به گزارش سایت خبری پرسون، یوسف مولایی استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت: به گفته آقای گروسی دو مسیر موازی وجود دارد: یکی مسیر توافق کلی و حصول توافق برای برجام و دیگری مذاکرات آژانس و ایران. این دو مسیر میتواند جدای از هم باشد و در نهایت به هم مرتبط و تاثیرگذار هستند.
یعنی اگر ایران مشکلات خود را با آژانس حل کند به مذاکرات برجامی کمک میکند و اگر مشکلات ایران با آژانس حل و فصل نشود، برجام هم احیا نمیشود چون یکی از دلایلی که برجام شکل گرفته، برای اطمینان از فعالیت صلح آمیز هستهای ایران است و در چارچوب توافق ایران با آژانس است که به لحاظ فنی، فعالیتهای ایران قابل رصد کردن است و میتواند برای نگرانیهای غربیها اطمینان ایجاد کند.
اما اینطور که استنباط میشود برجام یا به صورت تاکتیکی یا سیاست ثابت شده آمریکاییها ظاهرا اشتیاق یا علاقهای نسبت به احیای برجام و اینکه وارد مذاکره با ایران شوند، نشان نمیدهند. از طرفی اروپاییها هم چندان علاقهمند نیستند که مثل سابق نقش خود را بازی کنند. ارتباطات روسیه با آمریکا به حداقل رسیده یا رابطهای به آن صورت ندارد که بتواند به احیای برجام کمکی کند. در این شرایط آینده روابط خیلی روشن نیست و اگر هم روشن نباشد، نمیتوانیم منتظر اخبار خوبی در پرونده هستهای باشیم.
نتانیاهو هم از فرصتی میخواهد استفاده کند برای اینکه ایران را تحت فشار قرار دهد. یکی از اشکال جنگ هم جنگ نرم است یعنی جنگی که بدون استفاده از سلاح میتوان روی رقیب، حریف و دشمن از طریق تولید اخبار و تهدیدات و شایعات اثر گذاشت و به عنوان ابزار جنگ نرم و سرد حساب کرد.
از این رو به نظر میرسد طرفهای مقابل بهخاطر تحولات داخلی ایران به این نتیجه رسیدهاند که شاید الان موقعیت خوبی جهت اعمال فشار بیشتر بر ایران است. در این میان موضوع اوکراین هم در افزایش تنشها اضافه میشود و مجموع این شرایط میطلبد که ایران ابتکار عمل و تلاش بیشتری به خرج دهد برای رویارویی با تهدیداتی که وجود دارد. به نظر میرسد باید نسبت به مسائل داخل بیشتر توجه کنیم چون مشکلات داخلی خودش زمینه ایجاد میکند برای اینکه رفتار کشورهای خارجی در اینکه رفتار سختگیرانهتر در پیش بگیرند، تفاوت میکند.
به هر حال ایران هرچه بیشتر رابطه خود را با آژانس بهتر کند، فشار کمتر است ولی به این معنا نیست که اگر تمام مسائل ایران با آژانس حل شود، آمریکاییها رغبت بیشتری برای احیای برجام نشان دهند. ولی اگر ایران مسائلش را با آژانس حل نکند، اجماع شکل میگیرد و احتمالا شورای امنیت هم فعال میشود. ایران تا زمانی که عضو آژانس است وظیفه دارد با آژانس همکاری و مسائلش را حل کند اما اینکه آمریکا به مذاکرات برگردد، یک انتخاب سیاسی است درحالی که مذاکرات ایران با آژانس بیشتر فنی است ولی با آمریکا مساله بیشتر سیاسی است اینکه ارزیابی آمریکاییها در این شرایط چیست؟ آیا میخواهند فشار بیشتری وارد کنند؟
یک زمان ارزیابیشان این بود که مسالهای هستهای را از سایر مسائل مرتبط با ایران جدا کنند و این را به عنوان یک موضوع امنیتی سامان دهند و اگر فرصت شد به مسائل دیگر بپردازند ولی الان به نظر میرسد که آن را با مسائل داخلی مرتبط دانستهاند و این یک متغیر جدیدی است که در مسیر مذاکرات تاثیر میگذارد. همانطور که موضوع اوکراین به عنوان یک متغیر تاثیرگذار در مسیر مذاکرات مطرح است و در کوتاه مدت امکان احیا یا شروع مذاکرات ضعیف است ولی در عین حال ادامه همکاری ایران با آژانس و سعی در جهت حل و فصل مشکلات فیمابین موضوع مثبتی به نظر میرسد.