به گزارش سایت خبری پرسون، جمیله کدیور در یادداشتی نوشت: روابط ایران و عربستان سعودی طی دهههای اخیر، فراز و نشیبهای زیادی داشته است. به طور مشخص، از دهه ۱۹۶۰میلادی، همکاریهای ایران و عربستان سعودی افزایش یافت. آنها دو پایه کلیدی «سیاست دو ستونی» نیکسون در خلیج فارس بودند و از اوایل دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹ با یکدیگر رابطه نزدیک داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سیاست خارجی جدید متخذه جمهوری اسلامی ایران از یک سو و شکلگیری شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۱ از سوی دیگر، دو کشور وارد فاز جدیدی از رابطه شدند و به رقابتهای ایدئولوژیکی و تنشهای ژئوپلیتیکی ایران و عربستان افزوده شد و واگرایی بین آنها و مبارزهشان برای گسترش حوزه نفوذ در منطقه، آغاز و دو کشور به دو رقیب جدی تبدیل شدند؛ دو رقیبی که یکی مخالف سلطه و حضور غرب در منطقه بود و دیگری همپیمان و خواهان حضور آن.
تقابل بین دو کشور عمدتا هویتی و امنیتی و مبتنی بر رقابتهای ایدئولوژیکی و تنشهای ژئوپلیتیکی و گستره حوزه نفوذ بود. در حالی که ایران بر روی اندیشههای انقلابی و سیاستهای مبتنی بر مقاومت در مقابل حضور خارجی در منطقه سرمایهگذاری میکرد و سعی داشت دامنه نفوذ خود را در منطقه تقویت کند، عربستان طرفدار حفظ وضع موجود بود و با ایدئولوژی سلفی- وهابی خود، مدعی رهبری جهان عرب و جهان اسلام از طریق حمایت و پولپاشی در گوشهگوشه جهان و تأمین مالی دولتهای مخالف ایران و جلب پشتیبانی قدرتهای غربی برای حفظ خود بود. از جمله اقدامات عربستان در سالهای نخست انقلاب ایران، پشتیبانی سیاسی و مالی از تجاوز عراق علیه ایران از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی بود.
کشتار حجاج ایرانی در سال ۱۹۸۷ در جریان اعلام برائت از مشرکین طی مناسک حج، به ایجاد تنش بیشتر بین دو کشور انجامید. وقوع این اتفاقات در شرایطی بود که عربستان سعودی گسترش نسخه سنی وهابی را به روشهای مختلف در منطقه و جهان در پیشگرفت و برای تقویت موقعیت خود با صرف دلارهای نفتی و ساخت مساجد و مدارس و رسانه و اعزام امامان جمعه و جماعت در اقصی نقاط جهان، کوشید تا اسلام با رویکرد وهابی را جایگزین جریان اصلی و اصیل اسلام سنی کند.
به علاوه در راستای رقابتهای منطقهای با ایران که به تدریج با دشمنی ممزوج شد، ترساندن اهل سنت منطقه از طریق ارائه اخبار و گزارشهای اغراقآمیز و اطلاعات غیر صحیح از تهدیدهای محور مقاومت یا به اصطلاح «هلال شیعه» به جای هشدار نسبت به خصلت و عملکرد تجاوزطلبانه غرب در منطقه و گسترش ایدئولوژی تکفیری و طرفدارانش در محیط پیرامونی، کشورهای مختلف را بر آن داشت تا این خطرها را دستکم بگیرند و در عوض، به ایران و متحدان شیعهاش به عنوان تهدید بنگرند و تخم نفرت را در ذهن مردم بکارند. اگرچه تضعیف ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، هدف اصلی حملات تبلیغی ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، عربستان و تعدادی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بودهاست، اما نقش عربستان سعودی در تأمین بودجه تبلیغات و عملیات علیه ایران غیر قابل انکار است.
علاوه بر این، تفاوت یا تضاد رویکرد ایران و عربستان و رقابت منطقهای دو کشور، به تدریج در جریان خیزشهای کشورهای عربی به تشدید فضای تنشآمیز منطقه منجر شد؛ اقداماتی چون حمایت ایران از خیزش مردم بحرین و حمایت عربستان از حکومت آل خلیفه و اقدام عملی برای سرکوب جنبش مردمی بحرین. طی بحران سوریه، قضیه بر عکس شد و ایران به حمایت از حفظ حکومت بشار اسد در سوریه در راستای پشتیبانی از محور مقاومت اقدام کرد و عربستان با حمایت از مخالفان اسد، تلاش جدی در سرنگونی اسد داشت. در رابطه با یمن، تحت رهبری عربستان حمله علیه حوثیها به جریان افتاد و متقابلا ایران به حمایت از حوثیها پرداخت. در مصر، ایران حامی انقلاب مردم و قدرتگرفتن محمد مرسی، کاندیدای منتخب اخوان المسلمین در سال ۲۰۱۱ بود و در مقابل، عربستان حامی حسنی مبارک و کودتای عبدالفتاح السیسی در سال ۲۰۱۳ بود. نتیجه آنکه این رقابتهای منطقهای با اقدامات ایران از یک سو موجب خشم بخشهایی از مردم اهل سنت شد و از سوی دیگر با اقدامات عربستان در تأمین مالی گروههای معارض و دولتهای حاکم، به تشدید التهاب و تنشها انجامید که فضای مستعدی برای رشد افراطیگری پدید آمد.
حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در ایران در سال ۲۰۱۶ که موجب قطع روابط شد، تنش را به اوج خود رساند و اقدامات عربستان علیه ایران جلوههای دیگری به خود گرفت که در اظهارات مقامات رسمی این کشور و اقدامات رسانههای تحتالحمایه عربستان علیه ایران به عینه مشهود بود. با این سابقه پر از فراز و نشیب، اهمیت تجدید رابطه طرفین و بازگشایی سفارتخانههای ایران و عربستان در ریاض و تهران بیشتر آشکار میشود.
حال بعد از یک دوران طولانی رقابت و خصومت بین عربستان سعودی و ایران که در ایجاد آن عوامل متعدد داخلی و خارجی دخیل بودهاند، با تمهیدات طرفین و کشورهایی که از حسن روابط دو کشور نفع میبرند، روند بازسازی روابط بین ایران و عربستان با سرعت خیرهکنندهای به سمت بهبود پیش رفته و جدیدترین اقدام، بازگشایی سفارتخانههای دو کشور در پایتخت طرف مقابل است.
هر چند تصور یا انتظار پایان تمامی اختلافات در کوتاهمدت نمیرود، ولی تردیدی نیست که طرفین به این باور رسیدهاند که در آینده راهی به جز همکاری و پایاندادن به اقدامات خصمانه ندارند و رقابتها به شکلی کنترلشده خواهد بود. ورای بهبود روابط بین طرفین و اثرات سیاسی و اقتصادی و امنیتی برای طرفین، توافق و همکاری بین ایران و عربستان به کاهش جدی تنش و التهاب در منطقه منجر شده و میشود. به همین دلیل بسیاری امیدوارانه توافق دو کشور را گامی به سمت ثبات و شکوفایی و نفع مشترک و همهجانبه تلقی میکنند؛ توافقی که به تبع آن همه احساس پیروزی میکنند.
به غیر از جهان اسلام به طور عام و ایران و عربستان بهطور خاص، بازیگران زیاد دیگری اعم از بازیگران دولتی و غیر دولتی از بهبود رابطه دو قطب جهان اسلام بهره میبرند. این بازیگران شامل کشورها و سازمانهایی میشوند که طی سالهای گذشته بیشترین ضربه را از رقابتهای منطقهای خوردهاند. عراق، سوریه، یمن و لبنان چهار کشور اصلی در منطقهاند که متأثر از بهبود روابط دو کشور ایران و عربستان به سمت حل بحرانهای داخلی و پایانبخشیدن به تنشهای سیاسی در داخل و خارج و جذب سرمایهگذاری پیش خواهند رفت. این در حالیاست که با این توافق، بسیاری از رؤیاهای اسرائیل نیز که مبتنی بر تلاش برای انزوای ایران، تشویق به گسترش تحریمها علیه ایران، ایجاد ائتلاف منطقهای ضد ایران، تشدید تضاد بین ایران و عربستان و دیگر کشورها و گسترش شقاق و دشمنی در جهان اسلام بودند نیز بر باد خواهند رفت؛ رؤیاهایی که با توافق ابراهیم و عادیسازی روابط با برخی کشورهای منطقه و تلاش برای افزودن عربستان به این توافق قرار بود چشمانداز جدیدی را پیش روی اسرائیل بگشایند.
منبع: اطلاعات