به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی نوشت:
حساسیت گسترده شهروندان ایرانی نسبت به امضای برنامه 25 ساله همکاریهای جامع ایران و چین کاملا بجا و ناشی از آگاهی و احساس مسوولیت آنان در برابر سرنوشت و آینده کشور است و باید از آن استقبال کرد و پاسخ شایسته و شفاف به آن داد. البته آن دسته از اپوزیسیون خارجنشین که در چند نوبت رسما به آقای ترامپ نامه نوشتند و خواستار حمله نظامی به ایران شدند یا بر ادامه و شدت یافتن تحریمها علیه مردم ایران تاکید کردند در این زمینهها مردود هستند و مشتشان باز شده است و وقعی دریافت نخواهند کرد. اگر کوچکترین منطق و انصافی در کار باشد این مشتاقان بیگانه از شرم و خجالت حداقل باید سکوت کنند. اما در زمینه توافق ایران و چین بسیاری از صاحبنظران دغدغههای مهمی ابراز کردند که از منطق مستحکمی برخوردار بود، اینکه ما باید با همه دنیا دارای تعاملات گسترده سیاسی و اقتصادی شویم و از رهگذر آن منافع مردم خود را قویا دنبال کنیم و این تعاملات نباید قطبی و کاریکاتوری باشد بسیار مهم و قابل تامل است. با گسترش تفاهمنامههای مهم و بلندمدت امتیازاتی که به هر حال باید بدهیم کمتر میشود و در عوض بر توازن آنها افزوده میشود.
نه تنها چین که روسیه و هند و اروپا هم باید هدف تعامل اقتصادی قرار گیرند و هر امتیاز کوچک یا بزرگی که امکان دارد از آنها ستانده شود. این مهم قابل دسترسی است و خود چین میتواند الگویی برای همین معنا باشد. این کشور با واقعگرایی که با هزینهای بسیار در طول تاریخ پس از انقلاب خویش به دست آورد همزمان با رقیبان مختلف و متضاد به تعامل پرداخت و منفعتهای شگفتانگیزی به دست آورد. چین تا کمتر از 3 دهه پیش امریکا را امپریالیستی جهانخوار خطاب میکرد و همین حالا هم در رقابت، او را به هم آوردی دعوت میکند ولی 2500 میلیارد دلار در امریکا سرمایهگذاری کرده است چنانچه واشنگتن شانه زدن ابر قدرتی بر شانههای خود را حس میکند ولی کار چندانی از دستش بر نمیآید. وارثان انقلاب مائو همین معامله را با اروپا میکنند و در مقابل از کوچکترین کشورهای امریکای لاتین و آفریقا هم برای سرمایهگذاری و کسب امتیازات اقتصادی درنمیگذرند. البته تعامل با جهان شجاعت طلب میکند؛ شجاعتی که از واقعگرایی و رضایت عمومی و استحکام داخلی نشأت میگیرد.
دیپلماتهای ما هنگامی میتوانند پشت میزهای مذاکره و تفاهم و قرارداد بنشینند و در بده و بستانهای معمول و معقول ذرهای از منافع ملی کوتاه نیایند که حمایت و نظارت همهجانبه مردم را پشتسر خود حس کنند و از موضع قدرت چانه بزنند. اگر کشوری به هر دلیل در موضع ضعف قرار داشته باشد باید از هر قراردادی بترسد و اگر امروز برخی ابراز نگرانی میکنند و تجربههای تاریخی یادآورشان میشود از همین ناحیه سرچشمه میگیرد. قطعا چین در هر قراردادی منافع خود را دنبال میکند و کاملا متوجه وضعیت تحریمی ما هست، نیاز ما به سرمایهگذاری خارجی را خوب میداند و براساس چگونگی برگزاری هر انتخابات در ایران در رقم قراردادها به چانهزنی میپردازد. اگر آقای روحانی با 24 میلیون رای موفق میشد برجام را به سرانجام برساند و مستظهر به حمایت کامل همه جناحهای داخلی در مراودات خارجی بود، میشد از هر قراردادی استقبال کنیم و مطمئن میبودیم که هیچ مذاکرهکننده خارجی جرات طلب امتیاز خارج از عرفی را نمیتوانست بکند.
باید توجه داشته باشیم که چین در شرایط نرمال و حتی آرمانی بهسر میبرد، افزون بر پیشرفتهای خارقالعاده در اقتصاد، ترامپ و کرونا ناخواسته به کمکش شتافتند و در فاصله او با رقیبان اثر قابل ملاحظه گذاشتند. ترامپ بدون برنامه و در اوج شلختگی به مصاف اقتصادی با چین رفت و پکن او را چون فرصت طلایی دریافت کرد! رهبران کمونیست پرجمعیتترین کشور جهان خیلی زود خطر کرونا را لمس کردند و لحظهای را از دست ندادند و همه ظرفیتهای مدیریتی و اقتدار داخلی خود را در مهار کردنش بهکار بستند و شاید خوب میدانستند که کرونا تهدیدی برای جهان بینظم خواهد بود و فرصتی برای منظمها و مدیریتهای قاطع و همهجانبه.
چین سابقه استعمار مشابه اروپا و امریکا ندارد و تاکنون ارادهای در جهت سلطهگری از خود نشان نداده است ولی این کشور به سختی از استراتژی انزوای گذشته خود خارج شد و هنوز هم عادت مألوف پیشین که حرکت با چراغهای خاموش است را کاملا کنار نگذاشته است. اگر این کشور با جمعیت عظیم و قدرت نظامی و اتمی و سپاهیان میلیونی خود مطابق انواع پیشبینیها در آینده نزدیک به قدرت اقتصادی اول جهان مبدل شود آیا محذورات اخلاقی او را از سلطهگری بازخواهد داشت؟ آیا چنین قدرتی کشورهای سرکش از نظر خود را با تحریم اقتصادی تنبیه نخواهد کرد؟ رژه ارتش آزادیبخش خلق چین که کمتر از دو سال پیش در روز ملی این کشور برگزار شد عظیمترین رژه تاریخ این کشور بود؛ رژهای که پشت هر دشمنی را تا سالها خواهد لرزاند.
شاید به همین دلایل رهبران جمهوری اسلامی با برنامه همکاریهای جامع در واقع روی اسب برنده شرطبندی کردهاند. اکنون نوع رفتار این ابرقدرت که هنوز برخی از ظرفیتهای خود را فعال نکرده است و از جهت جمعیت قابل مقایسه با ابرقدرتهای پیشین و حال حاضر نیست محل تحلیل استراتژیستهای جهان است و خود به معمایی مهم و انتظار برانگیز مبدل شده است.
منبع: روزنامه اعتماد