به گزارش سایت خبری پرسون، حسین رفیعی متاهل و دارای دو فرزند است و از جمله هنرمندان حوزه اجرا و بازیگری است که علاوه براین حوزه در هنر نقاشی هم حرف ها برای گفتن دارد.
عمده شهرت رفیعی به علت بازی در نقش «فَفَ» در برنامه تلویزیونی «نیمرخ» بوده که در دهه هفتاد اجرا کرد و باعث شدآرام آرام در دل مخاطب دهه شصت و هفتاد جا بازکند.
وی فعالیت هنری اش را از سال ۱۳۷۲ با برنامه «۳۹» آغاز کرد و در فیلمهای سینمایی مانند «سفر به چزابه» و «شیر و عسل» بازی کرد و از سال ۱۳۷۷ وادی اجرا را نیز تجربه نمود.
این مجری و بازیگر گفتگویی با خبرنگار پرسون در اراک، داشت که ماحصل این گفتگو در ذیل می آید.
آقای رفیعی ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار رسانه پرسون قرار دادید، لطفا در مورد کلماتی که می گویم اولین جمله ایی که به ذهنتان می رسد را بفرمایید.
کرونا ؟ سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ کرونا به گفته کارشناسان علم پزشکی از بین نخواهد رفت و اولین قربانی هنرمندان به ویژه هنرمندان تئاتر هستند که طی یکسال گذشته تئاتر بر روی صحنه نرفته و کسی از آنها خبری ندارد؛ چرا که این گروه از همین پول ناچیزی که از نمایش کسب می کردند زندگی می گذراندند.
شاید کمی بدسلیقگی باشد چون اکثرا تعداد تماشاچیان از گروهی که تئاتر اجرا می کردند کمتر بود و می شد تئاتر را با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار کرد و در نتیجه شهرداری ها، فرمانداری ها و وزارت ارشاد باید حمایت می کردند و می شد تئاتر خیابانی با رعایت فاصله مناسب اجتماعی برگزار کرد.
درست است مردم به ماهیت کرونا پی برده اند؛ اما خسته شده اند و باید منطقی با مردم جلو رفت و بسته برای آنها درست کرد و برنامه ریزی کرد تا در کنار کارشان، پروتکل ها را هم راحت تر رعایت کنند. حال سئوالی که مطرح می شود، این است، مثلا تئاتر خیابانی را چرا در زمان کرونا جدی نگرفتیم و اگر این فاجعه سال بعد هم رخ دهد بچه های تئاتر همچنان آسیب می بینند، با احترام به کادر درمان که بسیار زحمت می کشند، باید بگویم در زمان شیوع کرونا، بسیاری از همکاران ما در صدا و سیما آسیب دیدند و بسیاری از همکارانمان در پخش زنده را از دست دادیم و آنها در این بین گم شدند.
به قول سهراب سپهری "گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است
پدرم وقتی مرد مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شد
مرد بقال از من پرسید چند من خربزه می خواهی؟
من پرسیدم دل خوش سیری چند؟"
یعنی وقتی حادثه ای پیش می آید تازه می فهمیم چقدر شکننده و آسیب پذیر هستیم، بچه های هنری در طول سال گذشته آسیب بسیاری دیدند.
سال ۱۴۰۰ ؟ امیدوارم مسئولان از سال گذشته تجربه کسب کنند و به داد هنرمندان تئاتر برسند و از آنها حمایت کنند.
آرزو؟ هیچ فرزندی از داشتن نعمت پدر و مادر محروم نشود که امسال با فوت خانم نامداری کودکی از نعمت مادر محروم شد.
الگو؟ اعتقاد دارم هر انسانی به محض اینکه چشم باز می کند الگو می پذیرد، من الگوهای بسیاری دارم و گاهی حتی از یک پاکبان هم الگو می گیرم، الگو گرفتن مثل ایده گرفتن خوب است؛ اما اگر به تقلید و کپی از کار شخصی برسد خوب نیست.
الگوهای خوب زیادی داریم که باید نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
فضای مجازی؟ فضای مجازی ایران، یک بازار مکاره شده است که مردم فقط می خواهند از آن پول دربیاورند و کسی رصد نمی کند رفتار فردی که دنبال کننده زیادی دارد هنجار است یا ناهنجار، چه بسیارند افراری که دنبال کننده های زیادی دارند اما باعث گسترش ناهنجاری ها میشوند.
پدر؟ در نسل ما پدر قهرمان و مادر قسم ما بود.
نکته پند آموز؟ باید تا دیر نشده اخلاق را در جامعه احیا کنیم.
صحبت با رییس جمهور آینده؟ هیچ جای دنیا مثل ایران نیست که مردمانی دارد از جنس طلا.
شهید سلیمانی؟ از جنس جوان هایی بود که در اوج قدرت و منسب افتاده و خاکی بود به راحتی قابل دسترس بود .
من به روستای پدری ایشان سفر کرده و متوجه شدم مردم مظلوم منطقه بدون هیچ گونه اغراق چگونه از ایشان یاد میکردند که در اوج شلوغی کارهای روزمره خود همیشه به منطقه اجدادی خود رفته و مشکلات مردم رفع و رجوع میکرده است .
سفره مردم؟ اگر روزی قدرتی پیدا می کردم اولین حقوق را کارگران و آخرین را باید وزرا می گرفتند و حقوق روسای شاخص باید کمتر از کارگران می شد و همه یک سقف حقوق می گرفتند تا کسی نگران تامین معاشش تا آخر ماه نباشد.
اجرای طنز؟ عموما سیستم طنز می طلبد در کنار یک آدم جدی، یک آدم شوخ طبع باشد در نمایش روحوضی، همیشه یک آدم جدی به نام حاجی و یک آدم شوخ به نام سیاه وجود دارد که این بده بستان که یک نفر بار مسائل جدی و طرف مقابل بار مسائل طنز را به دوش می گیرد، باعث جذابیت کار برای بیننده می شود، به همین دلیل در بیشتر برنامه های خود اجرای دونفره را به تک نفره ارجعیت میدهم .
بداهه گویی در کارهایتان زیاد است، دلیل خاصی دارد؟
عموما در کارهایی که انجام داده ام بر مبنای موضوع بداهه گویی می کنم و بسیار حساسم کار تحت کنترل باشد و در موضوع های مختلف که اجرا دارم دائم المطالعه هستم و گاهی که کتاب ندارم، رادیو گوش می کنم و حتی وقتی به استان مرکزی سفر می کنم، به روستاها و شهرستان های مختلف سر می زنم و پرس و جو می کنم تا کسب اطلاع کنم؛ چرا که کار هنر، کار پرس و جویی است و تا زمانی که یاد می گیری زنده هستی، پس من همچنان هنرجو هستم.
یک صفت که از خودتان راضی هستید؟
هیچوقت بابت چیزی به خودم مغرور نشدم و هیچوقت با غرور بر روی زمین راه نرفته ام، به دلیل اینکه اعتقادم بر این است که آدم ها فانی هستند.
معتقدم مردم ولی نعمت من هستند و همیشه خودم را کارگر مردم می دانم و کارم خدماتی است و در یک رسانه هستم که باعث می شوم مردم انبساط خاطر به دست بیاورند.
یک خصوصیتان؟ شوخ طبعی که این طنازی و بذله گویی در خانواده ما موروثی است.
یک حرف خوب؟ به اندازه بود باید نمود.
صحبت پایانی؟ آرزو می کنم قرن جدید قرنی باشد که از ما به یادگار نام نیک بماند و یکدیگر را حمایت کنیم.
گفتگو و گزارش : رضا براتی