به گزارش سایت خبری پرسون، برخی از افراد مبتلا به پدوفیلیا و یا گرایش جنسی به کودکان، رفتار خود را بدون هیچ هراسی تکرار میکنند. برخی از متجاوزین صرفا به آزار و اذیت جنسی کودک اکتفا نمیکنند و نقشه قتل فرد مورد تجاوز قرار گرفته را برنامهریزی میکنند.
در این گزارش قصد داریم به سلسه جنایتهای هولناک در دهه 80 توسط فردی معروف به نام "بیجه" بپردازیم.
"محمد بسیجه" معروف به "بیجه" کارگر کورهپزی در اطراف پاکدشت بود که به قتل و تجاوز 22 کودک که 5 تن از آنها زنده ماندند؛ اعتراف کرد. ضمن این که وی یک همدست نیز داشته و 3 بزرگسال را نیز به قتل رسانده است. پرونده جنایی بیجه به شدت فضای عمومی جامعه را متأثر میکند.
شرایط زندگی بیجه
جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند افرادی که در بزرگسالی به پدوفیلیا مبتلا میشوند؛ افرادی هستند که در کودکی مورد سوء استفاده جنسی و یا رفتارهای نامناسب قرار گرفتهاند. این دو مورد دقیقا برای بیجه قابل اطلاق است. زیرا از سن پایین مشغول کار کردن میشود؛ در 11 سالگی مورد تجاوز قرار میگیرد، بعدا شکست عشقی میخورد، همچنین مادر خود را در کودکی از دست داده و همواره مورد بدرفتاری توسط پدر و نامادریاش بوده است.
وی که انگیزه خود از تجاوز و قتل کودکان را تحت ظلم بودن و انتقام از دیگران دانسته در سال 83 اعدام میشود.
شیوه فریب کودکان توسط بیجه
گفته میشود بیجه با بیان جملاتی سادهای مانند «بیا بریم برات بلال بچینم.»، «اونجا یه سگ زاییده، بیا بریم توله هاش رو نشونت بدم.»، «میخوای چندتا بچهخرگوش بهت بدم؟»، «چندتا کبوتر دارم، میخوای ببینی؟» و موارد دیگر کودکان را با خود همراه کرده و آنها را مجبور به عمل جنسی و در صورت مقاومت تهدید به قتل میکرده است.
بیجه پس از تجاوز به کودکان، آنها را از طریق خفگی، با چاقو، سیانور و یا شکستن جمجمه به قتل رسانده است. همچنین وی اجساد را از طریق کوره آجرپزی، رهایی در چاه و یا دفن از بین میبرده است.
انتقادات نسبت به عملکرد نیروی انتظامی
در رابطه با این پرونده با توجه به زمان و تکرار این حادثه، برخی انتقاداتی را نسبت به نیروی انتظامی و قوه قضاییه مطرح میکنند. خانواده قربانیان گفتهاند که گم شدن فرزندانشان توسط پلیس به صورت جدی پیگیری نشده و حتی انتقاداتی نسبت به دستگیری اولیه و آزاد کردن بیجه و همدست وی نیز در یک مقطعی وجود دارد. به گونهای که معاون امنیتی وقت وزارت کشور گفته اگر تحقیقات و بررسی کارشناسی صورت میگرفته؛ مانع ادامه جنایت میشده است.
نقش مهم خانوادهها در حفاظت از کودکان
آمار آزار و اذیت جنسی کودکان رو به افزایش است و در این میان مسائل فرهنگی به مانعی برای ارائه آگاهیهای لازم به کودکان در جامعه ما تبدیل شده است؛ به نظر میرسد حتی اگر نهادهای رسمی مانند آموزش و پرورش به غفلت نسبت به این موضوع مهم بپردازند؛ خانوادهها خود باید وارد عمل شده و با کسب آگاهیهای لازم و اصولی، آموزشهای لازم را به فرزندان خود در زمان لازم انتقال دهند و از کودک خود محافظت کنند.