به گزارش سایت خبری پرسون، فرهاد تقوامنش اقتصاددان و تحلیگیر ارشد تجارت بین الملل نوشت: نشانگرهای اقتصادی، یک شاخص اقتصادی آماری است که اطلاعات ارزشمندی در مورد اقتصاد ارائه میدهد. اکثر شاخصهای اقتصادی توسط دولت و یا گروههای غیر انتفاعی جمع آوری و منتشر میشوند. برای مثال در ایالات متحده ، وزارت بازرگانی و وزارت کار شاخصهای کلیدی مانند نرخ بیکاری و تولید ناخالص داخلی را ردیابی و منتشر میکنند.
هیچ کمبودی در شاخصهای اقتصادی وجود ندارد و تلاش برای پیروی از همه آنها یک کار طاقت فرسا خواهد بود. بنابراین، اقتصاددانان و بازرگانان معمولاً تنها تعداد معدودی را که به منافع حرفهای، مالی و اقتصادی آنها مربوط است، ردیابی میکنند.
اهداف اقتصادی
همه اقتصادهای جهان سه هدف اصلی زیر را به اشتراک می گذارند:
رشد، اشتغال بالا، ثبات قیمت شاخصهای اقتصادی اطلاعاتی در مورد عملکرد یک اقتصاد نسبت به این اهداف ارائه میدهند. بیایید نگاه دقیق تری به هریک از این اهداف بیندازیم ، تا هم منظور آنها را دریابیم و هم نحوه ی برآوردن آنها را مشخص کنیم.
رشد
یکی از اهداف اقتصاد این است که به مردم کالا و خدمات ارائه دهد - اتومبیل، رایانه، بازیهای ویدئویی، خانهها، فست فودها، پارکهای تفریحی. یکی از روشهایی که اقتصاددانان عملکرد یک اقتصاد را اندازهگیری میکنند، مشاهده معیاری است که به طور گسترده از کل تولید به نام تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده می شود. تولید ناخالص داخلی به عنوان ارزش بازار همه کالاها و خدمات تولید شده توسط اقتصاد در یک سال معین تعریف میشود. تولید ناخالص داخلی فقط شامل کالاها و خدمات تولید شده در داخل میشود.
کالاهای تولید شده در خارج از کشور حذف میشوند. تولید ناخالص داخلی فقط شامل آن دسته از کالاها و خدمات است که برای کاربر نهایی تولید میشود. محصولات میانی حذف میشوند. به عنوان مثال، تراشه سیلیکونی که وارد رایانه میشود (یک محصول متوسط)، حتی اگر رایانه تمام شده حساب کند، محاسبه نمی شود.
به خودی خود، تولید ناخالص داخلی لزوماً چیز زیادی در مورد وضعیت اقتصاد به ما نمیگوید. اما تغییر در تولید ناخالص داخلی باعث میشود. اگر تولید ناخالص داخلی (پس از تعدیل تورم) افزایش یابد، اقتصاد در حال رشد است. اگر سقوط کند، اقتصاد رو به انقباض است.
اشتغال بالا
برای قوی نگه داشتن اقتصاد، مردم باید پول خود را صرف خرید کالا و خدمات کنند. کاهش هزینههای شخصی برای مواردی مانند غذا، پوشاک، لوازم خانگی، خودرو، مسکن و مراقبت های پزشکی میتواند تولید ناخالص داخلی را به شدت کاهش داده و اقتصاد را تضعیف کند. از آنجا که اکثر مردم هزینه های خود را از طریق کار به دست می آورند، هدف مهم همه اقتصادها این است که مشاغل را برای همه کسانی که خواهان شغل هستند در دسترس قرار دهند. در اصل، اشتغال کامل زمانی اتفاق می افتد که هرکسی که میخواهد کار کند شغلی دارد. در عمل، ما میگوییم زمانی که حدود 95 درصد از کسانی که مایل به کار هستند شاغل هستند، "اشتغال کامل" داریم.
نرخ بیکاری
درصد نیروی کار بیکار و فعالانه در جستجوی کار و نرخ بیکاری معیار مهمی برای سلامت اقتصادی است. این امر در دورههای افول اقتصادی افزایش مییابد زیرا شرکتها تمایلی به استخدام کارگران ندارند وقتی تقاضا برای کالا و خدمات کم است. برعکس، وقتی اقتصاد در حال گسترش است و تقاضای زیادی برای محصولات و کارگران برای عرضه آنها وجود دارد، کاهش مییابد.
ثبات قیمت
سومین هدف اصلی همه اقتصادها حفظ ثبات قیمت است. ثبات قیمت زمانی رخ می دهد که میانگین قیمت کالاها و خدمات یا تغییر نکند یا تغییرات کمی داشته باشد. افزایش قیمت هم برای افراد و هم برای مشاغل دردسرساز است. برای افراد، افزایش قیمت به این معنی است که شما باید هزینه بیشتری را برای چیزهایی که نیاز دارید بپردازید. برای مشاغل، افزایش قیمت ها به معنای هزینههای بالاتر است و حداقل در کوتاه مدت، مشاغل ممکن است در انتقال هزینههای بالاتر به مصرف کنندگان دچار مشکل شوند. وقتی سطح قیمت کلی بالا می رود، تورم داریم. هنگامی که سطح قیمت کاهش مییابد (که به ندرت اتفاق میافتد) ما تورم را تجربه می کنیم.
شاخص قیمت مصرف کننده
گستردهترین معیار اندازه گیری تورم، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) است که هر ماه توسط اداره آمار کار گزارش میشود. CPI نرخ تورم را با تعیین تغییرات قیمت در یک سبد فرضی کالا، مانند غذا، مسکن، پوشاک، مراقبتهای پزشکی، لوازم خانگی، خودروها و غیره که توسط یک خانواده معمولی خریداری میشود ، اندازه گیری میکند.
به عنوان مثال، ارزش CPI برای 1380 24 است. این بدان معناست که 1 دلار خریدهای معمولی در سالهای 1390 تا 1392 در سال 1380 0.24 دلار هزینه داشت. برعکس، شما برای خرید همان کالاهای معمولی به ارزش 1 دلار در سال 1395 به 2.18 دلار نیاز داشتید. تفاوت تأثیر تورم را ثبت میکند. در واقع، نرخ تورم این است - درصد تغییر در شاخص قیمت.
شاخص اعتماد مصرف کننده
یک شرکت تحقیقاتی خصوصی به نام x یک شاخص اعتماد مصرف کننده را بر اساس نتایج یک نظرسنجی ماهانه از پنج هزار خانوار کشور xمنتشر میکند. در این نظرسنجی نظرات مصرف کنندگان در مورد سلامت اقتصاد و برنامههای آنها برای خریدهای آینده جمع آوری شده است. این اغلب نشان دهنده قصد خرید آینده مصرف کنندگان است. وقتی مصرف کنندگان اطمینان داشته باشند، تمایل دارند پول بیشتری خرج کنند و فعالیت اقتصادی را افزایش دهند. وقتی مصرف کنندگان اعتماد به نفس کمتری دارند، معمولاً پول کمتری خرج میکنند و فعالیت اقتصادی کاهش مییابد.
پیش بینی اقتصادی
اقتصاددانان برای ارزیابی عملکرد اقتصاد در یک زمان معین از شاخصهای گوناگونی مانند مواردی که در بالا توضیح داده شد استفاده میکنند. به عنوان مثال، با مشاهده تغییرات در تولید ناخالص داخلی، می توان دریافت که آیا اقتصاد در حال رشد است یا خیر. CPI به ما امکان میدهد تورم را بسنجیم. این اقدامات به ما کمک میکند بفهمیم اقتصاد امروز در چه وضعیتی قرار دارد. اما اگر بخواهیم درک کنیم که در آینده به کجا میرود؟ تا حدی میتوان با تجزیه و تحلیل چندین شاخص برجسته اقتصادی، روندهای اقتصادی آینده را پیش بینی کرد.
تاخیر و شاخصهای پیشرو
آماری که وضعیت اقتصاد را در چند ماه گذشته گزارش میدهد، شاخصهای عقب مانده اقتصادی نامیده میشود. یکی از این شاخصها طول متوسط بیکاری است. اگر کارگران بیکار برای مدت طولانی بیکار بمانند، ممکن است استنباط کنیم که اقتصاد کند بوده است. شاخصهایی که وضعیت اقتصاد را سه تا دوازده ماه در آینده پیش بینی میکنند، شاخصهای برجسته اقتصادی نامیده میشوند. اگر چنین شاخصی افزایش یابد، احتمال میرود که اقتصاد در سال آینده گسترش یابد. در صورت سقوط، اقتصاد به احتمال زیاد منقبض میشود.
برای پیش بینی اینکه اقتصاد به کجا میرود، بدیهی است که باید چندین شاخص برجسته را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین بررسی شاخصهای بخشهای مختلف اقتصاد - نیروی کار، تولید و مسکن مفید است. یکی از شاخصهای مفید چشم انداز مشاغل آینده تعداد مطالبات جدید بیمه بیکاری است. این معیار به ما میگوید چند نفر اخیراً شغل خود را از دست دادهاند. اگر افزایش یابد، مشکلات پیش رو را نشان میدهد زیرا مصرف کنندگان بیکار نمیتوانند تا آنجا که میتوانند کالا و خدمات را خریداری کنند در صورت داشتن حقوق.
برای سنجش میزان کالاهای تولید شده در آینده (که به فروش آینده تبدیل می شود)، اقتصاددانان به آماری به نام میانگین ساعات تولید هفتگی نگاه میکنند. این معیار به ما میگوید تعداد متوسط ساعات کار در هفته توسط کارگران تولیدی در صنایع تولیدی چقدر است. اگر این روند رو به افزایش باشد، احتمالاً اقتصاد بهبود می یابد. برای ارزیابی قدرت بازار مسکن، مجوزهای ساختمانی اغلب یک شاخص خوب است. افزایش این آمار - که به ما میگوید تعداد واحدهای مسکونی جدید در حال ساخت است - نشان میدهد که اقتصاد رو به بهبود است. چرا؟ از آنجا که افزایش ساختمان نه تنها از طریق فروش خانههای جدید بلکه از طریق فروش مبلمان و وسایل برای تأمین آنها، پول را به اقتصاد وارد میکند.
ما برای اینکه بدانیم وضعیت اقتصاد امروز به ما چه میگوید، باید از ترکیب این شاخصهای اقتصادی و سایر شاخصهای برجسته و پیشرو در جهت نیل به اهداف استفاده کنیم.
همه اقتصادها سه هدف مشترک دارند: رشد، اشتغال زیاد و ثبات قیمت. برای درک این که اقتصاد در آینده به کجا میرود، از آمارهایی به نام شاخصهای اقتصادی استفاده میکنیم. یک اقتصاد کالاها و خدمات را برای مردم فراهم میکند و اقتصاددانان عملکرد آن را با مطالعه تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش بازار همه کالاها و خدمات تولید شده توسط اقتصاد در یک سال معین - اندازه گیری میکنند.
اگر تولید ناخالص داخلی افزایش یابد، اقتصاد در حال رشد است؛ اگر سقوط کند، اقتصاد در حال انقباض است. از آنجا که اکثر مردم پول خود را با کار به دست میآورند، هدف همه اقتصادها این است که مشاغل را برای همه کسانی که میخواهند در دسترس قرار دهند.
دولت نرخ بیکاری را گزارش میکند - درصد نیروی کار بیکار و فعالانه در جستجوی کار، نرخ بیکاری بالا میرود در دورههایی که اقتصاد رو به افول است و زمانی که اقتصاد در حال گسترش است کاهش مییابد. ثبات قیمت هنگامی که میانگین قیمت محصولات یا تغییر نمیکند یا خیلی کم تغییر میکند، ثبات قیمت رخ میدهد.
وقتی قیمتهای کلی بالا میروند، تورم داریم. هنگامی که آنها کاهش مییابند، ما تورم را کاهش میدهیم. شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) تورم را با تعیین تغییر قیمت سبد فرضی کالاهای خریداری شده توسط یک خانواده معمولی اندازه گیری میکند.
شاخصهایی که مانند طول متوسط بیکاری، وضعیت اقتصاد در چند ماه گذشته دارای شاخصهای اقتصادی عقب افتاده است. آنها، مانند ادعاهای جدید بیمه بیکاری، که وضعیت اقتصاد را سه تا دوازده ماه در آینده پیشبینی میکنند، شاخصهای اصلی اقتصادی هستند.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
نظرات شما ( 2 نظر )