سخنی با وزیر میراث فرهنگی و گردشگری

اخیرا سفری کاری به اروپا داشتم. مدیر شــرکت معروفی که پسته بسته‌بندی شده صادراتی را از ما خریداری می‌کند و از دو سال قبل دو محصول دیگر؛ خرما و زعفران را جزو سفارشات خود قرار داده، در ملاقاتی که با وی داشتم، از علاقه وافر خود برای سفر به ایران و دیدن آثار تاریخی کشور، طبیعت زیبای ایران که در فضای مجازی به گفته خودش به تهران، شیراز، اصفهان، کرمان، بم سفر کرده بود و مهمتر از آن فصل برداشت خرما، زعفران و پسته دیدار نخیلات و مزارع و باغات را جزو آرزوهای خود بیان می‌کرد.
تصویر سخنی با وزیر میراث فرهنگی و گردشگری

به گزارش سایت خبری پرسون، نعمت احمدی حقوقدان نوشت: با شوق گفتم چرا به ایران سفر نمی‌کنید؟ مشکل ویزایی ندارید برخلاف ما که باید هفت‌خان رستم را برای گرفتن ویزا پشت‌سر بگذاریم، مردم خیلی از کشورها می‌توانند در فرودگاه ویزا بگیرند. گفت نه، مشکل ویزا ندارم، امروز کار ویزا را شرکت‌های آنلاینی برعهده گرفتند که در اسرع وقت ویزای شما از هر کشوری آماده است. از نظر هزینه هم مشکلی ندارم. درست است که مدیر یکی از شرکت‌های پرشعبه و پرمشغله در اروپا هستم اما با برنامه‌ریزی هر ساله دو، سه سفر تفریحی را تنظیم می‌کنم.

ایران را به عنوان تامین‌کننده مواد غذایی در خلال تولیدات صادراتی شما می‌شناسم. مدت‌هاست پسته و خرما و زعفران از ایران وارد می‌کنیم و مشتریان ما فقط دنبــال محصول ایران می‌گردند. پسته آمریکا، خرمای شمال آفریقا و عربستان و زعفران اسپانیایی بی‌دردسر تهیه می‌شود. نه ترس تحریم داریم و نه خوف عدم تامین مواد مورد نیاز به وسیله فروشندگان اما تجارت با ایران هم خطر دارد و هم ممکن است به هر علت فروشنده‌ای مانند شرکت شما نتواند در زمان نیاز ما کالا را به دست‌مان برساند. مثلا جنگ آذربایجان و ارمنستان و بسته شدن راه قره‌باغ و سختگیری ترکیه در عبور کامیون‌ها از ایران به طرف اروپا باعث کمبود کالاهای وارداتی از ایران شد و داشتیم سفارش جدید را به دیگر شرکت‌ها می‌دادیم که خوشبختانه توانستید سفارش مورد نیازمان را تامین کنید.

اما همیشه به این راحتی نیست. ظاهرا در کشور شما، نظارتی بر تولید کالاها وجود ندارد یا کم دارد. همین سروصدای اخیر در مورد وجود سم در محصولات ایرانی باعث پرسش خریداران محصولات ایران از ما شد که مجبور شدیم گواهی‌های بهداشتی سختگیرانه اتحادیه اروپا را بالای قفسه محصولات ایران نصب کنیم. گفتم کاش شما که علاقه دارید به ایران سفر کنید دعوت مرا بپذیرید و در شهریورماه به ایران بیایید. فصل برداشت هر سه محصول خرما، پسته و زعفران می‌رسد، با چشم خود می‌بینید که بهداشتی‌ترین محصول را تولید می‌کنیم.

گفت امنیت را چه می‌کنید؟ با تعجب گفتم ایران امن است. مانند استاد دانشگاهی که درس شاخص‌های امنیت و آسایش گردشگران را با مقصد گردشگری تدریس می‌کند، پاسخ داد؛ امنیت امروزه به عنوان اصلی‌ترین مسئله در صنعت گردشگری است. امنیت گردشگری را هم باید در مولفه‌های مرتبط با گردشگری تعریف کرد. امنیت ملی، امنیت محیطی، امنیت بهداشتی، امنیت حمل و نقل عمومی. شما معتقدید در کشورتان امنیت ملی دارید، حتی به تناسب کشورهای توسعه‌یافته! امروزه کوچک‌ترین حادثه در دورترین نقطه جهان تبدیل به خبر اصلی رسانه‌ها می‌شود. در طول این سال‌ها، خبر ناامنی ایران کدام است. البته از بازداشت دوتابعیتی‌ها و بعضی گردشگران اروپایی خصوصا همشهریان فرانسوی‌اش صحبت کرد. پاسخم این بود که باید به پرونده قضائی این افراد نیم‌نگاهی داشت.

لابد از نظر قضائی مسئله دارند. از لحن صحبت‌هایم متوجه شد که در این مقوله نمی‌خواهم صحبت شود به دیگر مولفه‌ها پرداخت. مثلا آلودگی هوا که در امنیت محیطی تعریف می‌شود، شما در مهم‌ترین شهرهای خود مانند تهران، اصفهان، تبریز در سال چند روز هوای سالم دارید؟ به بحران‌های محیطی مانند سیل که هرساله در کشور شما اتفاق می‌افتد و می‌شود جلوی خرابی‌ها آن را گرفت، کاری ندارم. از فروریختن ساختمان‌های بلند تجاری در مرکز کشورتان یا زلزله‌هایی که به هر حال از دست شما خارج است. از آن دست گردشگرانی نیستم که برای تفریح به دیگر کشورها می‌روند. هر تفریحی که بخواهم در کشور خودم بی‌دردسر در اختیارم هست. گفتم ایران چهار فصل است. هم الان در جنوب کشور، فصل شنا درخلیج‌فارس و دریای عمان است و در کوهستان ما درست مانند دره‌های آلپ اسکی برقرار است.

لپ‌تاپ باز کردم و سری به سرعین زدم و آب‌های گرم و طبیعی این شهر را نشان دادم. پرسیدم کم از آب‌های گرم ویشین در کشور شما نیست. پرسید خب برای رسیدن به همین آب‌های گرم و اسکی در کوه‌های آن آیا از حمل و نقل جاده‌ای و هوایی قابل قبولی برخوردار هستید؟ اشاره به چند تصادف زنجیره‌ای در جاده‌ها و کشته شدن مسافران نمود و آماری که هر ساله از ناحیه پلیس در خصوص تلفات جاده‌ای اعلان می‌شود. ناگهان به مسئله مهمی اشاره کرد. شما به بانک‌های جهانی وصل نیستید. نمی‌توانم از ویزا کارت خود مثلا در همین شهر که گفتیم، سرعین استفاده کنم. یا باید پول نقد به همراهم باشد، پولم را در کجا تبدیل کنم و به چه قیمتی؟ به علت علاقه‌ام به ایران اخبار اجتماعی کشور شما را تعقیب می‌کنم.

در یکی از رسانه‌ها دیدم، روزانه فقط در شهر تهران 160 موبایل سرقت می‌شود. اگر موبایل من سرقت شود که همه زندگی و اطلاعاتم را از دست می‌دهم. سرقت با چاقو و اسلحه هم که زیاد است. وضع بهداشت شما چطور است؟ فکر اینکه مجبور باشم در کشوری مسافرت کنم که باید چمدانی پول به همراهم باشد و ارتکاب جرم علیه مردم به امری عادی تبدیل شده تا جایی که آمار سرقت‌های جزء را بعضا در فضای مجازی تعقیب می‌کنم، نسبت به مردمی که در سطح شهر آمد و شد می‌کنند، فراوان است. گردشگر چه بخواهید و چه نخواهید از این موارد مانند سرقت، اغفال و فریب، گروگانگیری، ضرب و جرح، عدم رعایت استانداردهای بهداشتی و قضائی، شیوع بیماری‌های واگیردار، بی‎اعتبار بودن کارت اعتباری، عدم وجود نرخ ثابت در تهیه کالاها، تا جایی که چند سال قبل، دوستم قالیچه‌ای از ایران با هزار زحمت آورده بود با قیمتی که فکر می‌کرد مناسب خریده. همان قالیچه را در قالی فروشی‌های ایرانی که در اروپا اتفاقا زیاد هستند، به نصف قیمت می‌شد تهیه کرد.

چه کلاهی سرش رفته بود! فیلم‌های رانندگی در شهر بزرگی مانند تهران را نگاه می‌کنم. اصلا قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور شما رعایت نمی‌شود. حالا از غیراستاندارد بودن جاده‌ها بگذریم و آمار بالای مرگ و میر جاده‌ای به کنار. از قطار و هواپیما انشاءا... استفاده می‌کنم. دو ساعتی پیرامون سفر به ایران و مزایای آن صحبت کردیم. گفتم ایران یکی از ارزان‌ترین کشورهاست. شما مثلا یک دلار را به پول ایران تبدیل کنید، می‌شود 28 هزار تومان که با پنج دلار بهترین غذای سنتی ایران یعنی بهترین و مرغوب‌ترین چلوکباب را می‌توانید تهیه کنید. با پنج دلار در اینجا فقط می‌توانید فست فود بخورید. با یک دلار چند نوشابه، با یک دلار یک اسنپ. خلاصه هزینه سفر به ایران با هزینه سفر به دیگر کشورها مثلا همین ترکیه بسیار متفاوت است. اما او یک جواب می‌خواست. تسهیلات امنیتی و بهداشتی، اقامتی، پذیرایی، حمل و نقل و خدمات ریلی و هوایی. درست می‌گفت.

درست است که تبلیغات منفی نسبت به امنیت در ایران در خارج از ایران ذهن گردشگران را برای سفر به ایران تخریب می‌کند اما آیا توانسته‌ایم، تبلیغاتی در زمینه معرفی ایران به جهانیان ارائه کنیم. کدام خدمات مطلوب گردشگری در حد پائین استانداردهای بین‌المللی را می‌توانیم ارائه کنیم؟ با تاسف باید بگویم ایران با داشتن اکثر مولفه‌های گردشگری در سطح جهانی نتوانسته جایگاه حداقلی در این صنعت پرسود که حیات بسیاری از کشورها به این صنعت بستگی دارد را برای خود تعریف کند. ورود گردشگران خارجی در منطقه خاورمیانه تحت تاثیر شرایط منفی مختلفی از قبیل جنگ و ناامنی و حضور مهاجران بی‌شمار در اکثر کشورها که عامل اصلی ناامنی داخلی هستند، نگاه گردشگران را از این منطقه دور ساخته است. ایران که از امنیت ملی برخوردار است تا رسیدن به امنیت مورد نظر گردشگران فرسنگ‌ها فاصله دارد.

تا کی می‌خواهیم از این ثروت جهانی سهم خود را به دیگر کشورها بدهیم؟ حالا که وزارت میراث فرهنگی و گردشگری داریم و همه وزرا به هیات دولت در این امر یعنی گردشگری و مقررات آن مسئولیت دارند، چه برنامه‌ای برای جلب و جذب گردشگر دارند؟ ممکن است از آمار بالای حضور خارجی‌ها در ایران یاد کنند اما حضور گردشگرانی که باری بر دوش کشور مقصد می‌باشند، کجا و گردشگرانی که هر ساله سهمیه‌ای از درآمد خود را برای مقصد گردشگری کنار می‌گذارند، کجا؟ حتی ایرانیانی که به هر علت در خارج زندگی می‌کنند را نتوانستیم به سفر به ایران ترغیب کنیم. گردشگرانی که با کمترین هزینه در کشورها به سیاحت می‌پردازند، یک طرف قضیه، ایرانیانی که در خارج زندگی می‌کنند و درآمدهای بالایی دارند و شوق دیدن ایران را در سر می‌پرورانند.

اگر شرایط ورد آنان را به ایران فراهم کنید، با هزینه‌های بالایی که می‌کنند و تبلیغی که در آن سوی مرزها بعد از بازگشت به کشور مقصد خود نسبت به ایران خواهند داشت، می‌توانیم تا اندازه‌ای یخ تبلیغات منفی را کنار بگذاریم. این از دولت برمی‌آید اگر اراده‌ای پشت آن باشد.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: آرمان ملی

382402

سازمان آگهی های پرسون