به گزارش سایت خبری پرسون، داود علی بابایی پژوهشگر مسائل اجتماعی نوشت: برای مشخص شدن این موضوع نظر خوانندگان را به نکات زیر جلب مینمایم: 1- چندی قبل معاون وزارت کار در اظهار نظر عجیب و غریبی اعلام کرد، خط فقر در کشور 4 تا 5 میلیون تومان است. حال مشخص نیست که ایشان طبق کدام دادهها این رقم را بهدست آورده است. اگر این مبلغ را ملاک برای خط فقر قرار دهیم، پس کسانی که بالاتر از 5 میلیون تومان درآمد دارند در طبقه متوسط این کشور زندگی میکنند، که بدین صورت کارمندان و بازنشستگان و حقوق بگیران یک زندگی خوب و مرفهی دارند و در طبقه متوسط جامعه جای دارند.
چگونه ممکن است که یک خانواده 3 یا 4 نفره که درآمدشان مثلاً 6 میلیون تومان است. اگر این خانواده 70درصد از درآمد خود را بابت اجاره واحد مسکونی پرداخت کند. برایش یک میلیون و هشتصد هزار تومان باقی میماند. آیا این خانواده میتواند با این مبلغ شکم خود و خانواده خود را سیر کند؟ پرواضح است که این مسئله حلش غیرممکن است، البته باید اشاره کنم که این 70درصد بابت اجاره بها برای کلانشهرهاست و در شهرهای دیگر حدود 48درصد درآمد یک خانوار صرف اجاره بهای مسکن میشود. ولی باز هم زندگی ساده و عادی داشتن ممکن نیست.
پس میتوان نتیجه گرفت که این ادعای معاون وزارت کار بیپایه و اساس است. 2- در حال حاضر اقتصاددانان، جامعه شناسان و سیاستمداران خبره میگویند خط فقر در کشور 10 تا 12 میلیون تومان است. مگر چند درصد مردم درآمد 12 میلیون تومانی به بالا دارند که در طبقه متوسط جامعه جای بگیرند. پرواضح است شاید ده درصد شاغلین کشور که حدود 24 میلیون نفر هستند، درآمدشان 12 میلیون تومان یا بیشتر از این مبلغ است. پس بدین صورت دهکهای چهارم تا ششم جامعه که قبلاً سفرهشان عادی و ساده بود، در حال حاضر دارند به دهکهای یکم تا سوم سقوط میکنند و این مسئله برای کشوری مانند ایران که دارای منابع و ذخایر زیرزمینی غنی است، معضلی حاد و حل نشدنی محسوب میشود.
3-شاید به دفعات رخ داده است که از خودتان سوال کرده باشید چرا سفره دهکهای پایین و متوسط جامعه هر روز کوچکتر میشود و بسیاری از ارزاق، از سبد خانوار حذف میگردد. وقتی ارزش پول ملی کشور یعنی ریال در سطح جهانی کاهش مییابد و تورم افسار گسیخته سیر صعودی طی کرده و به بیش از 40درصد میرسد و بیکاری در هر خانواده حرف اول را میزند مردم و خانوارها زیر خط فقر عادی و مطلق میروند. یک یا دو نفر نمیتوانند شکم یک خانواده 4 تا 5 نفره را سیر کنند. بدین صورت جامعه طبقاتش دچار تنش و پیچیدگی میشود و عدم مدیریت و حکمرانی نیز به این مسئله دامن میزند، بهخصوص زمانی که مردم جامعه جایشان عوض میشود، نظامیان حکمرانی میکنند و متخصصین و تکنوکراتها مجبورند به کارهای کوچک و کم بها مشغول شوند. بهقول افلاطون آن وقت مدینه فاضله جای خود را به مدینه سافله میدهد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: آرمان ملی