علت ناکامی ایران در توسعه صنعتی

یادداشت/ در گزارشی که وزارت صنعت، معدن و تجارت، تحت عنوان"برنامه راهبردی" در بهار سال ۱۳۹۶ منتشر کرده آمده است که "یونیدو" (United Nation Industrial Development Organization ) هر سال بر اساس شاخصهای سرانه ارزش افزوده صنعتی، سرانه تولید ناخالص داخلی و سهم در ارزش افزوده صنعتی جهان، کشورهای جهان را ، از لحاظ سطح و میزان صنعتی شدن و توسعه صنعتی، مورد ارزیابی قرار می دهد.
تصویر علت ناکامی ایران در توسعه صنعتی

سایت خبری پرسون- در گزارشی که وزارت صنعت، معدن و تجارت، تحت عنوان"برنامه راهبردی" در بهار سال ۱۳۹۶ منتشر کرده آمده است که "یونیدو" (United Nation Industrial Development Organization ) هر سال بر اساس شاخصهای سرانه ارزش افزوده صنعتی، سرانه تولید ناخالص داخلی و سهم در ارزش افزوده صنعتی جهان، کشورهای جهان را ، از لحاظ سطح و میزان صنعتی شدن و توسعه صنعتی، مورد ارزیابی قرار می دهد و بر مبنای آن کشورها به چهار گروه طبقه بندی می شوند، شامل:

۱.کشورهای صنعتی شده

۲.کشورهای نوظهور صنعتی

۳.کشورهای در حال توسعه

۴.کشورهای کمتر توسعه یافته

بر اساس اطلاعات ارزیابی شده مربوط به سال ۲۰۱۴، ایران از میان ۲۰۱ کشور دارای رتبه ۸۸ و جزئ کشورهای در حال توسعه طبقه بندی شده است. برای قرار گرفتن ایران در ردیف کشورهای نوظهور صنعتی، که کشورهایی مثل مکزیک، ترکیه، برزیل، عربستان سعودی، تایلند، اندونزی و هندوستان را شامل میشود، لازم است که سرانه ارزش افزوده صنعتی و سرانه تولید ناخالص داخلی کشور، حداقل به دوبرابر مقدار سال ۲۰۱۴ این شاخصها، افزایش یابد.

نکته قابل توجه این است که بسیاری از کشورهایی که در بررسی یونیدو رتبه هایی بهتر از ایران کسب کرده اند و در گروه کشورهای نوظهور صنعتی قرار گرفته اند، اساسا فرایند صنعتی شدن و احداث و ایجاد صنایع مختلف را سالها بعد از ایران شروع کرده اند ، اما توانسته اند که در زمانی کوتاهتر از ایران، به جایگاه بالاتری در دنیای صنعت و توسعه صنعتی نایل آیند.

اینکه چه عوامل داخلی و بین المللی باعث شده است که کشور ما، علیرغم این که حداقل ۱۰۰ سال از فرایند حرکت به سمت توسعه صنعتی، به شکلی هدفمند ، در آن گذشته است و در این صد سال ،با اجرای ۱۱ برنامه عمرانی و توسعه تلاش کرده است تا با توسعه صنعتی زمینه توسعه اقتصادی در کشور را ایجاد کند، هنوز در جایگاه درخوری در تقسیم بندیهای جهان صنعتی قرار ندارد و هنوز نتوانسته است با اتخاذ سیاستهای مناسب صنعتی راه پر فراز و نشیب توسعه صنعتی و صنعتی شدن به مفهوم بین المللی آن را طی کند، موضوع مهم و درخور توجهی است که پاسخهایی متفاوت و از جنبه ها و زوایای مختلف برای آن میتوان متصور بود، اما قطعا یکی از مهمترین دلایل و عوامل این امر این است که در خیلی از حوزه ها هنوز دارای صنعت به مفهوم داشتن توان مهندسی و طراحی و تسلط بر تکنولوژیهای تولید صنعتی نشده ایم و به همین دلیل بسیاری از دست اندرکاران بخش صنعت در کشور ما را کشوری دارای صنعت و کارخانه ای میدانند و نه صنعتی شده.

اگر بخواهیم به دلایل و ریشه های این امر بپردازیم یکی از پارامترهایی که باید مورد توجه قرار دهیم مساله توان و دانش مهندسی و آفرینش و ابداع و نوآوری صنعتی در کشورمان است و اینکه حرکت به سوی صنعتی شدن در کشورمان تا چه حد برپایه سیاستها و استراتژیهای مدون و تعریف شده ای بر پایه قابلیت های مهندسی و تکنولوژیکی در کشورمان، صورت پذیرفته است.

به اعتقاد برخی از صاحب نظران، صنعتی شدن دارای پنج بعد اساسی است:

اول، فعالیت اقتصادی یاکاری که مردم برای زندگی انجام می دهند. براساس این بعد، به این نکته توجه می شود که چه درصدی از نیروی کار در تولیدات صنعتی هستند؟

دوم، برونداد اقتصادی یا کالاهای واقعی که مردم تولید می کنند. این بعد، دارای چهار شاخص تولید صنعتی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی، صنعت به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی، برونداد ناخالص هر شاغل در تولید صنعتی و درآمدهای هر فرد شاغل در تولید صنعتی است.که کاملا تابعی است از توان و دانش مهندسی شاغلین حوزه تولید و صنعت کشور.

سوم، سازمان یا شیوه ای که فعالیت اقتصادی ساماندهی می شود. این بعد، دارای دو شاخص حقوق و مزایای معاش بگیران به عنوان درصدی از نیروی کار و تعداد بنگاه های تولیدی با بیش از پنجاه نفر نیروی کار است.

چهارم، ماشینی شدن یا انرژی و منبع قدرت مورد استفاده. این بعد دارای دو شاخص سرانه مصرف انرژی در بخش تجاری و ارزش کل سوخت ها و انرژی الکتریکی هر کارگر در تولید صنعتی است.

پنجم، فناوری یا روش های سیستماتیک و اعمال نوآورانه در انجام کار. این بعد دارای سه شاخص درصد کارگران فنی و حرفه ای و با دانش مهندسی در نیروی کار، سرانه حقوق انحصاری ثبت شده معتبر و سرانه طرح های صنعتی ثبت شده معتبر است.که همگی متاثر از توان تکنولوژیکی، قدرت ابداع و نوآوری و دانش مهندسی و سیستمهای آموزش، بویژه آموزش مهندسی، در کشور می باشند.

با توجه به شاخص های فوق،کشورهایی، کاملاً صنعتی و توسعه یافته هستند،که تقریباً یک سوم نیروی کار حرفه ای و متخصص شان در صنعت مشغول بکار باشند. تولید صنعتی شان، تقریباً یک چهارم تولید ناخالص داخلی را در بر گیرد. اکثر نیروهای مهندسی و فارغ التحصیلان نظام مهندسی شان در سازمان هاص صنعتی فعای و کارآمد شاغل اند. کارگران فنی و حرفه ای بالغ بر ۱۵ درصد نیروی کار را شامل می شوند و بالاخره بیش از ۹۵ درصد پذیرش حق امتیاز و هزینه های جواز مربوط به آنها است. در نقطه مقابل، هیچ یک از کشورهای کمتر توسعه یافته، کاملاً صنعتی نیست. اگرچه بر مبنای تولید صنعتی که عمدتاً سنتی است، بخش مهمی از این کشورها، برون داد اقتصادی قابل توجهی دارند اما بر مبنای دیگر شاخص ها اکثر آنها موقعیت صنعتی کسب نمی کنند.

اهمیت صنعتی شدن برای کشورهای مختلف به سبب نقش محوری صنعتی شدن در توسعه اقتصادی و همه جانبه کشورها است. شاهد اساسی این مدعا، گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد ، است که با استناد به سه شاخص امید زندگی، نرخ باسوادی و درآمد سرانه، نشان می دهد ده کشور برتر، صنعتی، و ده کشور آخر، غیر صنعتی هستند. در بین ده کشور برتر هیچ کشور غیرصنعتی و در بین ده کشور آخر هیچ کشور صنعتی دیده نمی شود.

در واقع اساس و مبنای صنعتی شدن و صاحب صنعت شدن بر توان مهندسی و قدرت و دانش طراحی مهندسی استوار است. در فرایند طراحی مهندسی است که مهندسان برای ایجاد صنعت و به روز آوری آن و توسعه محصولات صنعتی تلاش می کنند و وارد فضای آفرینش و ابداع و ایجاد صنعتی میشوند.

یک مهندس طراح نیاز را شناسایی و با آفرینش محصول، سیستم، محیط یا صنعت جدید، به آن پاسخ می دهد. در واقع فرایند طراحی مهندسی استخراج مجموعه ای از مشخصات سازه، دستگاه یا فرایندی است که ایجاد و عملکرد سیستم تحت این مشخصات، به رفع نیازهای شناسایی شده، منتهی خواهد شد. عموما گفته می‌شود که این مهندسان هستند که راه حل بهینه یک مساله و پاسخ به یک نیاز را پیدا می‌کنند. در طراحی مهندسی، تنها یک پاسخ وجود ندارد، تشخیص اینکه کدام طرح از بقیه طرح‌ها بهتر به یک نیاز پاسخ می دهد یا کارامدی بیشتری دارد صرفا بر اساس محدودیت‌های تکنیکی صورت نمی‌گیرد، بلکه همواره یک مهندس طراح باید از خود بپرسد که آیا طرح ، به مناسبترین و بهترین شکل، پاسخگوی نیاز خواهد بود یا خیر.آیا سیستم قابل اعتمادی طراحی کرده ایم؟ آیا طرح توان رقابت با مدل‌های مشابه را دارد؟ آیا به لحاظ ساخت و مصرف توجیه اقتصادی دارد؟ آیا تعمیر و نگهداری آن به سهولت میسر است؟ آیا از فروش یا کاربرد آن سودی حاصل می‌شود؟ آیا دانش بدست آمده از اجرای این فرایند قابلیت انتقال به دیگران را دارد؟آیا توان تکنولوژیکی و مهندسی و فنی حاصل از اجرای این طرح قابلیت صدور به دیگر کشورها را دارد؟ آیا بومی سازی، متناسب با جایگاه و توان صنعتی کشور، شده است؟

حرکت در این مسیر و ایجاد زمینه برای رشد و توسعه صنعتی، با چنین رویکردی است که در کنار دیگر عوامل و پارامترها، یک کشور را صاحب صنعت و در نهایت صنعتی شده، می کند و آن را از یک کشور در حال توسعه صنعتی به یک کشور صنعتی شده، مبدل می سازد.

سعید موسوی - عضو کانون طراحی مهندسی و طراحی مونتاژ ایران و مدرس دانشگاه

234076