به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: نمونه بعدی انفجاری بود که روی شهر گرگان رخ داد و ظاهرا یک پهپاد از طرف موشک اصابت و قطعات آن روی شهر سقوط میکند. تاکنون هیچ خبر معتبری که از منابع مورد اعتماد باشد در این زمینه منتشر نشده است و طبیعی است در این برهوت خبری و تحلیلی هر خبر و تحلیل غیررسمی حتی اگر غیر معقول باشد پذیرفته میشود.
نمونه آخر که جالبتر است حادثهای است که برای یک دختر خانم دانشآموز در مترو رخ داد و سیاست محدودیت دسترسی خبری اجرا شد و خبرنگار اعزامی برای کسب خبر چند ساعت بازداشت شد. فیلمهای حادثه و مصاحبه با پدر و مادر و دانشآموز از رسانههای رسمی منتشر شده است.
خبرنگار یک رسانه دولتی گزارش تهیه کرده است ولی آنچه مغفول است، فقدان اعتماد جامعه به این سیاست رسانهای و رسانههای رسمی است. این کار نوعی آب در هاون کوبیدن است. تجربهای که در موارد گذشته از جمله سقوط هواپیمای اوکراینی هم تکرار شده بود. من هیچ قضاوتی درباره هیچکدام از حادثهها نمیکنم، در مورد دو حادثه قبلی هم داوری ندارم، ولی مردم که نمیتوانند منتظر اخبار رسمی باشند که بعضا نادرستی آنها ثابت شده است.
اگر واقعا این دختر خانم به علت طبیعی دچار این وضع شده، چرا امکان دسترسی خبرنگاران رسانههای اسم و رسمدار در تهیه خبر محدود میشود؟ این نقض غرض است، چون انتشار این واقعیت از سوی رسانههای رسمی به معنای خبرسازی جریان اصلی رسانههای رسمی تلقی میشود و مورد پذیرش مردم واقع نخواهد شد. همین محدودیتها قرینهای برای داوری مخاطبان است.
این سیاست رسانهای به شدت ناپایدار و هزینهبر و زیانبار است. در درجه اول موجب تقویت جریان رسانهای غیر رسمی میشود که میتوانند راست و دروغ را با هم مخلوط کرده و به خورد مخاطب دهند. مسوولیت این وضع به دوش کسانی است که سیاست رسانهای محدودکننده را در پیش گرفتهاند. زیان اصلی این جریان تشدید ناکارآمدیهای جاری در کشور است. اگر هر کس به خود حق دهد که هر تصمیمی را بگیرد و هر کاری را انجام دهد و هر هزینهای را به جامعه تحمیل کند ولی از طرف رسانهها مورد سوال واقع نشود، پس به کارهای خود ادامه خواهد داد.
اصلاح جامعه و ساختار سیاسی ایران از مجرای اصلاح سیاست و نظام رسانهای آغاز خواهد شد. هیچ راه دیگری در میان نیست. هر ارادهای که معطوف به این اصلاح شود باید مورد حمایت قرار گیرد.
منبع: اعتماد