پیشینه شکل گیری و تأسیس ایالات متحده آمریکا
کشور ایالات متحده آمریکا از شمال با کانادا و از جنوب با مکزیک همسایه است و از طریق پایگاه دریایی گوانتانامو مرز مشترک اندکی با کوبا دارد. آمریکا همچنین از طریق آلاسکا با روسیه مرز آبی دارد. به علاوه، مجموعهای از جزیرهها، ناحیهها و مناطق متعلق به ایالات متحده در سراسر جهان پراکندهاند. آمریکا سومین کشور پرجمعیت جهان است و از لحاظ نژادی و گوناگونی مردم، متنوعترین کشور جهان شناخته میشود. (1)
اگر چه گفته میشود که مردمان شمال اروپا مانند وایکینگها بارها به سواحل شرقی آمریکا آمدهاند ولی موج مهاجرت اروپاییها، پس از سفر «کریستف کلمب» به این قاره آغاز شد. از سال ۱۶۰۰ میلادی به تدریج گروههای مهاجر اروپایی به قاره جدید آمده و در آنجا زندگی تازهای را شروع کردند. اسپانیاییها در فلوریدا، بریتانیاییها در ویرجینیا، هلندیها در نیویورک و فرانسویها در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسیسیپی ساکن شدند.
مناطق مختلف شرقی آمریکا چند بار بین قدرتهای بزرگ اروپایی دست به دست شده است. مهاجران انگلیسی در بخشهای زیادی از سرزمین جدید مستقر شدند و این بخشها بهصورت مستعمره انگلستان اداره میشد. نبردهایی نیز بین مهاجران اروپایی و مردمان بومی آمریکا بر سر مالکیت زمین درگرفته است. قسمت بزرگی از سرزمینهای شرقی قاره آمریکا مستعمره انگلیس بود و تجار انگلیسی با استفاده از نیروی کار رایگان بردگان آفریقایی، از طریق بندرهای غربی این کشور مثل منچستر، گلاسگو و لیورپول سیستم تجاری بسیار پرسود و بیسابقهای ایجاد کردند. دولت انگلیس برای تأمین مخارج جنگهای استعمار و رقابت با قدرتهای دیگر اروپایی ابتدا مالیاتهای تجارت بین این کشور و مستعمرات آمریکایی را بالا برد و سپس بهطور فزاینده اقدام به دخالت و کنترل تجارت نسبتاً آزاد بین بریتانیا و مستعمراتش در قاره آمریکا کرد. تجار و مستعمرهنشینان از پرداخت این مالیات ناراضی بودند و بالأخره به شورش علیه حکومت انگلستان دست زدند. دولتهای اسپانیا و فرانسه که در آن دوران بزرگترین رقیب امپراطوری بریتانیا بودند، اقدام به کمک مالی و تسلیحاتی شورشیان کردند به این امید که بتواند دست بریتانیا را از مستعمرات وسیع آمریکای شمالی کوتاه کرده و آمریکا را تبدیل به متحد خود در مقابل انگلستان نمایند. (2)
بدین ترتیب جنگهای انقلاب آمریکا از آوریل ۱۷۷۵ با نبرد «لگزینگتون» آغاز و در سال ۱۷۸۳ در پی امضای قرارداد صلح با بریتانیا پایان یافت. استقلال ۱۳ مستعمره آمریکای شمالی با صدور اعلامیه استقلال آمریکا در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ بهدست آمد. این ۱۳ مستعمره سابق در حالی اعلام استقلال کردند که هیچ یک هنوز دارای ویژگیهای حقوقی یک دولت - ایالت نبودند. با رفع مسائل حقوقی در سال ۱۷۷۷ و امضای اولین پیمان اتحاد در سال ۱۷۸۱، ایالات متحده آمریکا متشکل از ۱۳ ایالت بنیان گذاشته شد.
نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا
بر اساس قانون اساسی سال 1784 آمریکا، ریاست جمهوری نهادی برای حفظ وحدت ایالات سیزدهگانه به شمار میرفت و بنابراین همه ایالات، رأیی برابر در انتخاب رئیسجمهور داشتند. در آن دوران، به دلیل عدم توسعه سیاسی، نبود احزاب قدرتمند و همچنین تضمین حقوق برابر ایالات، مقرر شد تا پارلمانهای ایالتی افرادی را معرفی کنند که «الکتور» نام گرفتند. هر ایالت دو الکتور داشت و این الکتورها که بر اساس تشخیص ایالتها با یا بدون انتخابات برگزیده میشدند، در مکانی با نام «الکترال کالج» جمع شده و رئیسجمهور کشور را انتخاب میکردند. در آن زمان کاندیداهای ریاست جمهوری خود را به این جمع معرفی کرده و هر کس بیشترین آرای الکترال کالج را به دست میآورد، رئیسجمهور و نفر دوم نایب رئیس یا «رئیسجمهور رزرو» نام میگرفت. (3) به این ترتیب یک سیستم غیرمستقیم برای انتخاب رئیسجمهور بهوجود آمد. مردم پارلمان ایالتی را شکل میدادند، پارلمانهای ایالتی الکتورها را انتخاب میکردند و الکتورها رئیسجمهور را؛ اتفاقی که در آن روزگار خیلی غیردموکراتیک نبود و هم استقلال ایالات در حق رأی آنها را تضمین میکرد و هم یک راه درست برای انتخاب بود. چون با نبود احزاب و فضای سیاسی مناسب، شهروندان روستایی آمریکایی که عمدتاً کشاورز (البته فقط مردان سفیدپوست صاحب ملک) بودند، هیچ شناختی از شخصیتهای ملی نداشتند. در قرن ۱۹ میلادی، کمکم ایالات برای گزینش الکتورها، انتخابات عمومی برگزار کردند. به این شکل که هر الکتور منتخب با تبلیغ اینکه به کدام کاندیدای ریاست جمهوری رأی خواهد داد، رأی مردم ایالتش را کسب میکرد. با گسترش شبکه حمل و نقل و ارتباطات در آمریکا، بهتدریج نظام انتخابات مستقیم در کنار انتخابات غیرمستقیم پا به عرصه وجود گذاشت. تحول دیگر، از بین رفتن حالت کنفدراسیون آمریکا بود؛ به شکلی که هر ایالت بنابر جمعیتش، یعنی به تعداد نمایندگانش در کنگره (مجلس و سنا) سهمیه الکترال کسب کرد. انتخاب الکتورها یک فرآیند دو مرحلهای است؛ در مرحله اول، احزاب سیاسی در هر ایالت، مدتی قبل از انتخابات عمومی، الکتورهای بالقوه خودشان را انتخاب میکنند. در مرحله دوم، در روز انتخابات رأی دهندگان در هر ایالت با رأی دادن به نامزدهای ریاست جمهوری، الکتورهای خودشان را بر میگزینند. به عبارت بهتر، اگر فردی در ایالت کالیفرنیا به نامزد دموکرات و معاون او رأی داد، در واقع به فهرستی 55 نفره از انتخابکنندگان آن حزب در کالیفرنیا که در واقع وفاداران حزب فرد پیروز هستند، رأی داده است. (4)
بدین ترتیب شیوه رأیدهی انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا با شیوههای مرسوم در جهان متفاوت است؛ بهگونهای که در این کشور رئیسجمهور به صورت مستقیم با رأی مردم انتخاب نمیشود. سیستم انتخاباتی آمریکا غیرمستقیم بوده و به الکترال کالج مشهور است. رأی دهندگان بر اساس این نظام انتخاباتی، در روز انتخابات به رئیسجمهور و معاون او رأی میدهند. رأی به رئیسجمهور، به معنای رأی به الکتورها (گزینندگان) نیز هست و این افراد پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در الکترال کالج (مجمع گزینندگان) جمع شده و رئیسجمهور آمریکا را انتخاب میکنند.
بررسی پایگاه اجتماعی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات
هر چند تعداد زیادی حزب قانونی در ایالات متحده آمریکا مطابق با آزادی هاییکه قانون اساسی فدرال به آنها داده مشغول فعالیت هستند، اما نظام انتخاباتی آمریکا اجازه حضور قوی و مؤثر را تنها به دو حزب بزرگ این کشور یعنی احزاب دموکرات و جمهوریخواه داده است. احزاب و کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا به جای ارائه برنامه های دقیق و واقعی به سراغ اقناع موقت و ظاهری افکار عمومی میروند. به دلیل ضعف سطح اندیشه و عقاید سیاسی نزد آمریکاییان، رویدادهای کوچک نیز میتواند به سرعت بر افکار عمومی در ایالات متحده تأثیرگذار باشد. نتیجه دیگر چنین حالتی در نوسان بودن میزان محبوبیت احزاب آمریکایی نزد مردم است. در برخی موارد نیز ویژگیهای اختصاصی و فردی کاندیداها بیش از شخصیت سیاسی و حزبی آنان نزد مردم مورد توجه قرار میگیرد. تمام این مسایل سبب شده است تا از یک سو احزاب همواره از برنامه ثابت، مشخص و مدونی محروم و از سوی دیگر پایگاه اجتماعی احزاب به سرعت و متناوباً در حال تغییر باشد. با این وجود با یک نگرش کلی میتوان با بررسی عملکرد گذشته احزاب دموکرات و جمهوری خواه اصول مشخص و تا حدودی ثابت شعارها و برنامههای آنان را برشمرد.
از نظر پایگاه اجتماعی احزاب فوق، میتوان گفت که حزب جمهوریخواه به دلیل اتخاذ سیاستهای محافظه کارانه، از پایگاه قوی در بین طبقات بالای جامعه و اقشار مرفه و پر درآمد برخوردار است. در حالی که حزب دموکرات به دلیل جانبداری از سیاست های لیبرالتر، در بین سطوح و لایه های میانی و پایین طبقات اجتماعی، جای دارد. معمولاً سرمایهداران، کارفرمایان و صاحبان صنایع بزرگ به جمهوری خواهان رأی میدهند در حالی که کارمندان جزء، کارگران و بیکاران به حزب دموکرات گرایش دارند. (5)
از لحاظ سنی معمولاً نوجوانان طرفدار حزب دموکرات هستند و میانسالان و افراد مسن به حزب جمهوریخواه رأی میدهند. از نظر جنسیت نیز زنان به ویژه خانم های جوان و مجرد طرفدار دموکرات ها و به عکس آقایان به ویژه افراد میانسال و پیر طرفدار جمهوریخواهان هستند. از حیث تحصیلات چنین میتوان گفت که معمولاً افراد با تحصیلات عالی و روشنفکران طرفدار حزب جمهوریخواه و شهروندان عادی با تحصیلات معمولی و پایین طرفدار دموکراتها هستند.
از لحاظ جغرافیایی و با نگاه به نقشه ایالات متحده میتوان گفت که برخلاف سال های اولیه تشکیل دولت آمریکا، امروز جمهوری خواهان در ایالت های مرکزی و جنوبی از پایگاه قویتری برخوردارند و در مقابل دموکراتها در ایالتهای شمال شرقی و غربی نفوذ زیادی دارند. اقلیت های نژادی، قومی و مذهبی معمولاً طرفدار دموکرات ها هستند. وضعیت مهاجرین تازه وارد به خاک آمریکا نیز همینطور است. اما ساکنان قدیمی تر به ویژه انگلوساکسونها از جمهوریخواهان حمایت میکنند.
در حالی که کاتولیکها و سیاهان بیشتر طرفدار دموکرات ها هستند، سفیدپوستان و پروتستان ها از جمهوریخواهان حمایت میکنند. طرفداران حق خرید و حمل اسلحه از سوی شهروندان معمولاً طرفدار جمهوری خواهان و طرفداران انجمن های آزادیهای جنسی از دموکرات ها حمایت میکنند. سندیکاها و اتحادیه هایکارگری حامی دموکراتها و کشاورزان و مزرعه داران حامی جمهوریخواهان می باشند. دموکرات های آمریکا به طور سنتی از حمایت لابی متنفذ و قدرتمند یهودی و طرفدار صهیونیسم برخوردارند و در مقابل لابی نفتی (صاحبان شرکتهای نفتی) از جموری خواهان جانبداری میکنند. در حالی که سکولارها و افراد لامذهب معمولاً از دموکرات ها حمایت میکنند، طرفداران مذهب و حامیان انجام شعائر مذهبی دوستار جمهوریخواههان هستند. همچنین ساکنان شهرهای بزرگ، طرفداران سقط جنین، مخالفان حمل اسلحه، همجنسبازان، لیبرال ها، مجردها، بیدینها، سیاهان و لاتین تبارها عمدتاً در زمره طرفداران حزب دموکرات قرار دارند. (6)
سخن پایانی
متغیرهای متعددی در انتخابات آمریکا نقش دارند و مسلماً هر چه تعداد متغیرهای افزایش یابد، پیشبینی نتیجه انتخابات در آمریکا دشوارتر میشود. در حال حاضر همهگیری ویروس کرونا و تظاهرات ضد نژادپرستی را میتوان بهعنوان دو متغیر تأثیرگذار بر انتخابات این کشور ارزیابی کرد. همچنین در بررسی شانس دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات آمریکا باید به دو دسته از آراء توجه داشت. نخست، آراء الکترال است که هیئتهای انتخاباتی به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری میدهند. هر نامزدی که بتواند ۲۷۰ رأی از ۵۳۸ رأی الکترال را از آن خود کند، حتی در صورت داشتن آرای مردمی بالاتر میتواند ساکن اتاق بیضی شکل کاخ سفید میشود و دوم، روند متغیر افکار عمومی از تأثیر تحولات جاری در آمریکااست. در پایان ذکر این نکته ضروری است که با پیروزی دموکراتها یا جمهوریخواهان، تعاملات ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران تغییر چندانی نخواهد کرد، زیرا اهداف آنها یکسان است و فقط مدل رفتاریشان با ایران تغییر میکند.
منابع
1. صاحب خلق، نصیر (1384)، تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا، تهران: هلال، صفحه 12.
2. زین، هاوارد (1389)، رؤیای آمریکایی؛ روایتی دیگر از تاریخ مردم آمریکا، ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی، تهران: عابد، صفحه 20.
3. لودتکه، لوتراس (1379)، ساخته شدن آمریکا، ترجمه شهرام ترابی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، صفحه 90.
4. روزنامه فرهیختگان (1399)، «جریانشناسی رأی در انتخابات آمریکا»، شماره 3078، صفحات 15-14.
5. لودتکه، لوتراس (1379)، پبشین، صفحه 83.
6. راکی، داود (1383)، «بررسی انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده»، نشریه زمانه، شماره 20، صفحات 12-11.
عباس علیبخشی
کارشناس مسائل سیاسی