عزیز ویسی؛ خواننده و هنرمند کُرد در گفت‌وگو با پرسون:

مجتبی میرزاده، حسن زیرک و مظهر خالقی کجا و موسیقی این روزها کجا!/ برای تجلیل از بیرانوند اجرای موسیقی داشتم

عزیز ویسی؛ خواننده و هنرمند محبوب کُرد گفت: دست و بالِ موزیسین‌ها بسته است و دل خوشی ندارند. نسل مجتبی میرزاده و حسن زیرک و مظهر خالقی کجا و موسیقی عجیب و غریب این روزها کجا؟ البته ما آهنگساز و خواننده خوب هم داریم اما ‌‌آن‌قدر دچار مشکل معیشتی و محدودیت هستند که دلشان به کار نمی‌رود.
تصویر مجتبی میرزاده، حسن زیرک و مظهر خالقی کجا و موسیقی این روزها کجا!/ برای تجلیل از بیرانوند اجرای موسیقی داشتم

سایت خبری پرسون ـ «عزیز ویسی» نامی آشنا در موسیقی کُردی است. این هنرمند در سراسر مناطق کُردنشین ایران و در میان اقلیم کردستان عراق محبوبیت زیادی دارد؛ حتی فارسی‌زبانان نیز ریتم موسیقی او را دوست دارند. کلیپ‌های جذاب، رقص و آواز هنرمندانه، موسیقی خوب و اشعار فولکلور این خواننده از ویژگی‌های ممتاز و برجست اوست و وی را از خوانندگان دیگر متمایز می‌کند.

عزیز ویسی در گفت‌وگویی بدون روتوش و صادقانه با ما شرکت کرد و با هم از هر دری سخن گفتیم.

ضمن خوشامد به شما و ممنون که دعوتمان را پذیرفتید، بفرمایید موسیقی شما چه ویژگی‌ای دارد که توانسته مردم را جلب کند و شما این همه طرفدار دارید؟

از لطف شما ممنونم. من سبک خاص خودم را دارم. بگذارید خاطره‌ای تعریف کنم. حدود شش ماه پیش در عروسی دختر «عدنان کریم» ـ یکی از هنرمندان بزرگ کُرد ـ شرکت کردم. در آن‌جا بزرگانی مثل ماموستا مظهر خالقی هم بودند. به آنها گفتم در حضور استادانی چون شما خوانندگی این حقیر جسارت است.

در پاسخ گفتند موسیقی تو نیز ارزشمند است زیرا توانسته‌ای با مردم ارتباط برقرار کنی و این قدم بزرگی است.

سخنان آنها به من انرژی داد. من از همان روزی که خوانندگی را شروع کردم روش خاص خودم را داشتم؛ به گونه‌ای که با آهنگ‌های خود می‌رقصم، می‌خندم و مردم نیز این سبک من را دوست دارند.

این روزهای کرونایی روی فعالیت شما چه تأثیری داشته است؟ آیا به خوانندگی در مجالس رفته‌اید؟

کرونا روی همه گروه‌های مردم تأثیر گذاشته و طبیعتاً بر روی موسیقی من نیز که لازمه آن حضور در میان مردم است و باید در تالارها و عروسی‌ها بخوانم، اثر آن بیشتر بوده است. در همان اوایل کرونا، یازده برنامه اروپایی و چند برنامه من در کشور کانادا به هم خورد. علاوه برآن برنامه‌های نوروزی من در آمریکا و چند کشور دیگر کنسل شد.

در جریان زلزلۀ استان کرمانشاه شما انتقادی به کردهای اقلیم کردستان مطرح فرمودید که چرا در همراهی و کمک به کُردهای ایران توجه لازم را نداشته‌اند. باتوجه به اینکه شما به آن مناطق زیاد سفر می‌کنید مشکلی برای شما ایجاد نکرد؟

من انتظار داشتم مسئولانِ آن‌جا نیز کمک کنند. وقتی در کردستان عراق بودم دلم می‌خواست چند تن از بزرگان آنها که دوستان من هستند به کمک مردم کرمانشاه و سرپل‌ذهاب بیایند و به آنها انتقاد کردم. مشکلی هم پیش نیامد.

چرا نمی‌توانید در کشور خودمان کنسرت برگزار کنید؟

به من در کشور خودم اجازه برگزاری کنسرت نمی‌دهند! می‌گویند ابتدا باید کلیپ‌های من در شبکه‌های «پی‌.ام‌.سی» و «رادیو جوان» پاک یا پیج اینستاگرام بنده حذف شود. درواقع می‌گویند زحمت 32 ساله من نابود شود تا آقایان اجازه دهند! من باید از نو و باب میل آنها کار کنم که این شدنی نیست.

در سال 2000 یعنی بیست و یکسال پیش اولین هنرمند کُردی بوده‌ام که افرادی در لندن به من پیشنهاد دادند در آن‌جا اقامت کنم و حتی برایم خانه بخرند؛ اما نپذیرفتم چون کشورم را دوست دارم. چرا باید اجازه کنسرت نداشته باشم؟ دلیل این همه محدودیت برای خودم را نمی‌دانم و پاسخی هم برای طرفدارانم ندارم. بارها از من پرسیده‌اند که چرا کنسرت برگزار نمی‌کنی و من فقط سکوت کرده‌ام.

شعرهایتان را چگونه انتخاب می‌کنید؟

سبک من فولکلور است. شعرهای من برگرفته از آداب و سنت‌های همین مردم است. در موسیقی‌های جدید نشانی از این کلمات نمی‌بینید. اکنون ۱۵ آهنگ آماده پخش دارم که همگی دارای اشکال اشعار فولکلور هستند با ملودی‌های تازه که مردم هم دوست دارند.

به هرحال این کار شما باعث انتقاداتی شد.

من او را راهنمایی کردم. به او گفتم به‌جای این کارها در فضای مجازی ـ که بازتاب خوبی هم ندارد ـ بیا مشغول کار و فعالیت شو و زندگی‌ات را بکن. به همین خاطر کمک کردم و یک مغازه جگرکی برایش باز کردم. هم اکنون نیز مشغول کار است.

شما با هنرمندان و ورزشکاران پایتخت هم دوست هستید. در منزل علی پروین هم دیده شده که آهنگ خوانده‌اید، در این مورد توضیح می‌دهید؟

بعضی از این‌ها دوستان من هستند. آنها مرا می‌شناسند. من نیز در سفرهایم به تهران به دیدنشان می‌روم تا بگویم هنرمندان کُرد خون‌گرم و عاطفی هستند.

از رفاقت و دوستی لذت می‌برند و چندان بر قوم و ملیت خود تکیه نمی‌کنند. همه ما برادران و خواهران یکدیگر هستیم، ایران، وطن همه ماست. تمام اقوام باید با یکدیگر دوست باشند. من با بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران رابطه دارم و گاهی برای جشن تولد خود یا فرزندانشان برنامه اجرا کرده‌ام. خدا را شکر که علاوه بر کُردها، فارسی‌زبانان هم مرا دوست دارند.

در منزل علی پروین هم آهنگ خواندید؟

بله، تجلیلی از بیرانوند و ایشان بود. من نیز برایشان آهنگ اجرا کردم.

راستی این ماجرای سرقت ماشینتان چه بود؟

در حدود ساعت ده و نیم شب در حوالی کمربندی شهرم به طرف کسری می‌رفتم. در نزدیکی بریدگی‌ای، یک ماشین «پرادو» به من چراغ داد و علامت ایست داد. من نیز به تصور اینکه مأمور پلیس هستند توقف کردم. چند لحظه بعد پیاده شدند و به من گفتند: «ماشین شما به بازرسی نیاز دارد.» درخواست کارت شناسایی کردم که ناگهان یکی از آنها کلت کمری‌اش را درآورد و مرا تهدید کرد و نفر دیگر سوار ماشین من شد و رفت. دیگری نیز ضمن درگیری و تهدید من، سوار ماشین پرادو شد و فرار کرد. بعد از 22 روز مأموران آگاهی ماشین مرا پیدا و یکی از دزدان را دستگیر کردند اما دیگری فراری بود. آنها به جز من شاکیان دیگری نیز داشتند؛ اما سارقی که در بند بود کودک هفت‌ماهه‌ای داشت و این امر مرا بسیار متأثر کرد؛ به همین خاطر رضایت دادم فقط به خاطر آن طفل معصوم؛ اما ۲۳ هزار دلار مرا بردند!

شما سفره‌خانه‌ای هم در کیش دایر کرده‌اید. این باعث شده بعضی از مردم کُرد به شما انتقاد کنند که ‌ای کاش این سرمایه‌گذاری در شهر خودت صورت می‌گرفت تا چند جوان مشغول کار شوند. نظرتان چیست؟

بله. یک رستوران سنتی است و من تمام پرسنل آن‌جا را از میان جوانان کُرد انتخاب کرده‌ام. ما پنج هزار کُرد در کیش داریم. من جوانان بیکار را از این‌جا به منطقه کیش بردم و به کار گماردم. چه اشکال دارد برای مردمان کُردی که از مناطق گوناگون ایران به کیش می‌روند، مکانی وجود داشته باشد تا از آنها با غذاهای کُردی پذیرایی شود و دنده‌کباب کرمانشاهی و خورشت خلال بخورند؟!

معیار شما برای رفتن به مجالس چیست؟ چرا بعضی از دعوت‌ها را نمی‌پذیرید؟

من قبل از مسائل مالی به آبرو و اعتبارم اهمیت می‌دهم. در مجالس باید شأن من حفظ شود. دیگر سن و سالی از من گذشته، به همین خاطر مدیر برنامه‌‌هایم دعوت‌ها را بررسی می‌کند و اگر مجلس و مکان آن را ‌‌تأیید کردیم با کمال میل می‌روم و از جان و دل مایه می‌گذارم. من چند وقت پیش یک عروسی سی میلیونی را قبول نکردم زیرا احساس کردم مکان مناسب نیست و ممکن است ایجاد مشکل کند. هر مجلسی را نمی‌پذیرم.

از خواننده‌های موردعلاقه‌تان بگویید؛ فارسی و کُردی.

از فارسی‌زبانان صدای سیاوش قمیشی و معین را دوست دارم. وقتی معین به سلیمانیه آمد خودم به پیشوازش رفتم.

از خواننده‌های کرد نیز صدای ناصر رزازی، مظهر خالقی، عدنان کریم، طاهر توفیق، علیمردان، محمد ماملی، حسن زیرک، نجم‌الدین غلامی، عباس کمندی و بسیاری دیگر را دوست دارم. هر کدام از این‌ها بزرگان برای من یک مکتب آواز هستند.

موسیقی اصیل ایرانی گوش می‌کنید؟

خیلی کم

چه صادقانه پاسخ می‌دهید.

چرا باید دروغ بگویم؟!

نظرتان ‌‌درباره موسیقی کُردی در شهرهای کُردنشین کشورمان چیست؟ آیا ازنظر شعر و آهنگ پیشرفتی مشاهده کرده‌اید؟

متأسفانه ‌‌نه‌تنها پیشرفتی در موسیقی کرمانشاه ندیده‌ام بلکه کمی هم جنبه ابتذال به خود گرفته است. یکی از دلایل آن محدودیت‌های زیادی است که برای هنرمندان واقعی و استادان موسیقی ایجاد کرده‌اند. دست و بالِ موزیسین‌ها بسته است و دل خوشی ندارند. نسل مجتبی میرزاده و حسن زیرک و مظهر خالقی کجا و موسیقی عجیب و غریب این روزها کجا؟ البته ما آهنگساز و خواننده خوب هم داریم اما ‌‌آن‌قدر دچار مشکل معیشتی و محدودیت هستند که دلشان به کار نمی‌رود. وقتی پیشرفت صورت می‌گیرد که موزیسین آزاد باشد.

چنانچه شما به موسیقی دیکر شهر کُردنشیان و اقلیم کردستان عراق نگاه کنید، از یک خواننده سطح‌ پایین هم تقدیر می‌کنند و برایش امکانات فراهم می‌شود اما در این‌جا ما برای خواننده‌ای مثل «صفامنش» مانع می‌تراشیم و قدر او را نمی‌دانیم. درعوض وقتی خواننده‌های فارسی‌زبان از تهران به این‌جا می‌آیند، برای آنها امکانات و سالن هست ولی برای خواننده‌های کُرد چنین نیست.

زمانی که مرحوم اسماعیل سابور به کردستان عراق رفت در ‌‌گفت‌وگویی اظهار داشت که دیگر آن موسیقی اصیل مورد توجه جوانان قرار نمی‌گیرد و آنها به موسیقی کُردی با رنگ‌آمیزی ترکی و عربی علاقه دارند. به نظر شما این سخن درست است؟

البته برای مرحوم سابور هم کم نگذاشتند. شبکه «کُردست» همیشه از او استقبال می‌کرد و آهنگ‌های سابور پخش می‌شد. اسماعیل سابور پیرو مکتب مظهر خالقی بود. روحش شاد.

شاید این هم از اقبال اسماعیل سابور بود که به کردستان عراق رفت؛ لااقل پس از درگذشت او آرامگاه درخوری برای او ساختند. شاید اگر در ایران می‌ماند قبر او همچون مزار اسماعیل پیرخدری و مرحوم لرنژاد تنها یک سنگ ساده در مکانی دورافتاده بود!

پیشنهاد می‌کنم شما اهالی رسانه این را اعلام کنید تا برای این عزیزان آرامگاه شایسته‌ای بسازیم. همه کمک کنیم تا هم یادگاری از این همدلی ثبت شود و هم نشانی از عشق و علاقه ما به هنرمندان کُرد باشد. من حاضرم کمک کنم و قدم پیش بگذارم.

موسیقی شما همیشه شاد و پُرتحرک است. به نظر شما این ظلمی که در طول تاریخ به قوم کُرد رفته است و غم و اندوه آنها را چه کسی باید بخواند و در قالب شعر و موسیقی بازگو کند؟

افراد زیادی در این زمینه کار می‌کنند. موسیقی کُردی متنوع است. خواننده‌ای به نام «عین‌الدین» وقتی می‌خواند بازتاب همه غم و غصه‌های این قوم است؛ یا «سواره محمد» یا «آگرین». اینان هنرمندانی هستند که در کردستانِ عراق شنوندگان را منقلب می‌کنند. متأسفانه مردم ‌‌این‌قدر غمگین هستند که گاهی به دنبال مفری هستند تا لختی آرام بگیرند؛ به همین خاطر طالب شادی هم هستند.

به نظر شما موسیقی کُردی در اقلیم کردستان پیشرفت کرده است؟

بله. بسیار پیشرفت کرده است. کلیپ‌ها و آهنگ‌هایی که می‌سازند بسیار زیباست. یکی از خوانندگان آنها فقط برای یک کلیپ 200 هزار دلار خرج کرد. این پولِ کمی نیست. البته گاهی تحت تأثیر یک ملودی غربی یا ترکی هم هستند یا بر روی آنها شعر می‌گذارند اما درمجموع موفقند. بعضی از آنها اصالتاً ایرانی هستند و به اقلیم رفته‌اند. کردستان همواره مهد موسیقی بوده و هست.

شما متولد کدام شهر هستید؟

من در یکی از روستاهای ثلاث باباجانی به نام «درنه» در خانۀ «قبادی ولی دیوانه» متولد شدام. در این روستا هنوز هم ماشین وارد نشده است. تا 10 سالگی در این روستا بودم ولی بعداً آواره شدیم و به جوانرود رفتیم. الان هم ساکن این شهر هستم. من کوپن‌فروشی کرده‌ام. سیگارفروش بوده‌ام. پنیر فروخته‌ام. آن زمان که همه‌چیز کوپنی بود. کوپن‌هایی را که می‌خریدم به کرمانشاه می‌آوردم و در کوچۀ لک‌ها می‌فروختم.

پول نداشتم مغازه باز کنم. ناچار شدم طلاهای همسرم را به قیمت ۲۴ هزار تومن بفروشم و در پاساژ ۲۲ بهمن در جوانرود مغازه پوشاک‌فروشی باز کنم. چون به موسیقی علاقه داشتم روزهای پنجشنبه و جمعه به مراسم عروسی می‌رفتم و برای مردم آواز می‌خواندم. پول نداشتم ضرب بخرم. گاهی در مراسم با یک دبه پلاستیکی ضرب می‌گرفتم و می‌خواندم! پس از سختی‌های بسیار ‌‌آن‌قدر ادامه دادم و به کارم عشق داشتم تا به موقعیت فعلی رسیدم و شدم عزیز ویسی! به دوستان جوان هم می‌گویم «ای عزیزان! همیشه قدم اول سخت است».

من هرگز گذشته خودم را فراموش نمی‌کنم. می‌گویند در رانندگی نباید به پشت سر نگاه کرد زیرا امکان تصادف هست؛ اما من همیشه به گذشته‌ام بازمی‌گردم و یادم می‌ماند که چه کاره بوده‌ام و چگونه به این‌جایگاه رسیده‌ام.

زمانی که کار موسیقی انجام نمی‌دهید چه می‌کنید؟

معمولاً اوقات من در استودیوی فیلم‌برداری می‌گذرد. اکنون پنج کلیپ آماده پخش دارم و حدود سی آهنگِ من مراحل فنی کار را می‌گذراند.

چرا بعضی از کلیپ‌های خوانندگان کُرد از نظر فنی، ایرادات و پرش‌های زیادی دارد؟

طبیعی‌ست هرچه از نظر مالی بیشتر هزینه کنید و با یک گروه مجرب و حرفه‌ای کار کنید کیفیت هم بالا برود. آن کلیپ‌های نازل دلایل مالی دارند. کلیپ «گل»ِ من ۵۳ میلیون تومان هزینه برداشت و چون از نظر فنی خوب بود آن را به مبلغ ۱۹۰ میلیون فروختم. البته گاهی فیلم‌بردارها هم مقصر هستند و نمی‌توان همه را به گردن خواننده انداخت؛ ضمن آنکه موسیقی‌ها با ریتم تند همراه با رقص و آواز بیشتر کات می‌خورند و این اجتناب‌ناپذیر است. موزیکِ آرام، پرش و قطع کمتری دارد.

شما اکنون ساکن کجا هستید؟

منزل من در جوانرود است. البته رفت و آمد من به شهرهای کردستان زیاد است. اقامت کانادا را هم دارم و قراردادی پنج‌ساله نیز با یک کمپانی آلمانی بسته‌ام؛ بنابراین من همیشه در سفرم اما نمی‌توانم زیاد در خارج بمانم زیرا مادر دوم من جوانرود است. عشق من این‌جاست.

زمانی که وارد موسیقی شدید نزد چه کسی آموزش دیدید؟ دیگر اینکه آیا به نوآموز و هنرجویی تعلیم خوانندگی می‌دهید؟

من نزد خوانندگان گمنام تعلیم دیده‌ام که شاید کسی نام آنها را هم نشنیده باشد! افراد زیادی بوده‌اند که در مناطق گوناگون کردستان از مهاباد و سقز و بوکان که من از آنها الگوبرداری کرده و از آنها آموخته‌ام. ‌‌درباره اینکه به کسی تعلیم دهم، خیر. هنوز فرصتش برایم پیش نیامده است.

خودتان شاعرِ ترانه‌ها هستید؟ چگونه شعرها را تهیه می‌کنید؟

بله. شعرها متعلق به خودم است زیرا به کلمات شعرم حساسیت زیادی دارم. این واژگان از فرهنگ و فولکلور مردم کُرد گرفته شده‌اند. از زندگی کوچ‌نشینان، زاگرس‌نشینان، روستاییانِ زحمت‌کش و دختران و پسرانی که یکدیگر را دوست دارند. کلمات اشعار من از دلِ همین مردم برآمده‌اند به همین خاطر است که با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ما هر آنچه از گذشتگان خود شنیده یا دیده‌ایم به آن ریتم و ملودی اضافه می‌کنیم. دوستانی هم دارم که به من مشاوره می‌دهند مثلاً دوستی به نام «فواد کلهر» که اشعار و ترانه‌های قدیم را جمع‌آوری می‌کند، یک منبع غنی از فولکلور را گرد آورده است؛ یا شخصی به من پیام می‌دهد که من از فلان ریش‌سفید روستایمان این شعر را شنیده‌ام. بنده نیز با اشتیاق می‌گویم برایم بفرستید. من در میان همین مردم زندگی می‌کنم.

راز ماندگاری اشعار و ترانه‌های شما در این است که از افسانه‌ها و یا باور‌های مردم گرفته شده است.

من در برابر بزرگانی مثل حسن زیرک، اسماعیل مسقطی، مظهر خالقی، مرحوم لرنژاد و… عضو کوچکی هستم اما سخن شما درست است. اگر به کلیپ‌های این روزها نگاه کنید هیچ حس و حالی ندارد زیرا از دل مردم برنیامده و عمق ندارد.

کلیپ‌هایتان را از نظر رنگ، لباس، نوع رقص و… خودتان نظارت می‌کنید؟

پروداکشن دارم. آقای سجاد محمدنیا از کرج این وظیفه را برعهده گرفته و تمام کارها را انجام می‌دهد.

اشاره‌ای هم به کنسرت‌های خود در خارج از کشور بکنید. میزان استقبال ایرانیان و کُردزبانان چگونه است؟

سال گذشته برنامه‌هایم از کانادا شروع شد تا آمدم به نروژ، بلژیک، دانمارک، فنلاند، سوئد و سوئیس. شاید برایتان جالب باشد در کنسرت کانادا ۶۳ نفر از آمریکا آمده بودند. تنها خواننده کُردی هستم که یکی از بزرگ‌ترین کنسرت‌گذاران آمریکا و اروپا با من قرارداد پنج‌ساله بسته است و چند نفر از افراد حرفه‌ای در آن‌جا مدیر برنامه من هستند.

این را بگویم ما کُردها ‌‌آن‌قدر در طول تاریخ آوارگی و دربه‌دری کشیده‌ایم که در مناطق غریب هوای یکدیگر را داریم و مثل یک خانواده می‌مانیم؛ بنابراین وقتی به اروپا یا کانادا می‌روم استقبال بسیار پُرشور است اما افسوس که در شهر و دیار خودم امکان کنسرت و ارتباط با هوادارانم وجود ندارد. اما وقتی به سوئد یا آلمان می‌روم تمام سالن پُر می‌شود.

اگر روزی در شهر خودتان کنسرت بگذارید میزان استقبال چگونه خواهد بود؟

فقط این را می‌دانم که مردم مرا دوست دارند. شاید باور نکنید با همین ماسکم وقتی در خیابان‌های مهاباد راه می‌روم همه علاقه‌مندان اطرافم را می‌گیرند و ابراز احساسات می‌کنند.

تاکنون در زمینه موسیقی «هوره» کار کرده‌اید؟!

خیر. این نوع موسیقی با صدای من هماهنگ نیست.

وقتی از کنسرت‌های خارج از کشور بازمی‌گردید، دچار محدودیت می‌شوید یا تذکری دریافت می‌کنید؟

ببینید من با تلویزیون‌های زیادی در خارج از کشور ‌‌گفت‌وگو کرده‌ام؛ چه‌بسا پرسش‌های شیطنت‌آمیز هم از من پرسیده‌اند؛ اما من هنرمندم. آدم سیاسی‌ای نبوده و نیستم؛ حتی از طرف اپوزیسیون به همکاری با جمهوری اسلامی نیز متهم شده‌ام اما کار من چیز دیگری‌ست. من می‌خواهم مردم شاد باشند.

چرا در موسیقی کُردی نام آقایان بیشتر به گوش می‌رسد و کمتر خوانندۀ نامدار در میان بانوان دیده می‌شود؟ آیا به نوع صدای آنها و ویژگی موسیقی کُردی ارتباط دارد؟

البته بانوان هنرمند کُرد هم داشته‌ایم ولی این به کلیپ‌های نازلِ این سال‌ها هم برمی‌گردد که به تصویر بیشتر اهمیت می‌دهند تا صدای خواننده؛ اما چنانچه شما به صدای «مرضیه فریقی» یا «شهین طالبانی» گوش کنید واقعاً عالی‌ست. این هنرمندان با صدای خود معروف شدند نه کلیپ‌‌هایشان.

اگر خوانندگان جوان بخواهند با شما ارتباط بگیرند و به راهنمایی نیاز داشته باشند باید چه بکنند؟

من در خدمت آنها هستم. در همین‌جا می‌گویم سعی کنند اشعار را درست بخوانند و در ادای واژه‌ها منطقی عمل کنند. من به خیلی از خواننده‌های اقلیم کردستان کمک کرده‌ام. چرا برای جوانان شهر و دیار خود این کار را نکنم؟

متولد چه سالی هستید؟ و چند فرزند دارید؟

متولد دوم اسفند 1346 هستم. چهار فرزند دارم که بزرگ‌ترین آنها ۲۹ ساله است.

شما را خسته کردیم استاد عزیز. یک‌بار دیگر از شما که وقت گذاشتید و با ما گفت‌وگو کردید تشکر می‌کنم.

امیدوارم همیشه خوش باشید. من نیز از دعوت شما ممنونم. آرزو می‌کنم این ویروس کرونا هرچه زودتر از میان برود و زندگی به روال عادی بازگردد.

گفت‌وگو: حامد مهدوی

289815

سازمان آگهی های پرسون