جامعه شناسان در معرفی ارکان و ضرورتهای توسعه جوامع، رسانه و نهادهای مدنی را دو رکن اساسی و ضرورت غیر قابل انکار در شکلگیری مقدمات توسعه جوامع میشناسند.
همانطور که پیشتر هم گفتم میکوشم که برخی از تعارضات سیاستی در ایران و هزینههای سنگین و ناکارایی آنها را به تصویر بکشم، بلکه مدیریت جامعه تغییری در این سیاستها بدهد.
یادداشت دیروز با این گزاره پایان یافت که: «تنها راه برای برونرفت از این وضعیت، احترام گذاشتن و به رسمیت شناختن یکدیگر است و برای این کار چارهای جز گفتوگوی ملی نیست. در یادداشتی دیگر علت اجتماعی گریزناپذیری این تفاهم را توضیح خواهم داد.»
سیاست در دنیای امروز امری سیال است و بر اساس منافع ملی کشورها پیوسته در حال تغییر است. اگر مسوولان مملکت مطلقگرایی را در سیاست داخلی و خارجی سرفصل ادبیات ذهنیشان کنند خیلی زود، دیر خواهد شد! همانطورکه میدانید اکثریت جامعه امروز ایران به واسطه فناوری و تکنولوژی از نظر ذهنی و رفتاری دچار تغییر و تبدیل شدهاند بر همین اساس اگر مسوولان مملکت نحوه مواجهه با چنین جامعهای را بلد نباشند در فرآیند زمان هم مسوولان و هم اکثریت ملت دچار اختلافات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهند شد.
شیشه روایتی دارد ساده ، دلنشین و جذاب از تلخی هاو مرارت های زندگی اما قصه ای ناب به مراتب نو و تازه تر با نوشتاری گرم بی پیرایه در بستر اجتماع و زیر پوست لایه های پیدا و پنهان جامعه! روایتی از جنس روز و خودمانی که می شود گفت ریشه در واقعیت پیرامونی و زیست بوم جغرافیایی ما دارد.
شنیدن این میزان خبر جنایتهای هولناک به هیچ وجه عادی نیست و نشان از وضعیتی خطرناک در جامعه دارد. به برخی اخبار هــولناک چند وقت اخیر که هر کدام موی بر تن آدمی سیخ میکند، بنگریم: یکی با داس و دیگری با تبر به جان دخترش میافتد، آن یکی سر دختر عمویش را از تن جدا میکند، دیگری فرزندانش را سلاخی میکند و جسد تکه تکه شده او را در سطلل زباله میگذارد، آن یکی به راحتی آب خوردن رگ گردن پلیس را میزند و حالا هم در یک خبر هولناک و ویرانگر دیگر یکی پیدا شده که سر از تن دختری نوجوان جدا کرده و آن را در خیابان میچرخاند.
افزایش ناسازگاریها و فزونی جداییها را باید نگرانکننده ارزیابی کرد و برخی آن را ناشی از تغییراتی میدانند که در جریان توسعه اجتماعی و دستیابی به نقطه تعادل جدید رخ میدهد. اما آنچه نگارنده را به نگارش این متن واداشته، هیچ ارتباطی به اختلافات در زندگی مشترک و علل رخداد طلاق ندارد، بلکه بحث بر سر ازدواج مجدد است، موضوعی که به نظر میرسد همچنان در جامعه بهعنوان یک تابو شناخته میشود و گاه زنان و مردانی که قصد دارند زندگی مشترک جدیدی تشکیل دهند،به دلیل هراس از شکست و اشتباه مجدد، در اتخاذ تصمیم خود دچار تردید میشوند.
چندی پیش بود که شهردار تهران از ساخت هتلهای ۵ تا ۷ ستاره در ۸ بوستان تهران با جلب مشارکت بخش خصوصی خبر داد؛ هر چند زاکانی هدف از این اقدام را گرهگشایی از اقتصاد تهران خوانده اما باید پرسید "مردم" بهعنوان صاحبان اصلی شهر چه منافعی از تخصیص حوزههای عمومی به گروههای ثروتمند جامعه میبرند و فرایند بهزیستی مردم در چنین مکانیسمهایی را چگونه میتوان تبیین کرد؟
کلانتری با بیان اینکه همه بخش های جامعه در تحول نقش دارند از مردم به عنوان عناصران و کنشگران اصلی تحول نام برد و گفت: مردم با حضور دولتی تحولگرا و تحول خواه گامهای بلندی را در این زمینه بر خواهد داشت با اتکا به تجارب موجود در ظهور انقلاب و حرکت امام خمینی(ره) نقش مردم در این زمینه تعیین کننده است و بر میانداری مردم در این زمینه تاکید شده است.
این روزها در شرایطی بار دیگر صدای معلمان و اقشار فرهنگی کشور بلند شد که بدون تردید شکلگیری سازمان نظام معلمی در کشور به انسجام و اتحاد گروهی فرهنگیان و معلمان در جامعه منجر خواهد شد و او را به انجام کار و مسئولیت خطیرش، دلگرمتر خواهد نمود، چون هر یک از معلمان با دریافت پروانه فعالیت از این سازمان، زیر یک چتر گرد هم میآیند و این امر باعث اتحاد و مشارکت همهجانبه آنان خواهد شد.
پدیده قتلهای ناموسی پدیدهای مشمئزکننده است که شوربختانه سوابق زیادی از چنین قتلهایی در بسیاری از کشورها و از جمله ایران ثبت و ضبط شده است. وقوع این دست از قتلها در سالهای گذشته در برخی از شهرستانها و استانهای کشور از جمله اهواز، فارس، آذربایجان شرقی، مریوان، گیلان، کرمان، زاهدان، تهران و آبادان گزارش و ثبت شده است.
شاید همین یک جمله که گفتند« تشنگان خدمت بروند خیریه بزنند» سبب شد تا مسئولین و چهرههای سیاسی به سمت موسسات خیریه سرازیر شوند و حالا میبینیم صدها نهاد خیریه در کشور مشغول به فعالیت هستند که شناسنامه آنها به نام برخی مقامات مزین شده است! این در حالی است که حالا اسنادی از بروز فسادهای مالی در برخی خیریهها منتشر شده اما متاسفانه هیچ کس پاسخگو نیست!
البته تغییر بسیار سخت و اغلب ناشدنی است. آدمها کند وکم میتوانند خود را تغییر دهند، جامعهها و حکومتها سختتر و دیرتر تن به تغییر میدهند. اما تغییر و تحول در انسانها و جوابع نشانه سرزندگی و بالندگی و حرکت و تکامل است.
مسعود نیلی در یک سخنرانی راه و بیراهه سیاستی «حمایت از فقرا» و «رفع فقر» را تشریح کرد. در بحث حمایت از فقرا، رویکرد نخست، حمایت از طریق «قیمت» است که تاکنون، اقتصاد ایران از این رویکرد بهره برده است. به اعتقاد نیلی، این سیاست به هدف اصابت نمیکند؛ زیرا همه جامعه را هدف قرار میدهد و چون منابعی که لازم دارد، منابع بزرگی است، نتیجه این میشود که دولتها نمیتوانند پای اجرای این سیاست بمانند و ضد اهداف اولیه عمل میکند. رویکرد دیگر، حمایت از طریق «درآمد» است.
ویژگی یک حکمرانی قدرتمند و بصیر، واکنش نشان دادن در برابر پدیدههایی است که علامت خطر هستند. چندی پیش در یک مسابقه ورزشی در کانادا یکی از تماشاگران خالی را روی گردن مربی تیم حاضر در مسابقه میبیند.
این آسیب تازه که نشانه آن با نام "ترک پدران از خانه" بروز کرده است مانند سیل می ماند. یعنی بحران آنقدر جدی شده است که مانند سیل می آید تا بخش بزرگی از جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.