به گزارش سایت خبری پرسون از مرکزی؛ عباس شیبانی مقدم، دکترای کسب و کار و فعال حوزه فرهنگ، رسانه و ارتباطات در یادداشتی نوشت: «رسانه و سالمندی» از موضوعاتی است که در ایران مورد غفلت قرار گرفته است و با توجه به اینکه 10% شهروندان ایرانی را سالمندان تشکیل میدهند(حدود 9 میلیون نفر بالای 60 سال)، بازهم رسانهها به آن بی تفاوت هستند و تصور نمیکنند که باید برای این قشر از شهروندان نیز تولید برنامه یا رسانه اختصاصی داشت.
سالمندی دارای ویژگیهای خاص خود است که کمتر در ایران به آن پرداخته شده است که این امر در حوزه رسانه به طور کلی نادیده گرفته شده است.
به عبارت دیگر سالمندان دارای نیازهای: 1_ اطلاعاتی 2_آموزشی 3_ تفریحی هستند، که با بقیه شهروندان متفاوت می باشد اما رسانه ها در این حوزه در ظاهر کوتاهی می نمایند و خواسته های شهروندان سالمند را نادیده می گیرند.
در این بین، نهاد رسانه یکی از موثرترین نهادهایی است که دارای نقش زیادی در بهبود وضعیت سالمندان در جهان میباشد.
با نگاهی سطحی به رسانههای همگانی ایران حکایت از آن دارد که هیچ برنامه یا مطلب خاصی برای سالمندان بصورت مستمر ساخته و منتشر نشده است. به عبارت دیگر بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالمندان تنوع و کثرت مسائل در سالمندان امری کاملاً طبیعی به نظر میرسد. از این رو شاید هیچ دورهای از زندگی مانند سالخوردگی پر مساله و نگران کننده نباشد. به همین دلیل سالمندان برای سالم زیستن به شرایط محیطی خاصی نیاز دارند.
نقش رسانهها در ایجاد شرایط محیطی برای سالمندان به دو دسته تقسیم میشود.
1- شرایطی که رسانهها مستقیماً در آن نقش دارند مانند: امید به زندگی، فراموشی سختیها، فرار از خود، سرگرمی و تفریح، تشویق به ورزش، ارتباط موثر با دیگران، حس مشارکت، کسب خبرهای خوب، آموزش رژیم تغذیه و غیره و 2- شرایطی که رسانهها واسطه در تحقق ایجاد شرایط محیطی مناسب هستند مانند: کمک به پیگیری ایجاد مهد سالمندان، خانههای محله سالمندان، مراکز درمانی سالمندان، مراکز ایجاد اشتغال مناسب، تامین سرپناه، پوشاک و تغذیه و غیره مواری است که با پیگیری رسانهها محقق خواهد شد.
نیازهای دوران سالمندی
به صورت اجمالی، از جمله نیازهای دوران سالمندی را می توان به بخش های ذیل تقسیم و تعریف نمود:
االف- نیازهای فیزیکی: همانگونه که به طور نرمال بدلیل تغییرات حاصله در ارگانیک بدن، انسانها به تدریج از نظر حرکتی، شنوائی، بینائی، انعطاف پذیری مفاصل، شکنندگی بیشتر استخوانها در اثر پوکی حاصله، زمان عکس العمل، کنترل مثانه، تمرکز حواس و حافظه بخصوص حافظه نزدیک دچار مشکل میگردند. لذا به منظور تقویت توانمندی آنان در جهت مقابله با این معضلات نیاز هست که از وسایل کمکی استفاده گردد.
ب- نیازهای معیشتی: این نیازها شامل خوراک، پوشاک، مسکن و بهداشت است. بدیهی است غذای سالمند باید سبک و قابل هضم باشد. مضرات استفاده از سیگار و مواد مخدر بایستی مرتباً گوشزد شود. رعایت پوشاک سالمند از نظر نوع جنس، نحوه دوخت و نظافت آن بسیار مهم است.
ج- نیازهای عاطفی: ایجاد روابط عاطفی با ثبات از نیازهای اساسی سالمندان میباشد. ارتباط صمیمانه اعضاء خانواده، اعم از همسر، فرزندان و نوهها با سالمند، برنامه ریزی برای گذراندن اوقاتی شاد در کنار سالمند، مشورت با آنان در تصمیم گیریها، مواردی هستند که فرد سالمند را به احساس آرامش و نگرش مثبت نسبت به زندگی و اطرافیان و کاهش استرس و ناامیدی سوق میدهد. بالطبع تحت چنین شرایطی، سیستمهای دفاعی جسمی و روانی شخص سالمند توان مقاومت بیشتری را در مقابل بیماریها و ناملایمات کسب خواهد نمود.
د- نیازهای اجتماعی: باید دانست که افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد که تنها زندگی میکنند. برای رفع احساس بطالت و بیکاری باید برنامههای جمعی برای سالمندان در نظر گرفت. سالمند احتیاج به امنیت روحی و جسمی دارد باید مطئمن باشد که در موقع ضرورت به کمکش خواهند شتافت و یا در موقع بیماری سریعاً معالجه خواهد شد. احساس تنهائی و انزوای اجتماعی در بین سالمندان واقعیتی است که در حال حاضر مورد توجه بسیاری از صاحب نظران علوم روانپزشکی و روان شناسی میباشد.
ه- بهداشت و آراستگی: ظاهر ناآراسته برای هیچ سنی مناسب نیست و تنها نشانه ضعف و کسالت است. باید به سالمندان کمک کرد تا برای نظافت و بهداشت فردی برنامه روزانه داشته باشند و بعد از بیدار شدن استحمام کنند. برای جلوگیری از بوی بد دهان و دندان بعد از مسواک زدن از دهانشویه استفاده شود و در طول روز به طور مرتب دهان با آب شستشو شود.
و- مناسب سازی و رفع موانع: افراد سالمند بیشتر وقتشان را در خانه سپری میکنند و بسیاری از سالمندانی که خروج از خانه سلامتیشان را به خطر میاندازد ممکن است مجبور باشند همیشه در خانه بمانند، تحقیقات نشان داده است که تهیه مسکن با کیفیت مناسب یک نیاز مهم است و اسباب منزل بر سلامت سالمندان تأثیر دارد بنابراین خانه باید با خصوصیات جسمی، روانی سالمند متناسب باشد و طبق شناخت و آگاهی او در حد امکانات طراحی شود تا سالمند ضمن حفظ استقلال خود به دور از عوامل خطرآفرین با آرامش خاطر از دسترسیها و امکانات ضروری به سهولت بتواند بهرهمند گردد.
نیاز به ارتباطات اجتماعی
در این میان نقش ارتباطات و تعاملات اجتماعی برجسته می شود، چراکه سالمندان به دلیل مشکلات جسمی و روحی بیشتری که نسبت به دیگر افراد جامعه دارند، آسیب پذیرترند و به گونه ای از فعالیت و تعاملات اجتماعی دور مانده و در نتیجه به افرادی گوشه گیر و منزوی تبدیل شده و در بسیاری از نیازهای ذکر شده دچار نواقص و کمبودهایی می شوند. در مقابل سالمندانی که علیرغم سن بالا در فعالیت های اجتماعی حضور دارند، از روابط اجتماعی نسبتا خوب و روحیه بهتری برخوردارند و ارزش بیشتری برای خود قائل هستند. ایجاد یا تقویت راه های ارتباطی امن و نیز شبکه های ارتباطی، اجتماعی و سایر تکنولوژی های جدید می توانند حمایت های مورد نیاز را برای سالمندان فراهم سازند و باعث شوند اشخاص سالمند احساس بیهودگی نکنند و ارتباط اجتماعی خود با دیگران را همچنان داشته باشند.
برنامهریزی مناسب
برنامهریزی مناسب برای سالمندان ضروری است، در این شرایط وسایل ارتباط جمعی از جمله رسانهها میتواند وسیلهای مناسب برای پر کردن خلاء تنهایی سالمندان باشد اما با توجه به نقش و کارکردهای وسایل ارتباط جمعی از جمله رسانه در پر کردن اوقات فراغت، آموزش، اطلاع رسانی و...، انتظارات و دیدگاههای اقشار مختلف نسبت به رسانه ها متفاوت است. بنابراین این سوال مطرح است که با توجه به شرایط جسمی، روحی و روانی سالمندان چه برنامههایی میتواند برای سالمندان مناسب باشد.
به طور کلی الگوهای مطلوب برنامه سازی رسانه برای سالمندان چیست؟ یک برنامه رسانهای از نظر فرم و ساختار چگونه باید باشد که در جذب سالمند موثر بوده، خلاء تنهایی وی را پر نماید که این فرم و ساختار علاوه بر محتوای برنامه شامل صدای گوینده، نوع موسیقی، زبان و گویش محلی و... می شود. لذا با توجه به انتظارات سالمندان از رسانه به الگوهای مطلوب برنامهسازی رسانهای حتی در کشورهای توسعه یافته نیز، به گروه سالمندان، معمولاً به عنوان یک مشکل و بار اجتماعی نگریسته میشود که پاسخگویی به نیازهای طبیعی آنان، یک برنامه هزینهبر است. حال آنکه در یک نگاه توسعه یافتهتر، سالمندان نیز همچون دیگر اقشار سنی جامعه، شهروندانی هستند که هم بهرهمندی آنان از امکانات مادی معنوی جامعه یک حق طبیعی است و هم خود به عنوان یک منبع و ذخیره تولید و سالمند است. چنانچه مدیریت جامعه ما، از هم اکنون به طور جدی در فکر ایجاد ساختارها و روالهای لازم برای مدیریت صحیح قشر سالمند خود نباشد، بدون شک در این زمینه نیز همان طور که سنت مدیریت در این کشور درحال توسعه است تنها با امواجی از مشکلات مواجه خواهیم بود که مقابله روزمره و منفعل آن شرایط سختی را هم برای این قشر و هم برای دیگر بخشهای جامعه پدیدار میسازد. حال آنکه یک مدیریت برنامهای، جامع و تدریجی که از هم اکنون پای به صحنه عمل گذارد میتواند این تهدید آینده را به یک فرصت تبدیل کند. اگر جوان شدن جامعه ما، یک پدیده نسبتاً ناگهانی و سیل آسا بود، پیرشدن جامعه کاملا قابل پیش بینی است و فرصت کافی برای مواجهه با آن وجود دارد مشروط بر آنکه بدانیم چه باید کرد و زمان را بیش از این از دست ندهیم.
پاسخگویی به نیازها
نکته دیگر اینکه سالمندان نیازهای متنوعی دارند و پاسخگویی به نیازهای آنان مستلزم فراهم سازی امکانات، روالها و تمهیدات گوناگون است. هنگامی که صفحات روزنامهها، برنامههای رادیو و تلویزیون، عناوین مجلهها، فیلمهای سینمایی، تئاترها و نمایشها و خلاصه محتوای رسانههای مختلف را مرور کنیم، در مییابیم که سه خلاء اساسی خودنمایی میکند: اول، نبودن رسانههای ویژه سالمندان، دوم، عدم توجه رسانههای موجود به سالمندان به عنوان یکی از اولویتهای سیاست گذاری خود، و سوم عدم تناسب برنامهها و اطلاعات تولید شده با نیازهای مختلف جسمی و روحی و اجتماعی سالمندان.
این در حالی است که در دنیای امروز ارتباطات و اطلاعات، نمیتوان به رسانههایی با هویت عام و غیر تخصصی اکتفا کرد. باید به ضرورت تخصصی شدن و کار ویژه شدن رسانهها توجه داشت و تنوع لازم رسانهای را از این حیث در دستور کار قرار داد.
نیازمند رسانه اختصاصی هستیم
تخصصی شدن رسانهها گاه از زاویه محتوا ارزیابی میشود و گاه مهمتر، از زاویه مخاطب ارزیابی میشود. رسانههای ویژه مخاطبین سالمند در زمره رسانههای تخصصی محسوب میشوند. البته رسانههای ویژه قشر سالمندان و نیز تبدیل رسانههای موجود به رسانههایی که سالمندان را به عنوان یک اولویت در میان مخاطبان خود محسوب میکنند باید در اولویت قرار گیرد. جامعه ما، هم به دلیل شرایط کنونی که نزدیک به ده میلیون شهروند سالمند دارد و هم به دلیل آینده نه چندان دوری که با یک قشر اکثریتی سالمند مواجه است، نیازمند رسانههای متنوع ویژه سالمندان است. دست کم یک کانال تلویزیونی و رادیویی ویژه سالمندان، مجلات تخصصی سالمندی، یک روزنامه ویژه سالمندان و یا صفحات ویژه سالمندان در روزنامهها و بازشدن یک مسیر مستقل از ژانر سینما و تئاتر ویژه سالمندان و...، از جمله نهادسازیها وساختارآفرینیهایی است که میبایست در چارچوب سیاست کلان مدیریتی کشو، رسانه ملی، رسانه های مکتوب و غیر مکتوب و سایر متولیان امر برای فراهم کردن تمهیدات و روالهای ضروری اداره گروه بزرگ سالمندان دیده شود.
در این میان نقش اثر گذار رسانه ملّی بعنوان بزرگترین رسانه مورد اعتماد در بین مردم، بسیار برجسته تر از دیگر رسانه های جمعی و غیر جمعی است. چراکه در حال حاضر، هیچ شبکه تخصصی ویژه سالمندان و حتی برنامه ای شاخص و ثابت ویژه آنان با طراحی مطلوب وجود ندارد و ضرورت پرداختن به این موضوع بویژه در این ایام کرونایی و با توجه به محدودیت های جاری برای سالمندان بیشتر از قبل احساس میشود، حال یک سوال مطرح می شود و آن این است که الگوهای مطلوب سیاستگذاری و برنامه سازی برای سالمندان چگونه باید باشد که بتواند مورد توجه سالمند واقع شده و نیازهای وی را پاسخ گوید و با توجه به نقش و کارکردهای ارتباط جمعی در آماده سازی محیط زندگی و همچنین در پر کردن اوقات فراغت، آموزش، اطلاع رسانی و . . . بتواند انتظارات ایشان را برطرف سازد و از طرفی خلاء تنهایی آنان را کاهش داده و باعث افزایش رضایتمندی این قشر کوله بار سرمایه و تجربه شود.
ترس از تهدیدات
سالخوردگان همواره درباره خطراتی که وسیله دفع آنها را ندارند به اندیشه مینشینند حتی اگر خطر به خصوصی آنان را تهدید نکند. آگاهی از این که در برابر خطرات بی دفاع هستند وجودشان را از نگرانی و اضطراب لبریز میکند. آرامشی که از آن برخوردارند به نظرشان ناپایدار میآید و از آن جا که بر این آرامش تسلطی ندارند آینده را انباشته از امکانات ترس آور میدانند. مصیبتی که بر سر آنان فرود آمده بدین صورت است که ناگهان از پایگاه انسان بزرگسال مسئول، به بایگان یک شیء اتکایی تغییر وضع دادهاند. این اتکا سالخوردگان را در پناه ترحم دیگران قرار میدهد و آنان بر این امر آگاهند. حتی اگر این اتکا در مواردی بصورتی آشکار پدیدار نباشد.
ویژگیهای انسان سالخورده
انسان سالخورده به سبب آن که اعتمادی به دیگران ندارد، حتی زمانی که امنیت وی تضمین باشد همواره در حال گوش به زنگ و هشیار بودن میماند. این بی اعتمادی بیان مجازی و حالت اتکایی است که وی در آن زندگی میکند. از این بیم دارد که کسانی که به او در ادامه زندگیش یاری میرسانند ممکن است این کمک خود را قطع کنند یا کاهش دهند. بیم دارد که یاری و کمکهایی که به او میشود ممکن است بر پایه قواعد اخلاقی قراردادی جامعه باشد که نه احترام و نه علاقه شخصی به او را در بر دارد.
سالخوردگان متأهل کمتر از دیگران مضطرب نیستند بر عکس اضطراب آنان بیشتر است. اضطراب و پریشانی هر یک با اضطراب و پریشانی دیگری مربوط میشود و یک دیگر را تقویت میکنند و بار غم را افزایش میدهند هم برای خود و هم برای دیگری...
انسان سالخورده در برابر ناپایداری عینی وضعیت خویش و در برابر اضطراب درونیش کوشش در دفاع از خود دارد، لذا بسیاری از نگرشهای وی را باید به صورت تدابیر دفاعیش تعبیر کرد. خصوصیت عادت تقریباً در نزد همه سالمندان مشترک است، بدین معنی که آنان به عادت پناه میبرند. انسان سالخورده به امور تازه با نوعی ناراحتی مینگرد. برگزیدن او را به وحشت میکشاند. عقده حقارت او در شک و تردید وی ظاهر میشود. برای او بسیار راحتتر است که به دستورات عمل شده قبلی تکیه کند. عادت او را از کوشش فراوان برای سازگاریهای مشکل نجات میدهد. انسان میتواند در پس پرده عادت پناه ببرد و خود را از حداقل امنیت برخوردار سازد و هرگاه یک بیگانه یکی از این قواعد و ترتیبات را زیر پا گذارد به شدت او را آن چنان عصبی میکند که به نظر میآید دچار بیماری باشد. این عادات جا افتاده، وسایل دفاعی هستند ولی بیش و کم از خصلت تهاجمی نیز برخوردارند.
تنها موردی که یک انسان سالخورده که به حالت ناتوانی درآمده است میتواند اراده خود را تحمیل کند، وادار کردن دیگران به محترم شمردن این عادات است. توسل به عادات سبب میشود تا سالمند در نگهداری عادات عجیب که یکسره تهی از معنی و مفهوم است اصرار ورزد.
روابط متقابل میان مردمان سالخورده مبهم است آنها با یکدیگر بودن را تا جایی دوست میدارند که خاطراتی مشترک و طرز فکری مشابه داشته باشند.
رایج ترین نگرش در میان سالخوردگان مخصوصاً در نزد مردان، بی تفاوتی آنان است. زنان سالخورده از علایق مشترک بیشتری برخوردارند و بنابراین برای همدستی یا بحث و نظر موضوعهای بیشتری در اختیار دارند.
تعادل عاطفی سالخوردگان بخصوص به مناسبات آنها با فرزندانشان بستگی دارد . این مناسبات در زمان تجرد فرزندان عمیق تر احساس میگردد.
گرم ترین و شادترین احساسی که به کهنسالان دست میدهد از رابطه ای که آنان با نوههای خود دارند به وجود میآید.
روابط با فرزندان و نوهها معمولاً در زندگی زنان بیش از زندگی مردان دارای اهمیت است. بالا رفتن سن، زنان را از اوج کمتری فرود میآورد. با وجود بالا رفتن سن باز کارهای فراوانی وجود دارد که زنان از عهده آن بر میآیند. آنان به تلخی مزاج گرفتار نمیشوند و توقع زیاد ندارند و کمتر خود را از تعهدات میرهانند. زنان به هنگام پیر شدن چه خوب یا چه بد همواره برای خدمت به خانواده و عزیزان آمادهاند.
به طور کلی انسان سالخورده، حتی اگر به اعضای خانواده و دوستانش محبت داشته باشد، تا حدودی از آنان فاصله میگیرد. خودبینی و خودمداری وی با بی تفاوتی که به تدریج بر او تسلط مییابد و خود نیز عمداً آن را تقویت میکند، راحتتر ارضاء میگردد.
این وضع، هم حالتی از دفاع دارد و هم شکلی از انتقام، از آن جا که با او چنان که شایسته است رفتار نمیشود و تنها بر خود میتواند اتکا کند همه توان و اندیشه خود را متوجه وجود خویش میسازد. گاهی اوقات این پس نشینی از جهان موجب آرامش میگردد.