به گزارش سایت خبری پرسون، خطبههای نماز جمعه به شرح زیر است:
خطبۀ نخست
اهمیت عید غدیر
چرا عید غدیر برای ما اهمیت دارد؟ و چرا ائمۀ اطهار سلام الله علیهم به این روز چنین اهمیت میدادند؟ سخن بسیار است و باید از حکمت ائمۀ اطهار علیهم السلام توشهها گرفت و اما در این مجال فقط یک روایت میخوانم امام صادق سلام الله علیه میفرمایند:
«لَعَلَّکَ تَرَى أَنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ یَوْماً أَعْظَمَ حُرْمَةً مِنْهُ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ» [الاقبال: 2/283]
«شاید تصور کردهای که خدای عزوجل روزی مهمتر و بزرگتر از آن (عید غدیر) آفریده است؟ بخدا قسم چنین نیست! بخدا قسم چنین نیست! بخدا قسم چنین نیست.»
دلایل اهمیت روز غدیر
بعد امام علیه السلام دلیل آن را میفرمایند:
«ثُمَّ قَالَ «وَ لْیَکُنْ مِنْ قَوْلِکَ إِذَا لَقِیتَ أَخَاکَ الْمُؤْمِنَ»
«هرگاه برای مومنت را دیدی، چنین بگو:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا بِهَذَا الْیَوْمِ»
«حمد خدای را که ما را به این روز گرامی داشت.»
دلیل اول: کرامت انسانی
اولین دلیل اهمیت عید غدیر آن است خدای تعالی مومنان و مسلمان را با نصب امیرالمومنین سلام الله علیه گرامی داشت. یعنی کرامت انسانی که جزء اصول و مبانی دینی ماست، در این روز انجام شده و کرامت انسانها حفظ شد.
دلیل دوم: توحید و ایمان توحیدی
«وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»
«و ما را از مومنان قرار داد»
دلیل دوم اینکه موجب تثبیت ایمان در مسلمانان شد. بدون ولایت ایمان معنی ندارد. اکمال دین و اتمام نعمت هم بهواسطۀ ولایت است. ایمان یعنی تربیت توحیدی بشر و ایمان تنها در سایۀ ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه و ائمۀ اطهار علیهم السلام امکان دارد. ما با توحید به کمال مطلوب خود یعنی قرب الهی و لقاء الله میرسیم. و توحید هم در سایۀ ولایت ممکن است. این دومین رکن از ارکان جامعۀ اسلامی است.
دلیل سوم: برپایی عدالت اجتماعی
«وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِینَ بِعَهْدِهِ الَّذِی عَهِدَهُ إِلَیْنَا وَ مِیثَاقِهِ الَّذِی وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وَلَایَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ» [همان]
«و ما را از وفاکنندگان به عهدی که بر ما گذاشت و میثاقی که بر ما واجب کرد، یعنی ولایت والیان امر الهی و برپاکنندگان عدل الهی قرار داد.»
این هم دلیل سوم اهمیت روز غدیر. خدا تعالی از ما عهد و میثاقی گرفته است و ما باید این عهد و میثاق را برپا بداریم و آن اینکه ولایت ائمۀ اطهار علیهم السلام را همچنین ولایت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم گردن نهمیم و با پیوند ولایت با آن بزرگواران به اقامۀ عدالت اجتماعی در جامعۀ انسانی همت بگماریم.
حقیقت ولایت
بنابراین حقیقت ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه عبارت است از اقامۀ توحید، کرامت انسانی و اقامۀ عدالت اجتماعی. انسان بدون ایمان، موجود بیهویتی است که قرآن آن را پستتر از چارپایان میداند: ِ «بَلْ هُمْ أَضَل» [اعراف: 179] زیرا راه را گم کرده است!
بدون کرامت انسانی، از حقیقت انسانی خودش منسخ شده است. قرآن دربارۀ نظام فرعون و پیروان فرعون میفرماید:
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ» [زخرف: 54]
«فرعون قوم خود را کوچک و حقیر کرد، درنتیجه آنان از وی فرمانبردار شدند. آری آنان گروهی ازپوست درآمده و فاسق و منحرف هستند.»
وقتی از راه ولایت بیرون رویم، از کرامت انسانی خارج شدهایم و دراینصورت سبکمغز و حقیر شدهایم. و چقدرعدالت مهم است؟ سومین رکن جامعۀ اسلامی عدالت اجتماعی یعنی توزیع قدرت بین مردم است، مردم مومنی که گرامی داشته شدهاند و برای اقامۀ توحید آمادۀ جهاد هستند. بنابراین بدون ولایت امکان ندارد که بتوانیم توحید، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی را در روی زمین تحقق ببخشیم!
از سوی دیگر عدالت اجتماعی که دو رکن مهم از ارکان جامعۀ اسلامی و پایۀ ایمان ماست که فقط با ولایت تأمین میشود.
نتیجۀ دلایل سهگانه
«وَ لَمْ یَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِینَ وَ الْمُکَذِّبِینَ بِیَوْمِ الدِّین» [همان]
«و ما را از انکارکنندگان و تکذیبکنندگان به روز قیامت قرار نداد»
این فراز نتیجۀ دلایل سهگانۀ بالاست. انکار ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه و تکذیب آن مساوی است با انکار و تکذیب قیامت و روز جزاء. معنای این جمله چیست؟ یعنی ایمان واقعی قیامت بدون ولایت امکان دارد و هرکس ولایت را انکار کند، در حقیقت قیامت را انکار میکند و هر کس روز جزاء را تکذیب کند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده است و هرکس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند، خدای تعالی را انکار کرده و کافر شده است. پس ولایت رکن اصلی در دین الهی و تحقق آن است.
داروندار ما در قیامت!
حالا شما ببینید امام هادی سلام الله علیه در روز عید غدیر خطاب به امیرالمومنین سلام الله علیه عرض میکنند:
«مَوْلَایَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ وَ الْهَادِی إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَاد» [بحارالانوار: 97/362]
«آقای من! تو حجت بر بندگان و هدایتکنندۀ آنان به رشد و راه درست و داروندار بندگان برای معاد هستی.»
همۀ هستی بندگان در روز قیامت بسته به امیرالمنین سلام الله علیه و محبت و ولایت آقای دو جهان است. خب توجه کنید، ما یک سرمایه بیشتر در قیامت برای عرضه نداریم و آن امیرالمومنین سلام الله علیه و ولایت آن حضرت است. تقوا و اعمال و کردار هم با ولایت و محبت امیرالمومنین سلام الله است که در قیامت و محضر خدای سبحان به کار ما میآید. بنابراین رکن ایمان و تقوا، ولایت امیرالمومنین و ائمۀ اطهار علیهم السلام است که سرمایۀ اصلی ما و تمام هستی ماست! از خدای تعالی عاجزانه درخواست داریم این سرمایه را ذخیرۀ قبر و قیامت ما بفرماید.
خطبۀ دوم
در خطبۀ نخست دلایل اهمیت روز بزرک عید غدیر را بیان کردیم و در این خطبه میخواهم نقبی به نگاه بلند امیرالمومنین سلام الله به مردم بیاندازم.
نظام کارگزاری در سیرۀ امیرالمومنین سلام الله علیه
امام علیه السلام خطاب به اشعث استاندار آذربایجان که فردی فاسد بود، چنین میفرمایند:
«إِنَ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَک» [نهج البلاغۀ: 366]
«کارگزاری تو طعمه نیست، بلکه برگردنت امانتی است و آنکه تو را به آن مگارده است، این امانت را بر گردنت انداخته است»
حالا چه کسی شمای مسئول را بر کار گمارده است، مردم انتخاب کردهاند؟ آنان بار امانت را بر گردن شما انداختهاند. شما انتصابی هستید، آنکه شما را نصب کرده است، به گردن شما طوق امانت انداخته است. این بار سنگین بر دوش شماست.
در ادامه میفرمایند:
«لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ» [همان]
«تو حق نداری نسبت به مردم استبداد بورزی!»
کار دلبخواه نیست. مسئول نظام اسلامی باید تحت ضابطۀ الهی و قانون حرکت کند و حق ندارد که نظر خود را ـ چون قدرت دارد ـ بر مردم تحمیل کند. این نمیشود که بیست دقیقه برجام را تصویب کنید و فکر کنید که کسی از شما بازخواست نخواهد کرد. چه زیبا امیرالمومنین سلام الله علیه به اشعث نهیب میزنند:
«وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ» [همان]
«امیداورم بر تو بدترین والیان نباشم!»
وای به مسئولی در جمهوری اسلامی که امیرالمومنین سلام الله علیه از او بازخواست کند که هیچ راه فراری ندارد!
رهنمودهای راهبردی به کارگزاران نظام
باید ما نگاه راهبردی به نهجالبلاغۀ و کلام مولا علیه السلام داشته باشیم و سیرۀ امیرالمومنین سلام الله در حکومتداری را نصبالعین خود قرار دهیم تا گرفتار دولتی چون دولت یازدهم و دوازدهم نشویم که خدا میداند چقدر ما را عقب انداخت. فریب و بازیهای سیاسی و نگاه به غرب و بیتوجهای به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی و مردم چقدر ما و ملت ما را گرفتار کرد که معلوم نیست تا کی باید تبعات آن را بکشیم. امیدوارم دولت جدید تلاش موفق کند که روش حکمرانی خود را سیرۀ حکمرانی و سیاسی امیرالمومنین سلام الله علیه نزدیک کند، و این توقع ما از آن است.
امیرالمومنین سلام الله علیه در عهدنامۀ مالک اشتر راهبردهایی را تبیین میکنند:
تقوا راهبردی مهم
اول تقواست، از خدای تعالی پروا بکنند؛ و صرفاً فرمانبردار دستورات خدای متعال باشد و رضای او را بجوید، و تلاش کند احکام اسلامی را پیاده کند و یار دین خدا باشد. [i] راهش هم خودداری از هواهای نفسانی با زهد در دنیا و عبادت است. وگرنه نفسانیت آنان را به غفلت وا میپندارد.[ii]
امام علیه السلام چهار راهبرد کلی برای اینکه تقوا در جان کارگزار جمهوری اسلامی بنشیند، بیان میفرمایند:
1. در همۀ حوادث زندگی اجتماعی و حکمرانی بر هواهای نفسانی پیروز گردد. یعنی در جهاد مستمر با نفس باشد و اصلاح دائم درون داشته باشد.
2. در داوری و حکمرانی میان مردم بیطرف و منصف باشد و رعایت عدالت و عدالت اجتماعی را بکند و عدالت را در جامعه بست بدهد.
3. بر مردم مهربان باشد، مردمدار به معنای واقعی کلمه باشد.
4. چشمی پرعاطفه و سینهای لبریز از محبت با مردم داشته باشد. یعنی کرامت مردم را کاملا رعایت بکند.[iii]
ملاحظه میفرمایید، سه راهبرد از چهار راهبردی که برای تقوا برشمردند، مستقیماً با مردم ارتباط دارد.
آنگاه میفرمایند: مبادا در جامۀ شبانی، گرگی خورنخوار باشی؛ و دردون پنجههای نرم، چنگالهای جانفرسا پنهان بداری؟[iv] اما محور حکمرانی را مردم قرار داده است. توجه بکنید که امام علیه السلام توحید مجسم است، اما محور حکمرانی را مردم قرار میدهند. و این یعنی مردم با توحید منافانی ندارند، بلکه توحید در عمل صورتی پیاده میشود و تحقق مییابد که دولت مردم را نمایندگی کند. چقدر نگاه عمیق است؟ خدا میداند که ما خیلی با امیرالمومنین سلام الله علیه فاصله داریم.
خدا را در همۀ کار در نظر بگیرد!
2. حاکم و کارگزار نظام اسلامی باید بداند که خدای متعال بر او حکومت میکند، و خدای تعالی حاکن توانا و مطلق است و محال است که بتوان از حکومت او فرار کرد. حکومت برای حاکمان و کارگزاران ـ در هر حدی که هستند ـ آزمایش و امانت است. و بدانند که امکان ندارد که کسی بتواند با خدا بجنگند. و هیچکس از دست انتقام الهی بگریزد و از لطف و مرحمت او بینیاز باشد. او هرکاری را باید با فرمان خدا بسنجد و چنانچه خداوند متعال از آن نهی فرموده است، او از آن پرهیز کند.[v]
عدالت و انصاف
3. انصاف و عدالت را سرلوحۀ حکومت خود قرار دهد. به مردم ستم نکند، زیرا ستمکار دشمن خداست. و خدای متعال درکمین ستمکاران است، و دعای ستمدیدگان را گوش میکند و کمترین فساد و مطلمهای را صرفهنظر نمیکند. راه کارگزاری در نظام اسلامی فقط میانهروی و عدالت است. حکومت و حاکم اسلامی باید عدالت را چون ابر رحمت بر سراسر کشور و منطقۀ حکمرانی خود بگستراند و با جدیت زیردستان را راضی و خشنود سازد.[vi]
کرامت انسانها
3. مردمداری و حفظ کرامت انسانها و مردم از اصول راهبردی حکومت اسلامی است که حاکمان باید آن را رعایت کند. «از خشم مردم بترس که نمونهای از خشم خداوند قهار است.» «همواره خواست مقربان و نزدیکان را فدای مصلحت عموم کن! زیرا خواص از هرچه تو برنجند، هرگز با رنجش مردم قابل مقایسه نیست.» «همیشه با مردم باش؛ با شادی آنها شاد شو و در اندوهشان شرکت کن!»
لزوم اقناع مردم در حکمرانی
مردم در نظام اسلامی باید در همۀ امور مردم به خود اعم از حوزۀ قانون و تصمیمسازی و اجرا و نظارت مشارکت داده باشند و آنگاه مشارکت فعالانه دارند که کاملاً اقناع شوند، نباید کارگزار نظام اسلامی، مدیریت دولتی، مجلسیان و شوراها تصور کنند که قهرمان ملت هستند و بدون مشارکت و اقناع و یاری مردم ـ و صرفاً با تکیۀ بر نظرات خودشان و برخی اطرافیان خودشان که نام کارشناس بر خود گذاشتهاند ـ میتوانند کاری بکنند. نباید کارگزاران نظام بهگونهای باشند که مردم آرزو کنند هرچه زودتر ایام او سپری شود،[viii] مثل دولت روحانی که هیچکس از رفتن آن ناراحت نیست و مردم عموماً خوشحال هستند.
دولت جدید که هنوز مستقر نشده است، ان شاء الله تعالی بزودی زمام امور را به دست میگیرد و هم دعا میکنیم که موفق شود که به ملت خدمت کند و هم تا بتوانیم به آن کمک میکنیم. اما به مجلس عرض میکنم که باید یاور دولت جدید باشد. دولت وسط میدان است، دولت قدیمی هماهنگ نبود، اما دورۀ آن تمام شد و الان همۀ ما موظف هستیم که به آن کمک کنیم.
طرح صیانت از فضای مجازی
از جمله همین طرح صیانت از فضای مجازی است که بنظر میرسد که شتاب زده نوشته شده است. بله حتماً ما باید دربارۀ فضای مجازی قانون داشته باشیم و باید این ولنگاری مدیریت شود. اما چگونه؟
رهبری حکیم ما ششم خرداد سالجاری در دیدار نمایندگان مجلس فرمودند:
«در مواردی ـ در مسائل حسّاس و مهم ـ ترجیح این است که به جای طرح، لایحه مطرح بشود. چون خصوصیّت لایحه این است که امکان تواناییِ کارشناسی دولت هم پشتوانهاش است؛ چون دولت هم دستگاه کارشناسی وسیعی دارد. لوایح از این هم برخوردار است؛ [یعنی] علاوه بر اینکه شما کارشناسی میکنید، در دولت هم کارشناسی شده؛ بهعلاوه وقتی که لایحه باشد، چون مجری دولت است و او میخواهد اجرا کند، طبعاً با موافقت بیشتری اجرا خواهد شد.»[ix]
فارغ محتوای طرح، اولاً چرا نمایندگان با شتاب دنبال چنین طرحی هستند. بگذارند دولت جدید مستقر شود. این دولت انقلابی و پرکار است و مردم و کرامت مردم هم جزء اصول اولیۀ رئیسجمهور منتخب است. وقتی دولت جدید مستقر شد، با تعامل با دولت و از طریق لایحه قانونی جامع و مانع و با حضور کارشناسان و صاحبنظران نوشته شود.
رهبری حکیم ما چهارشنبه ششم مرداد با دولتیان فرمودند:
«هزار راه وجود دارد و اینجور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر] انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریّتی پیدا خواهند کرد.»
چه سخن حکیمانۀ است، شما باید از نظرات کارشناسان و نخبگان ملت استفاده کنید و طرحتان را به ملت ارائه بدهید و بگذارید نظر بدهند و تا با کمک دولت جدید تبدیل به لایحه و قانونی کارآمد و همهجانبه بشود.
ثانیاً ملت در جریان لایحه باشند و قانون شفاف و دقیق باشد که اینهمه تفاسیر متناقض از آن نشود و بخشی از مردم را نگران نکند، بهویژه جوانانی که از اینترنت به عنوان فضای شغلی خودشان استفاده میکنند و نگران آیندۀ شغلی خودشان هستند.
مباشد مثل دولتی که دارد، میرود و همۀ سرمایۀ خود را در برجام قمار کرد و الان ناامید و خسته صحنه را ترک میکند و شکست خورد و مایۀ عبرت دولتهای بعدی شد،[x] شما و ما نیز مایۀ عبرت مجالس و دولتهای بعدی نشویم!
«أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِی لَا یَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا یَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا» [نجالبلاغۀ: 427]
«فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَکَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَکْسِرَ [مِنْ نَفْسِهِ عِنْدَ] نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ [یَنْزَعَهَا] یَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّه» [نهجالبلاغۀ: 427]
«فَلْیَکُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَیْکَ ذَخِیرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَامْلِکْ هَوَاکَ وَ شُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِیمَا أَحَبَّتْ أَوْ کَرِهَتْ وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ» [نهجالبلاغۀ: 427]
«وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُم» [نهجالبلاغۀ: 427]
«وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاکَ وَ قَدِ اسْتَکْفَاکَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاکَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَکَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا [یَدَیْ] یَدَ لَکَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِکَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ [عَنْهَا] مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْهَکَةٌ لِلدِّینِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَرِ- 33 وَ إِذَا أَحْدَثَ لَکَ مَا أَنْتَ فِیهِ مِنْ سُلْطَانِکَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِیلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْکِ اللَّهِ فَوْقَکَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْکَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ نَفْسِکَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُطَامِنُ إِلَیْکَ مِنْ طِمَاحِکَ وَ یَکُفُّ عَنْکَ مِنْ غَرْبِکَ وَ یَفِیءُ إِلَیْکَ بِمَا عَزَبَ عَنْکَ مِنْ عَقْلِکَ إِیَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَالٍ» [نهجالبلاغۀ: 428]
«أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ [هَوًى فِیهِ] فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ [یَسْمَعُ] سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا [لِرِضَا] لِرِضَى الرَّعِیَّة» [نهجالبلاغۀ: 428 ـ 429]
«أَجْمَعُهَا [لِرِضَا] لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ [بِرِضَا] بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ [رِضَا] رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ وَ لْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَکَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللَّهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لَا یَضِحُ لَکَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاع» [نهجالبلاغۀ: 429 ـ 430]
«إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیَّةِ و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِیحَتُهُمْ إِلَّا بِحِیطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ [أُمُورِهِمْ] الْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْکِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِی آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ [مِنْ] فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِمْ وَ تَعْدِیدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاء» [نهجالبلاغۀ: 432 ـ 433]
امام خامنهای در ملاقات تصویری با نمایندگان مجلس به تاریخ ششم خرداد 1400 فرمودند:
یک توصیهی دیگر، تأکید بر کار کارشناسی است؛ که البتّه من قبلاً هم مکرّر این را [گفتهام]؛ به نظرم به شما هم گفتهام، به مجالس قبل هم که مکرّر گفتهام. کار کارشناسی خیلی مهم است. سطح کیفی قوانین باید بالا برود؛ باید قانون جوری باشد که سالهای متمادی، مجریان رغبت داشته باشند از این قانون استفاده کنند و به آن پایبند باشند. [بالا بودن] سطح کیفی قانون، هم به قوّت قانون است، هم به واقعبینانهبودن قانون است، هم به عملیبودن قانون است، هم به صریح و روشن و بیابهام بودن قانون است، هم به تأویلناپذیربودن قانون است؛ کیفیشدن قانون به این صورت است. این هم با کارشناسی به وجود [میآید]؛ سطح کارشناسی را باید بالا برد. خب خوشبختانه مجلس، مرکز پژوهشها را دارد که یک مرکز خوبی است، جای کارشناسی خوبی است. خود کمیسیونهای تخصّصی، مرکز کارشناسی است امّا علاوهی بر اینها خودِ نماینده بایستی کار کند؛ باید مطالعه کنید. روی آن طرح یا آن لایحه که در اختیار شما قرار میگیرد، بنشینید مطالعه کنید، فکر کنید؛ احیاناً اگر چنانچه دسترسی دارد، با افرادی که صاحبنظرند مشورت بکنید تا این سطح کارشناسی بالا برود.
البتّه در یک مواردی ـ در مسائل حسّاس و مهم ـ ترجیح این است که به جای طرح، لایحه مطرح بشود. چون خصوصیّت لایحه این است که امکان تواناییِ کارشناسی دولت هم پشتوانهاش است؛ چون دولت هم دستگاه کارشناسی وسیعی دارد. لوایح خب از این هم برخوردار است؛ [یعنی] علاوه بر اینکه شما کارشناسی میکنید، در دولت هم کارشناسی شده؛ بهعلاوه وقتی که لایحه باشد، چون مجری دولت است و او میخواهد اجرا کند، طبعاً با موافقت بیشتری اجرا خواهد شد.
امام خامنهای در آخرین ملاقات دولت دوازدهم ـ چهارشنبه ششم مرداد 1400 ـ خطابه به آنان فرمودند:
دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرّر [در گفتگو] با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار میکنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هرجا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هرجا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورَد، قطعاً ضربه میخورَد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموّفق ماندید؛ هرجایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم اینجوری است. هرجا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکرهی با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمیکنند، دشمنی [میکنند]، دشمنند دیگر؛ هرجا شما از آنها قطعنظر کردید، خودتان راه افتادید و از شیوههای مختلف [استفاده کردید] ـ هزار راه وجود دارد و اینجور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر] انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریّتی پیدا خواهند کرد ـ هرجا این جوری حرکت کردید، پیشرفت کردید.