به گزارش سایت خبری پرسون، علیرضا صفاخو نوشت: با توجه به این تعریف از جایگاه وزیر در نظامهای حکمرانی جدید جهان، وزیران یعنی اشخاص دارای اختیار اجرایی بالا در حوزه تخصصی محوّله که در بخش کشاورزی به عنوان دستگاه اجرایی متولی تولید صفر تا 100 از خاک تا سفره نقش کلیدی در امنیت غذایی شهروندان و متعاقب آن امنیت اجتماعی و حتی سیاسی حکومتها را بر عهده دارد.
در این میان به دنبال معرفی آیتالله رئیسی به عنوان رئیسجمهوری دولت سیزدهم، فارغ از هرگونه قضاوت در خصوص ویژگیهای مثبت یا منفی در کارنامه پیشین و پیشداوری در خصوص آینده مدیریت وی در این مسئولیت که در آینده آشکار خواهد شد؛ بخش کشاورزی نیز از فردای روز معرفی وی به عنوان رئیسجمهوری اسلامی جدید که البته دور از انتظار هم نبود، شاهد گمانهزنیهای متعدد در خصوص گزینههایی شد که قصد و عزم پوشیدن رختِ وزارت در بخش کشاورزی را کردهاند. گزینههایی که با استناد به رزومههایی عمدتا مختصر که بعضا برای انتصاب به «معاونت وزارت» نیز کفایت نمیکند، چشم به خیابانهای «پاستور» و طالقانی دوختهاند تا برای «هست و نیستِ کشاورزی ایران» تصمیمهای سخت بگیرند، حتی اگر بنا نباشد که تصمیم بسازند..!
با این وجود و حسبِ انتظار رایج، گزینههای مشتاق وزارت در ایران بجای اینکه برخلاف رویه مرسوم در نظامهای پارلمانی و مردمسالار دنیا از درون احزاب بجوشند و رئیسجمهوری یا نخستوزیر نیز با فراغ بال و تکیه بر سوابق گزینههای تربیت شده، « کلید و مُهر» اتاق وزارت را به او بسپارد، همه راههای رسیدن به اوج صدارت در وزارت، به توصیه این و آن با استناد به چند شاخص کلی عنوان شده باز میگردد! آن هم وزیری که قرار است با یک امضای ساده برای مدیران ستادی اجرایی، آب و نان تولیدکنندگان و همچنین محتویاتِ سفره 85 میلیون ایرانی را تعیین کند.
حال با توجه به آنچه از گمانهزنیهای رسانهای در هفتهها و روزهای منتهی به معرفی وزیران به مجلس به گوش میرسد، جمعیت پرشماری برای «خدمت در این جایگاه» داوطلب شدهاند که به دلیل فضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه، موجب دلهره و دلشوره زیاد نزد تولیدکنندگان شده است. کشاورزان و صنعتگرانی که گرفتار در یک دور باطل و تکراری از مشکلات شدهاند و قضاوتشان از عملکرد مجریان، دیگر ارزیابی توانایی یا ناتوانی آنها نیست، بلکه رسیدن قاطبه جامعه به باور تلخ جدیدی است و آن «عدم اراده» حتی حداقلی برای بهبود امور حکمرانی در تمام عرصهها از جمله تامین امنیت غذایی (به معنای واقعی و نه شعاری) است. امنیتی که در آن نه فقط برای پر کردن شکم گرسنگان و جمعیت کثیر زیر خط فقر در ایران، بلکه برای «تغذیه سلولی» آحاد شهروندان احساس مسئولیت شود و وزیر و مدیران منصوبش صرفا در قید و بند روشهای دور از شان و حرمت انسانی مانند اعطای با منّت صدقه و یارانه به ملتش نباشد! شهروندانی که با مشاهده ایجاد قرارگاههای مرغ و تخممرغ و احتمالا سایر محصولات خوراکی در ماهها و سالهای آتی، ناگزیر خواهند بود در صفهای بلند کف خیابان، بجای «مدیریت هوشمند» از مواهب به اصطلاح خلاقیتهای خیرهکننده مانند دسترسی به «کارت هوشمند توزیع غذا» بهره مند شوند و برای الطاف مسئولان خادمشان سوت و کف هم بزنند!
در چنین شرایطی است که از سویی بخش پررنگی از جامعه، ناامید از تلاش برای رفع ایرادات، دست شستهاند و بخشی از نسل جوان هم در حال جستجوی موقعیت مساعد برای انواع گزینههای مهاجرت و پذیرش ریسکهای عاطفی، جانی و مالی آن هستند!
حال با جهات عنوان شده از دورنمای نزدیک وضعیت کشاورزی در ایران، از رئیس جمهوری انتخابی انتظار میرود که در تار و پود سوابق وزیر منتخبش، اراده و دغدغه اساسی جهت حل همان حداقلها که از یک دولت با مختصات دولت سیزدهم (و نه بیشتر از آن) را داشته باشد، نه وزیری که با نداشتن حداقل سابقه اجرایی حتی در سمتهای رده پایین مجموعه وزارت جهادکشاورزی و صرفا به دلیل تلاش و تقلای برخی نزدیکان متوقع برای فشار به رئیسجمهوری در تلاش جهت اقناع او به معرفی وزیر مطبوع آنها هستند! چرا که وزیری با حداکثر رزومه اجرایی «اعطای وام برپا کردن دارِ قالی در تعدادی از روستاهای کشور» و نه تجربه مدیریت حتی در یک مرکز خدمات کشاورزی شهرستان، بِینی و بینالله در قد و قامت یک مدیر ارشد اجرایی در بخش کشاورزی نیست!
به راستی، وزیر احتمالی دولت جدید چه برای بخش کشاورزی در چنته دارد!؟ نقشه راه متمایز و البته علمی و کارشناسی وی با توجه به چالشهای مهم ارزی و اقلیمی چیست؟ چه توان و سابقه اجرایی و حتی مشاهدات میدانی از موانع تولید بخش کشاورزی و زخمهای عمیق بر پیکره بخش کشاورزی دارد؟ آیا به مانند واپسین وزیر جهادکشاورزی دولت تدبیر و امید، بجای استفاده از «روابط عمومی هوشمند»، دغدغه ادغام «امور بینالملل» وزارتخانه را در مرکز روابط عمومی یک وزارتخانه عریض و طویل به عنوان کارنامه مدیریتی ناکام خواهد داشت که حتی از اداره یک «پایگاه خبری» ساده ناتوان مانده است!؟ آیا از اساس توان تعیین تکلیف مساله به درازا کشیده شدهی《الگوی کشت» برای بخش کشاورزی و همچنین تنظیم بازار اصولی و با توجیه اقتصادی انواع نهادهها را خواهد داشت یا همّ و غمِ خود را برای ریخت و پاشهای غیرضروری خواهد گذاشت!؟ آیا وزیر جدید جهادکشاورزی نیز به مانند وزیر «با حیا و حتی دانشگاه دیده» امروز در «روز جهانی زنبور» امسال اقدام خواهد کرد که برخلاف وزیران همتای خود در کشورهای با رتبه تولیدی پایینتر از ایران به پای یک زنبورستان نرفت و قدر «گردهافشانهای کشاورزی» را به عنوان «نهاده زنده» گرامی نداشت!؟
آیا وزیر جدید، وزیری همچون وزیر کنونی خواهد بود که سوغاتش از سفر در واپسین روزهای وزارتش به روسیه، انجام یک مصاحبه با خبرگزاری روسی در وصف ظرفیتهای بالا و بالقوه بین دو کشور خواهد بود!؟آیا وزیر جدید حداقل همان «اراده» جهادی ادعایی پیشوند نام وزارت جهادکشاورزی را خواهد داشت یا صرفا در پشت میزهای «خوش دکور» اتاق وزیر واقع در ساختمان «نونوار» خیابان طالقانی در جلوی دوربین رسانههای تصویری مانند صدا و سیما «ژست خیرخواهانه» برای کشاورزانی خواهد گرفت که ازسر استیصال اقتصادی، دامهای آبستن خود را به کشتارگاه میفرستند و یک چشم آنها پر از اشک و چشم دیگرشان آغشته به خون است!
امید که روزی نیاید که وزیر جهادکشاورزی جدید هم وقتی برای یک سرکشی و بازدید نمادین به یک روستا مراجعه میکند، کشاورز دیگری همچون آن پیرمرد غیور و جسور طبسی، جلوی وزیر رو به رو شود و دست بر شانه او بزند و پس از خواندن شعری پر معنا به این مضمون که «روزگار است هر روز بدتر میبینم، این جهان را پر از خاک و خطر میبینم، دختران را همه جنگ است با مادر، پسران را همه بدخواه پدر میبینم.» بگوید: «خودتون میدونید و مملکتتون..!»
اعضای محترم ستاد انتخاب کننده وزیر، خاطرتان هست..!؟
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.