به گزارش سایت خبری پرسون، خطبههای نمازجمعه لواسانات به شرح زیر است:
خطبۀ نخست
بسم الله الرحمن الرحیم
گناه مانع راه
شهادت حضرت زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین سلام الله علیهما را به ساحت قدس ولی الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض میکنیم. اجازه بدهیم به مناسبت این حادثۀ دردناک ـ دعوت به تقوا را ـ با بخش کوتاهی از دعای امام سجاد علیه السلام در سحرهای ماه مبارک رمضان ـ دعای ابوحمزۀ ثمالی را خدمت شما داشته باشم.
ما باید جان خودمان را با استغفار در معرض رحمت و مغفرت الهی قرار دهیم. اما شرط آن ترک گناه است.
«فَیَا مَوْلَایَ وَ یَا مُؤَمَّلِی وَ یَا مُنْتَهَى سُؤْلِی فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمَانِعِ لِی مِنْ لُزُومِ طَاعَتِک» [مصباح المتهجد: 2/592]
«آقای من! امید من! ای کسی که همۀ چشمداشت من به سوی توست! میان من و میان گناه من که مانعام از فرمانبرداری ضروری توست، جدایی بیانداز»
ببینید چگونه با خدا سخن میگویند؟ آقای من! امید من! ای همۀ چشمداشت من! عاشقانه با خدای سبحان مناجات میکند.
گناه مانع راه شده است، یک گناه مانع است، چه برسد به گناهان متعددی که شبانهروز انجام میدهیم. بنابراین بدون ترک گناه، ما راه به جایی نمیبریم.
در دعای کمیل هم ـ از زبان مبارک امیرالمومنین سلام الله علیه ـ به خدای تعالی عرض میکنیم:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ» [مصباح المتهجد: 2/844]
«خدایا گناهانی را که دعای مرا حبس میکنند، بیامرز»
پس یکسری گناهان است که مانع بندگی و فرمانبرداری ما میشوند و نمیگذارند که ما به خدا نزدیک شویم و ما را از خدا دور میکنند و طبعاً این گناهان دعاهای ما را حبس میکنند و نمیگذارند که به بالا برود.
پس هیچ چیز برای ما ضروریتر از آن نیست که گناهان را ترک کنیم، زیرا گناه راهبند است و راه ما را به سوی خدا میبندند. تقوا یعنی اینکه دائماً مراقب خودمان باشیم که گناه نکنیم.
اما در کنار آن توبۀ همیشگی است. ملاحظه بفرمایید که پاکترین انسانها هم زبانشان به استغفار میگردد و قلبشان تائب است. توبه یعنی برگشت به خدا، یعنی ما از راههای خطا بازگردیم به راه فرمانبرداری و اطاعت خدا؛ یعنی از گناهان بازگردیم به بندگی خدا؛ و دلمان را بهطورکامل متوجۀ خدای سبحان بکنیم. شما در میان بندگان خدا پاکتر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سراغ داریم؟ از امیرالمومنین علیه السلام و صدیقۀ طاهره علیهما السلام و از امام حسن و امام حسین و ائمۀ اطهار علیهم السلام و امام زین العابدین علیه السلام سراغ دارید؟ یقیناً پاکتر از آن ذوات مقدسه کسی نیست. دعاهای امام سجاد سلام الله علیه را بخوانید، مناجات خمس عشر، صحیفۀ سجادیه، و دعاهای دیگر، همگی شوریدگی، سوزوگذار، و توبه. این چه مقامی است؟ آنها کجا هستند و ما کجا هستیم؟
امام سجاد علیه السلام پس از اقامۀ نماز شب عاشقانه با دعایی که در صحیفه دعای سی و دوم است، مناجات میکردند:
«وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا، وَ رَضِیَ عَنْکَ» [الصحیفۀ السجادیۀ: 150]
«این مقام کسی است که از خودش در مقابل تو حیاء میکند،» چقدر بیحیایی کردم، الان باید خجالت بکشم و شرمنده باشم! و از این بالاتر «از دست خودم خشمگین هستم» چرا گاهی از فرمان تو سرپیچی کردم؟ من شرمندۀ تو هستم. «اما از تو راضی هستم»
امام علیه السلام به ما راه درست دعاکردن را یاد میدهند. این سوزوگداز و رازونیاز امام زین العابدین علیه السلام است. ما باید یاد بگیریم و خودمان را با توبه پاک کنیم و در پیشگاه خدای سبحان شرمنده باشیم و از خودمان به دلیل گناهان خشمگین باشیم و در مقابل از خدای متعال راضی باشیم که به بدیهای ما نگاه نمیکند و با لطف و رحمت خود با ما رفتار میکند. ما باید راه گناهان را در وجود خودمان سد کنیم و گناهان را با آب توبه و استغفار در جان و قلبمان شستو دهیم تا گناهان ما موجب نشوند که راه قرب الهی بسته شوند و دعاهای ما حبس شوند.
خطبۀ دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مصادف با سالروز شهادت امام زینالعابدین سلام الله علیه است. عرض تسلیت دارم این مصیب عظمی را به ساحت قدس امام زمان سلام الله علیه و همۀ شما برادران و خواهران نمازگزار. امام علیه السلام راه تقوا را به ما آموختند، از گناهان بپرهیزیم! اولاً گناه نکنیم و مراقبت و اصلاح دائم درون داشته باشیم و ثانیاً از گناهان خود شرمنده و خشمگین باشیم و با توبه آنها را از صفحۀ وجود خودمان پاک کنیم.
سفر وزیرخارجۀ ژاپن و صدای تحول
توشی میتسو موتهگی[i] وزیر امورخارجه ژاپن بامداد یکشنبه ۳1 مرداد (۲2 اوت) وارد تهران شد. وی در یک سفره دورهای به قاهره، تهران، تلآویو، امان، دوحه، آنکار و بیتالمقدس رفت. اما هدف سفر چه بود؟[ii] اینکه در خبرها آمده که ژاپن دو میلیون دوز واکسن به رایگان به ایران میدهد، یقیناً نشانۀ بشردوستی آنان نیست، بلکه نشان از تحول راهبردی در نگاه که غرب و کشورهای جهان به تحول در ایران است، آنان بنا دارند این تحول را ارزیابی کنند و روابط آیندۀ خود را با ایران تنظیم نمانید و البته از نظر غرب مهمترین مسأله، مهارکردن ایران و برای ما مهمترین مسأله رفع همۀ تحریمها بدون بازیهای سیاسی است. و اینجا نقش دستگاه دیپلماسی ما بسیار پررنگ میشود که انفعال پیشین را از چشمان جهانیان بزدایید و لازمۀ آن این است که خودش را از حالت انفعال بیرون بیاورد و روشن است که این کار فقط با رئیسجمهور و وزیرخارجه رخ نمیدهد و تحول باید در دستگاه دیپلماسی ما و آنجا که تصمیمسازی میشود،رخ دهد.
دولت سیزدهم انقلابیبودن و عقلانی و فکوربودن
مقام معظم رهبری در نخستین دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم (6/6/1400) و در کمتر از یک ماهگی این دولت، شعار دولت برای تحول را ستوده و فرمودند:
«همّتتان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البتّه عقلانی و فکورانه در همۀ عرصههای مدیریّتی انشاءالله به وجود بیاید»
و بعد افزودند:
«حرکت انقلابی یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای «انقلابیبودن» بیهوا حرکتکردن و بیحساب حرکتکردن نیست...انقلابیبودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیّت».
امام خامنهای در این دیدار بر انقلابیبودن تأکید ویژه داشتند و این را نشان تحول در دولت خواندند، و در کنار آن توصیه اکید به عقلانیت و خردمندانهبودن داشتند. به عبارت دیگر از نگاه معظمله «انقلابیبودن» نه تنها منافاتی با «عقلانیت» و «خردمندبودن» ندارد، بلکه انجام کارها بر پایۀ عقل و خرد و فکر و اندیشه لازمۀ انقلابیبودن دولت است.
ما تجربۀ دولت احمدینژاد را داریم،[iii] که مورد استقبال مردم و رهبری حکیم ما واقع شد، زیرا دولت اول وی، دولتی انقلابی بود و تحرک و نشاط و فعالیت خوبی داشت. اما کمتر نگاه عقلانی و بلندمدت در آن دیده میشد و عنصر شتاب در آن غلبه داشت. بنابراین دولت سیزدهم باید از این تجربۀ باارزش گذشته درس بگیرد و انقلابیبودن و تحرک و نشاط در کار را با نگاه بلندمدت، عقلانی همراه کند و کار و حرکت و اقدام را با بازگشت به ارزشهای انقلاب اسلامی عجین نماید و عدالتخواهی و مبارزه با فساد را کنار روحیۀ مردمی قرار دهد و سادهزیستی و کمخرجی دولتمردان را برنامۀ نظری و عملی خود کند، و عزت ملی را ترویج کند و با استکبار مبارزه کند. و همۀ اینها نشانۀ انقلابیبودن است، اما شرط اساسی آن خردورزی و عقلانیت و تفکر عمیق و راهبردیِ بلندمدت است، در کنار آن گفتمان قوی است که دولت را باهم هماهنگ و یکدست کند تا اجزاء دولت به عنوان یک کل حرکت کنند، تا ماشین دولت با قدرت و شتاب حرکت کند.[iv]
ما و عقلانیت
این توصیه برای من و شما هم هست، همۀ ما از دولت و رئیسجمهور حمایت کنیم و حمایت ما به این است که
اولاً در بازی رسانهای نیافتیم و توقعات خود و مردم را بالا نبریم. بارها عرض کردهام، ما توقع معجزه از دولت سیزدهم نداریم، اما توقع تلاش موفقانه و جهاد مستمر داریم تا با روحیۀ انقلابی، فعالانه، عاقلانه، مدبرانه، شجاعانه، امیدوارانه و با رعایت تقوا و شرع و قانون تلاش و کوشش کند تا مشکلات را یکی پس از دیگری برطرف کند و البته باید نگاه بلندمدت داشته باشد.
ثانیاً مراقب باشیم که گَرد ناامیدی در دل و ذهن خودمان و دیگران نپاشیم، بلکه به مردم امید بدهیم. الان هر انتصابی که دولت دارد، عدهای ناراضی هستند و برخی هم غُر میزنند و دیگرانی هم حکم میدهند که این دولت کارآمد نخواهد بود. این خوب نیست. شاید برخی انتصابات ما را نگران کند، اما به رئیسجمهور اطمینان کنیم. او فردی متدین و متقی است و خدای تعالی فرموده است:
«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» [طلاق: 2 ـ 3]
این وعدۀ الهی و در آن تخلف و شکی نیست، اگر تقوا باشد، خدا راهها را نشان میدهد و اشتباهات احتمالی را جبران میفرماید، و راههای پیشرفت و تعالی را از جاهایی که به فکر ما نمیرسد، باز میکند. توکل به خدای تعالی داشته باشیم و الحمدلله رئیسجمهور ما تقوا و توکل را دارد .
یا فرموده:
«إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین» [یوسف 90]
خدای تعالی اجر کارهایی که با تقوا انجام میشود و در آن بردباری و حلم است ضایع نمیکنند. شرط مهمش چیست؟ عقلانیت در نظر و عمل و تفکر در همۀ کارهاست. حتماً رئیسجمهور و ودلتمردان همراه ایشان باید هر گامی که برمیدارند، روحیۀ انقلابیبودن را همراه با عقلانیت و اندیشهورزی کنند و آن دو را با تقوا و توکل و بردباری عجین نمایند.
ما هم باید چنین باشیم. نمیخواهم بگویم مراقبت نکنیم، یا حرف نزنیم. ملت زنده و درصحنه، مراقب اوضاع است و هیچکس هم از مراقبت و نظارت بینیاز نیست. اما عرض بنده آن است که احساس ناامیدی نکنیم و به دولت و شخص رئیسجمهور اعتماد کنیم و دولت را حمایت و هدایت کنیم، دولت هنوز اول راه است، ما از دولت روش و منش انقلابی، و مردمیبودن و عقلانیت و اندیشهورزی، و تقوا و توکل و بردباری را میخواهیم و البته خودمان را هم به این صفات باید مزین کنیم. در همۀ حال هم اطمینان و اعتماد ما به خدای سبحان باشد.
قیام لله و حلالیت
اما اینجا مایل هستم به یک نکتۀ کلی اشاره کنم که همۀ حرکتهای ما ـ مردم و دولت ـ را معنیدار میکند، هم انقلابیبودن، هم مردمیبودن، هم اندیشهورزی، هم خردورزی، هم استکبارستیزی، و خلاصۀ همۀ حرکات و سکنات ما را و آن مفهوم «قیام لله» است:
«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا» [سباء: 46]
امام عزیز ما مبنای حرکت الهی خود را بر «قیام لله» گذاشتند، انقلاب اسلامی با «قیام لله» پیروز شد و پیش رفت و پیشرونده و پیشبرنده است، و ما هم در صورتی که «قیام لله» داشته باشیم، پیروز هستیم، هم «قیام لله» در برابر نفس خودمان که دشمن اصلی ماست و در برابر شیطان درون و شیاطین بیرون که از خدا و دین خدا تخطی نکنیم و رسم بندگی و دلدادگی را به جا آوریم و همیشه تقوا را رعایت کنیم و جز برای خدای تعالی قدم برنداریم و هم «قیام لله» برای پیادهساختن مقاصد الله و «قیام لله بالقسط»
چارهای هم جز این نیست، رستگاری دنیا و آخرت ما و تحقق دولت و جامعۀ اسلامی تنها با «قیام لله» است. خدا نکند که قیام ما للنفس باشد که همۀ کارهای ما «هَباءً مَنْثُورا» [فرقان: 23] خواهد بود. حالا بنده که حرف میزنم چقدر به این سخنان ملتزم هستم؟ «قیام لله» دارم و داشتم؟ خدای تعالی عالم است. نفس فریبکار مگر میگذارد که از شرش آزاد شویم؟
از خدای تعالی عاجزانه درخواست میکنم که دست همۀ ما را بگیرد، هم دولت و هم ملت و هم حقیر را بگیرد و همۀ کمبودها و نقصها و کاستیهای ما را به لطف و قدرت خود جبران کند و همۀ کمکاریها و ظهورات نفس را به کرم و غفران خود ببخشد. باید نسبت به یکدیگر هم غمض عین داشته باشیم. و شما هم حقیر را از کمبودها و کاستیها و تفصیرها و قصورها حلال بفرمایید.
چه خوب است که همگی یکدیگر را حلال کنیم که عمر کوتاه است و عمر مسئولیتها و ارتباطات و روابط اجتماعی کوتاهتر. و همدیگر را ببخشیم تا خدای سبحان همگی ما را ببخشد. وگرنه دستمان خالی است و گرفتاریهای دهشتناک مرگ و پس از آن بسیار. اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
روضۀ حضرت زین العابدین علیه السلام
بدن امام سجاد علیه السلام پر از جراحت بود، وقتی که امام را غسل میدادند، نگاه کردند دیدن، آثار سیاهی پشت ایشان را گرفته است، یکی از دلایل آن این بود که امام علیه السلام عادتشان بود که بشخصه خورجین را روی دوش میانداختند و بار ارزاق را حمل میکردند و برای فقراء میبرند. [بحارالانوار: ۴۶/ ۹۰] اما یک دلیل دیگرش آثار غلوزنجیرهایی بود که به دستوپا و گردن آن حضرت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بسته بودند. [ارشاد؛ شیخ مفید: 2/ 119]
مرحوم سید بن طاووس این حدیث را نقل میکند:
«امام باقر علیه السلام: از پدرم على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام دربارۀ بردن او به سوى یزید پرسیدم. فرمود:
«مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین علیه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. کسانى که ما را مىبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه، ما را احاطه کرده بودند و آزار مىدادند. اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو مىچکید، با نیزه به سرش مىکوبیدند، تا آن که وارد شام شدیم. جارچى جار زد: اى شامیان! اینان، اسیران اهل بیتِ ملعوناند».
مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ:
حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ المَلعون» [اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89]