ترس از «خواب» یکی از موضوعات برجسته در تفکر اگزیستانسیالیستی بود. نیچه به طعنه میگفت: «خوشا به حال خوابآلودگان، زیرا زود به خواب خواهند رفت». میگویند خود او حتی گاهی تلاش میکرد هر چه قدر که میتواند کمتر بخوابد.
دکتر طباطبایی در پژوهش و نگارش خستگیناپذیر بود. همواره میاندیشید، نکات و مسائل نو را مییافت و برای دانستن شرایط کنونی ایران و پالایش فرهنگ و اندیشه مردم این سرزمین، درس میداد و ترجمه میکرد، آثار مهم کلاسیک را شرح و توضیح میداد و با کیفیت مینوشت و اندیشههای والا را با بهترین واژهها بیان میکرد. با توجه به ژرفا و ارزش آنچه نگاشت، نهالِ درختی پُر بَر و بار و ریشهدار را در زمین فرهنگ ایران کاشت.
از همان آغازین روزهایی که شعله علاقه به فلسفه اسلامی و تفکر ایرانی را در وجودم روشن شده دیدم، نحیف ترین انوار این شعله مربوط به شیخ الرئیس «ابو علی سینا» بود.
مادامی که انسان خود را نشناسد، به هیچ معرفتی دست پیدا نمیکند. « تقریباً همه عرفا روی این جمله تکیه کردهاند که «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی محال است که کسی خود را نشناسد و ادعا کند که خدا را شناخته است؛ محال است که کسی خود را نشناسد و ادعا کند که ذرهای از ذرات عالم را شناخته است.»
فلسفه، ریشه در پویایی اندیشه دارد. فیلسوف، فرد اندیشمندی است که کمک میکند تا تفکردر جامعهاش رشد کند و به بالندگی برسد. صاحبان فلسفه افرادی هستند که اندیشه را محدود نمیکنند.