روانی، به ویژه از نظر اضطراب کودکان را تحت تاثیر قرار دهد. ایدئولوژیهای سیاسی باعث شده است که برخی از افراد گاهی آرزو کنند که ای کاش میتوانستند در جزیرهای متروک زندگی کنند، تا بتوانند از این تعصبات سیاسی و پیامدهای آن فرار کنند. اگر والدین کودک را به این باور سوق دهند که کسانی که روزانه با آنها ارتباط برقرار میکنند باید موافق عقاید آنها باشند، منجر به این میشود که اصطلاحا ذهنیت »ما در مقابل آنها» تقویت شود که این اتفاق کودک را در برابر اضطراب آسیبپذیر میکند.
فقط کلمات و صحبتها نیستند که همچین تاثیری دارند، کودکان نسبت به حالات چهره و لحن صدای والدین خود حساس هستند. از طریق مشاهده و الگوبرداری، آنها یاد میگیرند که با احساسات عمیق و تاثیرگذار به همان روش والدینشان کنار آیند. این رفتارهای والدین میتواند باعث اضطراب کودک شود، درست مانند زمانی که یک والد بیش از حد مراقبتکننده به شیوهای بیش از حد محتاطانه به درخواستهای فرزندشان برای استقلال پاسخ میدهد، مانند اینکه اجازه نمیدهند کودک یک شب در خانه دوستش بماند. مشکل زمانی بغرنج میشود که اعتقادات والدین بر اساس اطلاعات نادرست باشد. تحقیقات نشان دادهاند که تلاش برای آموزش اینکه آنها حرف دیگران را درک کنند خیلی موثرتر از این است که بخواهیم با ارائه منطق و علم اعتقادات آنها را به چالش بکشیم. افراطگرایی سیاسی والدین، تفکر واقعبینانه در کودکان را محدود میکند.
البته افراطگرایی سیاسی میتواند پای خود را خیلی فراتر از اینها هم بگذارد و حتی مسائل مربوط به سلامت جسمانی افراد و به دنبال آن سلامت فرزندان آنها را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان نمونه در دوران کرونا، افراطگرایی سیاسی باعث تاثیر بر میزان اعتماد به علم پزشکی و نحوه استفاده از واکسنهای کرونا شد، که این موضوع به طبع میتواند بر سلامت کودکان این افراد تاثیرگذار باشد.
مشکل دیگر افراطگرایی سیاسی تشویق غیرمستفیم و الگویابی از مخفیکاری است. به فرزندان تندروهای سیاسی اغلب آموزش داده میشود که سکوت برای محافظت از خود در برابر طرف مقابل بسیار مهم است.
افراطگرایی سیاسی در والدین باعث باعث محدود شدن روابط عمیق کودکان با همسالان میشود و اینگونه والدین هم معمولا دوری از کودکانی که والدینشان مخالف با عقاید آنها هستند را مفید و لازم میدانند. اینگونه کودکان معمولا در بزرگسالی یا همان کودکی نمیتوانند عصبانیت خود را کنترل کنند و نظرگاههای مختلف برای آنها قابل درک نیست و این باعث میشود که ترس از این پیدا کنند که نمیتوانند احساسات خود در جمع را کنترل کنند. معمولا تلاش برای تغییر ایدئولوژی سیاسی در این افراد بیفایده است و دوایی بر حال کودکان آنها نخواهد بود اما به کمک راهبردی ساده میتوان به کودکان کمک کرد:
آموزش گشودگی و باز بودن نسبت به عقاید گوناگون: گشودگی رادیکال یک اصل اساسی در رفتار درمانی دیالکتیکی است. گشودگی رادیکال به انسانها کمک میکند ببینند با وجود تفاوت در باورهای سیاسی، ارزشهای انسانی نسبتا مشابهی دارند. ضمنا ارزش دادن به ارتباط با دیگران میتواند ترس از تعامل با افرادی را که متفاوت فکر میکنند غلبه کند. کودکان باید یاد بگیرند که بدون توجه به عقاید سیاسی خود میتوانند با دیگران دوست شوند. با تقویت روحیه تفکر کلنگر، به آنها کمک میشود بفهمند که باورهای سیاسی یک فرد فقط نمایانگر یک جنبه از یک فرد است، نه کل هویت او.
با توجه به اثرات مخرب انزوای اجتماعی و تنهایی در زندگی بزرگسالی، بسیار مهم است که روشی را که ایدئولوژی سیاسی بر رشد کودک تاثیر میگذارد (به عنوان یکی از عوامل زمنیهساز اضطراب) بشناسیم. ما باید به این مسائل به گونهای بپردازیم که بچهها را تشویق به تعامل متمدنانه با دیگران کنیم، به جای اینکه کسی که متفاوت فکر میکند را کنار بگذاریم.
منبع: psychologytoday