به گزارش سایت خبری پرسون،کامران نرجه در یادداشتی نوشت: زمین لرزه ۸ر۷ ریشتری دیروز که هزاران نفر را در جنوب ترکیه و شمال سوریه به کام مرگ کشید، به حدی قوی و سهمگین بود که لرزش آن در ۸ کشور منطقه احساس شد.
این فاجعه که در محدودهای به وسعت ۲ هزار کیلومترمربع از استانهای مرزی ترکیه و سوریه به وقوع پیوست، موجی از نگرانی و اندوه را برای ملل مسلمان خاورمیانه به همراه آورده است، همزمان عملیات امداد و نجات در مناطق شهری و روستایی همچنان ادامه دارد و امیدها برای خارج کردن افراد زنده از زیر آوار پابرجاست.
حجم خرابیها و آمار تلفات به جا مانده در این سانحه به قدری بالاست که مقامات رسمی هر دو کشور از تمامی همسایگان درخواست کمک فوری کردهاند.
از سوی دیگر دهها هزار نفر از بازماندگان این فاجعه غمبار اکنون در شرایط زمستانی و سرمای استخوان سوز مناطق آسیب دیده، بی پناه و مستأصل باید تا شروع عملیات اسکان موقت با کمبود امکانات گرمایشی، موادغذایی، تجهیزات درمانی و وسایل بهداشتی دست و پنجه نرم کنند.
درک این شرایط سخت برای مردم ما چندان دشوار نیست، زیرا هنوز یک هفته از بروز زمین لرزه دلخراش شهرستان خوی سپری نشده و هموطنان زلزله زده ما نیز همچنان با این مشکلات درگیرند. به همین سبب احساس انسان دوستی و اشتراکات فراوان قومی و فرهنگی میان مردم ما با زلزله زدگان ترکیه و سوریه ایجاب میکند، از هیچ کوششی برای کمک به همسایگان خود دریغ نکنیم. همانگونه که آنها هفته قبل برای ارسال کمکهای انسان دوستانه به مناطق زلزله زده ما اعلام آمادگی کردند.
فراموش نکنیم ابعاد زلزله در کشور دوست و مسلمان، ترکیه و سوریه به حدی وسیع است که روزها طول میکشد تا آمار درستی از جانباختگان و آسیبدیدگان آن معلوم شود. تصور کنیم این رخداد تلخ در کشور خودمان اتفاق افتاده بود. دهها هزار کودک و نوزاد و زن و پیر و سالخورده در میان آوار مخوف زلزله و سوز سرما دنبال عزیزان خود بگردند و زندگی خودشان نیز میان گل و لای سنگین ویرانهها و شبهای تاریک و سرمای زمستان و ضعف گرسنگی و درد انواع جراحات جسمانی و شیوع برخی بیماریهای مسری و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی هر لحظه تهدید شود و چراغ عمر نیمهسوز بازماندگان نیز به تندباد پس لرزههای نابهنگام تا مرز خاموشی، کم سو و بیفروغ بسوزد. بنابراین فراتر از این اقدامات اولیه برای نجات زلزله زدگان باید به فکر پیشگیری از تشدید تلفات در سوانح احتمالی آینده باشیم.
کشور ما در نواری از منطقه زلزله خیز غرب آسیا مستقر شده و جزو ۸ کشور نخست بلاخیز جهان محسوب میشود.
بررسی آماری زمینلرزههای بالای ۶ ریشتر در ۸۰ سال اخیر نشان میدهد که ایران همواره با این رخداد طبیعی روبروست و تجارب تلخی که از زلزله بجنورد (۱۳۰۲)، بوئین زهرا (۱۳۴۱)، گناباد (۱۳۴۷)، قیر(۱۳۵۱)، طبس(۱۳۵۷)، رودبار (۱۳۶۹)، قائنات (۱۳۷۶)، بم (۱۳۸۲)، زرند (۱۳۸۳)، بلده مازندران (۱۳۸۳)، زرند کرمان (۱۳۸۳)، بروجرد لرستان (۱۳۸۵)، ورزقان آذربایجان شرقی (۱۳۹۱) و ازگله کرمانشاه (۱۳۹۶) کسب کردهایم، باید عبرتی بزرگ برای نظام اجرایی کشور در مواجه با سوانح طبیعی باشد؛ اما واقعیت چیز دیگری است.
بر اساس آمار رسمی هم اینک از مجموع ۲۳ میلیون ساختمان موجود در ایران حداقل ۱۰ میلیون واحد فاقد هرگونه اسکلت فلزی یا بتنی هستند که با کوچکترین لرزش زمین بطور کامل تخریب خواهند شد.
همچنین از ۱۳ میلیون واحد باقیمانده، ۷۵ درصد ساختمانها اسکلت فلزی دارند که جوشکاری اتصالات اغلب آنها قدرت تاب آوری در برابر تکانههای شدید زمین را ندارد و به محض مواجهه با زلزله روی سر ساکنان آوار خواهد شد. ساختمانهای دارای اسکلت بتنی هم اگرچه کمتر از ۲۵ درصد ابنیه موجود در ایران را شامل میشوند، ولی کیفیت نامطلوب بتن به کار رفته در آنها یا شیوه غلط بتن ریزی هنگام ساخت اسکلت باعث میشود تا در هنگام زلزله، کامل ریزش کنند. این مسأله در شهرهای بزرگ و پرجمعیت ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا بروز یک زلزله نه چندان سهمگین نیز میتواند به یک فاجعه ملی منجر شود.
یافتههای اخیر سازمان نظام مهندسی ساختمان نشان میدهد از مجموع ۵ر۴میلیون واحد ساختمانی مستقر در کلانشهر ۱۲ میلیون نفری تهران (که ۸۸ درصد آنها آپارتمانی و چند طبقه هستند)، حداقل۴۵۰ هزار واحد فاقد مقاومت لازم در برابر لرزشهای معمولی بوده و در شرایط زلزله یا آتش سوزی میتوانند نه تنها برای خود، بلکه برای ساختمانهای همجوار نیز خطرساز باشند.
در شهرهای پرجمعیت مشهد، کرج، اصفهان، تبریز و کرمان نیز تعداد قابل توجهی ساختمان فرسوده و غیر ایمن وجود دارد که هنگام بروز سوانح احتمالی، شدت تلفات انسانی را چند برابر خواهند کرد.
تصور کنیم اگر زلزله ۷٫۸ ریشتری دیروز ترکیه و سوریه برای تهران یا یکی از کلانشهرهای پرجمعیت ایران رخد دهد، با چه تعداد تلفات انسانی روبرو خواهیم شد؟
ظرفیت تجهیزات امداد رسانی، آواربرداری و اسکان اولیه بازماندگان زلزله در ایران تا چه اندازه کفاف نیاز مناطق آسیب دیده پرجمعیت را خواهد داد و معابر تنگ و درهم تنیده بافت فرسوده شهری و روستایی تا چه اندازه اجازه فعالیت این تجهیزات را فراهم میکند؟
امکانات درمانی بالقوه و بالفعل ما برای ارائه خدمت به بازماندگان زلزلههای بالای ۶ ریشتر در شهرهای پرجمعیت تا چه حد قابل اتکاست؟
ساختار مدیریت بحران ملی برای کاهش تلفات سوانح احتمالی و جلوگیری از تشدید تبعات آن چقدر آمادگی دارد؟
توجه به این سئوالات (به ویژه در روزهای اخیر که با چند زلزله بزرگ در منطقه روبرو بودهایم) باید ما را به خود آورد تا برنامههای مقاوم سازی و ایمن سازی ابنیه کشور را در اولویت کارهای اجرایی قرار دهیم.
زلزله اخیر ترکیه و سوریه باید زنگ هشدار را به ویژه در ذهن مدیریت اجرایی کشور به صدا درآورد تا از هم اینک آمادگی لازم برای مواجهه با سوانح آینده را در نقاط مختلف کشور ایجاد کنیم.
منبع: اطلاعات