پرسون- مطالبه در لغت خواستن چیزی یاحقی است و مطالبه گری خواستن حق و پیگیری آن تا رسیدن به هدف است. درمعنای اسلامی مطالبه گری از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
با توجه به تعاریف فوق، عده ای مطالبه گری را به دو بخش سنتی و مدرن تقسیم می کنند و نوع سنتی را امنیت اقتصادی و حقوق کار مطرح میکنند و مطالبه مدرن را در حوزه فرهنگ و اجتماع همچون حقوق های زنان، نحوه زندگی، محیط زیست و اقلیت ها مطرح میکنند. معتقدم این نوع تقسیم بندی صحیح نیست بلکه مطالبه گری را ترکیبی از همه حق ها باید دانست.
مطالبه گری اقتصادی که شامل خواسته های معیشتی مردم، سیاسی؛ خواسته های تغییر نوع سیاست دولت، فرهنگی؛ شامل خواسته های قومی قبیله ای، ادیان، اقلیت ها، مطالبه گری اجتماعی که همه خواسته را شامل می شود.
شبه مطالبه گری نیز که مخالف مطالبه گری واقع بینانه است و می توان آن را خواسته های طلبکارانه نامید.
با توجه به تعارف فوق و تجمیع مطالبه گری در مطالبات اجتماعی به این نوع مطالبه می پردازیم.
کلا مطالبهگری امری اجتماعی است؛ لذا فرد یا افرادی که مطالبهای را مطرح میکنند باید قبل از هر اقدامی به آن مطالبه شکل روشنی بدهند و الزامات مطالبهگریهای اجتماعی را بدانند.
مطالبه گری اجتماعی اراده عمومی برای متقاعد کردن سازمان ها و نهادهای اجتماعی به منظور احقاق حقوق شهروندی است که نه تنها به بهتر زندگی کردن در اجتماع کمک میکند بلکه زمینه عدالت اجتماعی گسترده را نیز فراهم میکند.
افراد برای تحقق مطالبهگری اجتماعی باید مواردی مانند فراهم کردن طرح جامع و پایدار از مطالبات و روش دستیابی به اهداف، افزایش روحیه همکاری جمعی و احترام به نظر یکدیگر در خود و مسئولیت پذیری و تعهد پذیری را جزئی از هدف ضروری خود بدانند. با اقدامات فوق هنوز ابتدای مطالبه گری است ولی در صورت نداشتن شخصیت مطالبه گری و ندانستن الزامات مطالبه گری راه و روش دیگری به خود می گیرد و تبدیل به طلبکاری می شود.
مطالبه طلبکارانه صرفاً نوعی نق زدن و غرغر کردن بدون هیچ حرکت و اقدام عملی است. طلبکاری ریشه در حقوق منفعتی دارد و فرد انتظار دارد همه در خدمت او باشند اما خودش کوچکترین قدمی برای هیچ کسی برنمیدارد.
طلبکاری مواردی کوتاه مدت و هیجانی است و با همان سرعتی که پیش می آید به همان سرعت هم ناپدید و فراموش می شود.
تفکرات طلبکارانه به مطالبات واقعی و اجتماعی آسیب می زند و مسیر اصلی مطالبه را به ببراهه می کشاند.
در پس این مطالبه گری ها دولت نیز وظایفی دارد. اگر دولت و دولتمردان به خواسته های به حق مردم توجه نکنند و با انواع روشهای مختلف روی آن سرپوش بگذارند مطالباتی که میتوانست خیلی راحت و کنترل شده مطرح شود به حرکات کور و هیجانی منجر می شود که ممکن است آسیبها و هزینههای بسیاری به دنبال داشته باشد.
درکنار دولت و دولتی ها عملکرد نهادهای غیردولتی هم در این زمینه میتواند نامناسب باشد مانند تعارضات منافعی که در سیستم ها و سازمانهای مختلف وجود دارد. کلأ دولت باید از برخورد امنیتی با مطالبات اجتماعی بپرهیزد.
دولت باید برای انتقال این مطالبات اجتماعی راهکارهایی را ایجاد کند و پاسخگویی را اولویت خود قرار دهد.
دولت باید مدافع مطالبه گران باشد و آنها را پشتیبانی کند و به تشویق و تکریم مطالبه گران متوسل شود.
مطالبه گری از راه های مختلفی مانند جمع کردن امضا روی پارچه های بزرگ، اجتماع افراد با کسب اجازه از دولت و یا از طریق رسانهها و شبکههای اینترنتی و حضور در فضای مجازی صورت می گیرد اابته باید مراقب باشیم به خواسته طلبکارانه تبدیل نشود.
در پایان کلام پیشنهاد می دهم که همه مردم باید مطالبه گری را در خود تقویت کنند. سازمان ها، ادارات، نهادها و سمن ها به سوی مطالبهمحوری حرکت کنند و اقداماتی جهت تشویق مطالبه گران انجام دهند. این کار تخصصی کردن مطالبات را در رسیدن به هدف تضمین میکند و تحولی در این حوزهها ایجاد خواهد کرد. برای شرکتها، نهادها، ادارات، سازمان ها، پروژهها و کارخانجات معیاری قرار گیرد تا اهمیت به مطالبات را بهتر درک کنند ومسئولیت پذیری اجتماعی در نظر گرفته شود.
و وزارتخانه و متولیان رسانه و هنر با اهدای جوایز ویژه به اقشار مطالبه گر راه پیشرفت و سازندگی را هموار کنند.
به امید اینکه فرد فرد جامعه در هر مقام و شغلی از مطالبه گری واقعی اجتماعی حمایت کنند.
نویسنده: محسن بازرگان- کارشناس ارشد معماری