رسانه های نوین و افکار عمومی

افکار عمومی همواره یکی از مسائل مهم و جدی در معادلات اجتماعی سیاسی کشورها بوده است، اینکه افکار عمومی چگونه شکل می‌گیرد، چگونه انتشار می‌یابد و اینکه چگونه روی تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها اثر می‌گذارد.
تصویر رسانه های نوین و افکار عمومی

به گزارش سایت خبری پرسون، زهرا نژادبهرام در یادداشتی نوشت: افکار عمومی همواره یکی از مسائل مهم و جدی در معادلات اجتماعی سیاسی کشورها بوده است، اینکه افکار عمومی چگونه شکل می‌گیرد، چگونه انتشار می‌یابد و اینکه چگونه روی تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها اثر می‌گذارد. با تولد رسانه‌های نوین مساله افکار عمومی ابعاد تازه به خود گرفته است، شکل‌دهی و نشر آن و جایگاهش در عرصه تصمیم‌گیری بستری جدی است که نیازمند بازخوانی است.

به اعتبار دیدگاه هابرماس(1) اگر عرصه عمومی را بستری برای شکل‌گیری افکار عمومی تعریف کرده و رسانه‌های نوین را فرصتی برای شکل‌گیری عرصه عمومی و نهادهای فعال در آن را همان شبکه‌های ارتباطی تعریف کنیم، به نظر می‌رسد کارکرد افکار عمومی بستری دیگر را به خود تعریف کرده است!

از نگاه او کنش ارتباطی حادث شده در عرصه عمومی، کارکرد و محصول ارتباط مبتنی بر عقلانیت است که می‌تواند افکار عمومی و کنش جمعی را تعریف کند؛ با این رویکرد رسانه‌های نوین بستری متفاوت اما همسان برای عرصه عمومی است؛ در واقع با اتکا به نظر هابرماس آنچه معنا‌دار است، نزدیکی افکار و فضای فکری انسان‌ها در عرصه عمومی است و این مهم در رسانه‌های نوین شکل گرفته است. به تعبیری دیگر حوزه عمومی صحنه نمایشی را طراحی می‌کند که در آن مشارکت سیاسی و اجتماعی از طریق رسانه وگفت‌وگو به اجرا در می‌آید. از این‌رو حوزه عمومی فضایی است که در آن شهروندان درباره پیشامدهای روزمره به مشورت می‌پردازند و از همین‌رو صحنه نهادینه شدن تعامل گفتاری است و محلی برای تولید جریان گفتارهایی است که در رابطه با مسائل گوناگون جامعه شکل انتقادی دارند. لذا حوزه عمومی در معنای هابرماسی از اقتصاد رسمی نیز جداست. صحنه روابط بازار نیست، بلکه در عوض صحنه روابط گفتاری است.

صحنه نمایشی که به جای خرید و فروش به مباحثه و مشورت اختصاص یافته است.(2) نقطه کلیدی و اثرگذار اندیشه وی در شکل‌گیری عرصه عمومی و افکار عمومی، رسانه است و این مهم امروزه با تولد رسانه‌های نوین به اوج خود رسیده است! فضای رسانه‌های نوین مبتنی بر شبکه منجر به تولید فضایی برای شبکه‌های ارتباطاتی همسو یا هم‌نظر می‌شود که می‌تواند در شکل‌گیری افکار عمومی در فضای مادی معنا‌دار شود البته به دور از تنش‌های متداول در عرصه غیرمجازی!

از نگاه هرنگ(3) «افکار عمومی چیزی نظیر ابر و دود است که در حالت تراکم و از دور، مشهود و محسوس و از نزدیک نامحسوس است»، در این تعریف دو نکته قابل تامل است؛ نخست آنکه افکار عمومی جنسیت مادی ندارد و دوم آنکه افکار عمومی شکلی متراکم و به هم پیوسته از اشتراکات است!

از این‌رو شکل‌گیری افکار عمومی نیازمند آگاهی، وسیله ارتباطی، توافق بر امری مشترک و اعتبار‌سازی رسانه‌ای دارد که بستر رسانه‌های نوین بر این مهم قابلیت لازم را دارد و به عبارتی با طرح دغدغه‌ها، در این رسانه‌ها، به آن موضوعات منزلت اجتماعی داده و آنها را در بین مردم برجسته و مهم می‌کنند.

شاید از این‌رو است که امروزه دولت‌ها بستر فضای مجازی و رسانه‌های نوین را فرصتی برای نظرسنجی‌ها قرار می‌دهند و از آنها برای سنجش افکار عمومی کسب خبر می‌کنند. در واقع رسانه‌های نوین فرصت و امکان لازم برای شکل‌گیری و سنجش افکار عمومی(4) هستند به شرط آنکه فضای عمومی ایجاد شده در آنها مورد وثوق تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران باشد.

در نهایت به نظر می‌رسد فضای رسانه‌های نوین تصویر عرصه عمومی با همان شاخص‌های هابرماسی است که امکان گفت‌وگو و حاکمیت عقلانیت را تعریف می‌کند، اما تمرین در این عرصه می‌تواند آثار بیرونی نیز داشته باشد! موضوعی که باید نسبت به آن با تامل بیشتری پرداخت!

با این وجود، واکنش‌های تقابلی، ناباوری و... قادر به ایجاد تعامل با این رسانه‌ها نیست! باید آنها را به عنوان عضوی موثر در خانواده رسانه باور کرده و بستر ایجاد ارتباط دموکراتیک و مبتنی بر عقلانیت را در آن جست‌وجو کنیم و فضای لازم برای شکل‌گیری کنش ارتباطی مبتنی بر عقلانیت را در آنها بپذیریم! آنها قادرند در شکل‌دهی به افکار عمومی و برآیند‌سازی از آن گام‌های بلندی را بردارند! نسبت به کارکرد آنها باورپذیر باشیم!

پی‌نوشت:

1- هابرماس، یورگن (1384) نظریه کنش ارتباطی، کمال پولادی، تهران، روزنامه ایران، 1384، چاپ اول، ج1.

2- فریزر، نانسی (1382)، باز اندیشه عرصه عمومی شرکت در نقد دموکراسی واقعا موجود، ترجمه شهریار وقفی‌پور، تهران: مطالعات فرهنگی.

3- هرنگ، مایکل و دیگران (1376) دموکراسی و آرمانشهر، گفت‌وگو با یورگن هابرماس، ترجمه صداقت، پرویز. فصلنامه معماری و شهرسازی، دوره ششم، شماره 8 و9

4- خانیکی و خجیر، (1397) نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در توسعه جامعه مدنی ایران. فرهنگ ارتباطات،99-71.

منبع: روزنامه اعتماد

413883