شیشه روایتی دارد ساده ، دلنشین و جذاب از تلخی هاو مرارت های زندگی اما قصه ای ناب به مراتب نو و تازه تر با نوشتاری گرم بی پیرایه در بستر اجتماع و زیر پوست لایه های پیدا و پنهان جامعه! روایتی از جنس روز و خودمانی که می شود گفت ریشه در واقعیت پیرامونی و زیست بوم جغرافیایی ما دارد.
از آنجا که فقر پدیدهای اقتصادی است، بهطور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویرانگر برجای مینهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غدهای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا میگیرد و به مرگ اجتماع میانجامد.
فیلم سینمایی «پرده پاره» خوانشی تکراری از الگوی درامهای جاسوسی استاد دلهره سینما است که رنگ و بوی سیاسی چاشنی تعقیب و گریزهای آن و قصه عاشقانهاش شده، اما همچنان اهمیت هیچکاک بودن را برای خود محفوظ میدارد.
هر مجموعهساز و سازندهی برنامه و کار تلویزیونی اعماز برنامههای اجتماعی و سرگرمی و غیر آن، نیک میداند که وقتی کارش جزو برنامههای پرمخاطب محسوب میشود، برای پرهیز از هرگونه رفتار مخاطرهآمیز و در جهت کاهش ریزش مخاطب، بایستی لزوماً مرامنامهی اخلاقی داشته باشد.
تنوع فرهنگی، قومی و زبانی، ایران را به عنوان یک سرزمین چندفرهنگی معرفی کرده است و بهره برداری از این فرصت برای تقویت وحدت ملی و انسجام داخلی می بایست یکی از اهداف نهادهای فرهنگی باشد.
در حالیکه جهان همواره و امروز بیش از هر زمان دیگری به عدالت اجتماعی واقعی و دستیابی همگانی به مسائل حیاتی و بنیادی اولیهای مثل امنیت، بهداشت، تحصیل و...که از حقوق اولیهی بشری است، نیاز مبرم دارد اما برخی از افراد و نحلههای تفکری با عقاید مرتجعانهی منشا گرفته از ذهنیت ارباب-رعیتی، استفاده از مواهب زندگی را ملک طلق و مختص گروههای خاصی از نوع بشر میدانند.
آخرین سال دهه از دست رفته در اقتصاد کشور (دهه ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰) را در حالی سپری کردیم که در میان شاخصهای اقتصادی، صرفا آمار تجارت خارجی کشور، در مقایسه با سال قبل از آن، رشد نسبتا خوبی را نشان میدهد. این افزایش را نه از باب اصلاح سیاستگذاریهای اقتصادی و قرار گرفتن اقتصاد در ریل درست و قابل قبول آن میتوان قلمداد کرد و نه به دلیل بهرهبرداری مطلوب از باب کنار رفتن جمهوریخواهان در آمریکا دانست؛ مشابه آنچه در سال ۱۳۹۲ همزمان با انتخابات ریاستجمهوری در ایران اتفاق افتاد و کاهش شدید انتظارات تورمی فضای مناسبی برای انجام اصلاحات اقتصادی فراهم آورد.