طی روزهای گذشته خبری مبنی بر اینکه دو چرخ آمبولانسی را در تهران پنجر کرده بودند، منتشر شده بود که تا آمبولانس بعدی برسد، زمان از دست رفته و کودکی با حال وخیم که دچار ایست قلبی تنفسی شده بود متأسفانه جان خود را از دست داد.
ساختار و شرایط عینی و ذهنی جامعه و همینطور سپهر جامعه برای فرزندآوری مهیا نیست که هیچ، تهدید هم میکند. شرایط و فضایی که اغلب جامعه را دربرمیگیرد. به باور مهاجری اینها موجب میشود تعادل ساختمان جمعیت بههم بریزد.
لازم است مسئولین ذیربط در وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی ،تعارض و تفاوت فاحش در رفتار برخی از نیروهای ابواب جمعی اشان را به غایت آسیب شناسی کنند تا زحمت خالصانه ی نیروهای خدوم این دو ارگان که بیشترین توجه و بازخورد اجتماعی را دارندبا برخی ندانم کاری ها به هدر نرود
یکی از ضروریترین نیازهای انسان که نیروی محرکهای سرشار از انرژی برای تحرک فردی و فعالیت اجتماعی مردم است، شادابی فردی و نشاط اجتماعی است که با اندک اغماضی میتوان آن را از نیازهای اساسی هم به حساب آورد.
اصلا فرضیه "هدف خدمت به مردم و رفع درد از دردمندان" و "دلسوزی و ترحم و نازک دلی"، واقعیتی است که بر بخش گسترده ای از جامعه پزشکی به وضوح دیده می شود و کاش یک مطالعه آماری این درصد را مستند می نمود.
جامعه شناسان در معرفی ارکان و ضرورتهای توسعه جوامع، رسانه و نهادهای مدنی را دو رکن اساسی و ضرورت غیر قابل انکار در شکلگیری مقدمات توسعه جوامع میشناسند.
همانطور که پیشتر هم گفتم میکوشم که برخی از تعارضات سیاستی در ایران و هزینههای سنگین و ناکارایی آنها را به تصویر بکشم، بلکه مدیریت جامعه تغییری در این سیاستها بدهد.
یادداشت دیروز با این گزاره پایان یافت که: «تنها راه برای برونرفت از این وضعیت، احترام گذاشتن و به رسمیت شناختن یکدیگر است و برای این کار چارهای جز گفتوگوی ملی نیست. در یادداشتی دیگر علت اجتماعی گریزناپذیری این تفاهم را توضیح خواهم داد.»
سیاست در دنیای امروز امری سیال است و بر اساس منافع ملی کشورها پیوسته در حال تغییر است. اگر مسوولان مملکت مطلقگرایی را در سیاست داخلی و خارجی سرفصل ادبیات ذهنیشان کنند خیلی زود، دیر خواهد شد! همانطورکه میدانید اکثریت جامعه امروز ایران به واسطه فناوری و تکنولوژی از نظر ذهنی و رفتاری دچار تغییر و تبدیل شدهاند بر همین اساس اگر مسوولان مملکت نحوه مواجهه با چنین جامعهای را بلد نباشند در فرآیند زمان هم مسوولان و هم اکثریت ملت دچار اختلافات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهند شد.
شیشه روایتی دارد ساده ، دلنشین و جذاب از تلخی هاو مرارت های زندگی اما قصه ای ناب به مراتب نو و تازه تر با نوشتاری گرم بی پیرایه در بستر اجتماع و زیر پوست لایه های پیدا و پنهان جامعه! روایتی از جنس روز و خودمانی که می شود گفت ریشه در واقعیت پیرامونی و زیست بوم جغرافیایی ما دارد.
شنیدن این میزان خبر جنایتهای هولناک به هیچ وجه عادی نیست و نشان از وضعیتی خطرناک در جامعه دارد. به برخی اخبار هــولناک چند وقت اخیر که هر کدام موی بر تن آدمی سیخ میکند، بنگریم: یکی با داس و دیگری با تبر به جان دخترش میافتد، آن یکی سر دختر عمویش را از تن جدا میکند، دیگری فرزندانش را سلاخی میکند و جسد تکه تکه شده او را در سطلل زباله میگذارد، آن یکی به راحتی آب خوردن رگ گردن پلیس را میزند و حالا هم در یک خبر هولناک و ویرانگر دیگر یکی پیدا شده که سر از تن دختری نوجوان جدا کرده و آن را در خیابان میچرخاند.
افزایش ناسازگاریها و فزونی جداییها را باید نگرانکننده ارزیابی کرد و برخی آن را ناشی از تغییراتی میدانند که در جریان توسعه اجتماعی و دستیابی به نقطه تعادل جدید رخ میدهد. اما آنچه نگارنده را به نگارش این متن واداشته، هیچ ارتباطی به اختلافات در زندگی مشترک و علل رخداد طلاق ندارد، بلکه بحث بر سر ازدواج مجدد است، موضوعی که به نظر میرسد همچنان در جامعه بهعنوان یک تابو شناخته میشود و گاه زنان و مردانی که قصد دارند زندگی مشترک جدیدی تشکیل دهند،به دلیل هراس از شکست و اشتباه مجدد، در اتخاذ تصمیم خود دچار تردید میشوند.
چندی پیش بود که شهردار تهران از ساخت هتلهای ۵ تا ۷ ستاره در ۸ بوستان تهران با جلب مشارکت بخش خصوصی خبر داد؛ هر چند زاکانی هدف از این اقدام را گرهگشایی از اقتصاد تهران خوانده اما باید پرسید "مردم" بهعنوان صاحبان اصلی شهر چه منافعی از تخصیص حوزههای عمومی به گروههای ثروتمند جامعه میبرند و فرایند بهزیستی مردم در چنین مکانیسمهایی را چگونه میتوان تبیین کرد؟