رسول سعیدی زاده پژوهشگر، نویسنده و روزنامه نگار نوشت:

در بر همان پاشنه می‌چرخد؛ معضل جلسات بی‌پایان مدیران!

در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، جلسات بی‌پایان به ابزاری برای فرار مدیران از تصمیم‌گیری و پاسخگویی تبدیل شده است. این جلسه‌ها بدون هدف مشخص، خروجی ملموس و سازوکار پیگیری برگزار می‌شوند و در نتیجه، زمان، انرژی و انگیزه کارکنان هدر می‌رود. فرهنگ جلسه‌زدگی نه‌تنها مانع تحقق تصمیمات می‌شود، بلکه توسعه و کارآمدی سازمان‌ها را نیز با کندی مواجه می‌کند و نشان می‌دهد تا زمانی که کیفیت جلسات به جای کمیت ارجحیت نیابد، اصلاح مدیریت غیرممکن خواهد بود.
تصویر در بر همان پاشنه می‌چرخد؛ معضل جلسات بی‌پایان مدیران!

به گزارش سایت خبری پُرسون، رسول سعیدی زاده پژوهشگر، نویسنده و روزنامه نگار در یادداشتی به نقد فرهنگ رایج "جلسه‌گرایی" در مدیریت ایرانی پرداخته است؛ پدیده‌ای که در آن، مدیران برای فرار از تصمیم‌گیری و پاسخگویی، به برگزاری جلسات بی‌پایان و بی‌نتیجه پناه می‌برند. او تأکید می‌کند که تا زمانی که جلسات بدون هدف، خروجی و پیگیری برگزار شوند، اصلاح مدیریتی در کشور ممکن نخواهد بود.

رسول سعید زاده نوشت:

در فرهنگ اداری ما، "جلسه" از جایگاه یک ابزار کارآمد مدیریت، به هدفی خودبسنده تنزل یافته است. نگاهی به برنامه روزانه مدیران گواه این ادعاست: از صبح تا شام در پی‌همایی‌هایی حاضر می‌شوند که فرصت دیدار مستقیم با کارکنان و ارباب رجوع را از آنان می‌رباید. نتیجه این چرخه بی‌پایان، تصمیم‌هایی است که یا در فضای گفت‌وگو محو می‌شوند یا هرگز به عرصه عمل نمی‌رسند. در نهایت، سازمان در دور باطلی از مباحث تکراری و خروجی‌های ناملموس گرفتار می‌ماند.

ریشه این پدیده را باید در ترس بسیاری از مدیران ایرانی از تصمیم‌گیری مستقل جستجو کرد. سایه نهادهای نظارتی، هراس از اشتباه و فشار پاسخگویی، آنان را به دامن «جلسه‌گرایی» پناه می‌دهد. در این الگوواره، جلسه به ابزاری برای تقسیم مسئولیت و تعویق تصمیم بدل می‌شود. اتاق جلسات، پناهگاهی امن برای گریز از بار انتخاب و اقدام است.

البته هیچ خردمندی ضرورت جلسات سازنده را انکار نمی‌کند. جلساتی با هدف مشخص، دستور کار مدون و زمان بندی دقیق، می‌توانند محرکی برای هماهنگی، تصمیم‌گیری جمعی و تقویت روحیه تیمی باشند. اما واقعیت تلخ این است که بسیاری از جلسات ما از بنیان با ضعف ساختاری مواجهند: بدون هدف روشن شکل می‌گیرند، افراد نامرتبط در آن حاضر می‌شوند و در نهایت، هیچ‌کس مسؤولیت پیگیری نتیجه را بر عهده نمی‌گیرد. حاصل این فرآیند، اتلاف سرمایه‌های گران‌قدر زمان، انرژی و انگیزه است.

نشانه بارز یک جلسه ثمربخش، خروجی ملموس آن مانند: تصمیمات شفاف، برنامه‌های عملیاتی، صورت‌جلسه‌ای مستند و سازوکار مشخص برای پیگیری است. اما در بسیاری از سازمان‌های ما، جلسه در مرحله حرف متوقف می‌شود. مدیران سخنرانی می‌کنند، کارکنان تظاهر به گوش دادن می‌کنند و در پایان، همه با رضایتی صوری از اتاق خارج می‌شوند، بی‌آنکه تغییری در واقعیت ایجاد شده باشد. اینجا همان نقطه‌ای است که جلسه از ابزار مدیریت، به نماد سوءمدیریت تبدیل می‌شود.

جلسه‌زدگی، در حقیقت، بازتابی از فرهنگ سازمانی حاکم است. در محیط‌های آکنده از ترس، تعارف و بی‌تفاوتی، جلسات نیز صحنه‌ای برای نمایش همین رذایل می‌شوند. در چنین فضایی، صداقت جای خود را به سکوت مصلحتی می‌دهد، نقد سازنده قربانی سانسور می‌شود و تصمیمات محافظه‌کارانه و مبهم، جانشین خلاقیت و جسارت می‌گردد. در مقابل، در سازمان‌های پویا، جلسات مختصر، شفاف و نتیجه‌محور، بستری برای گفت‌وگوی راستین و خرد جمعی هستند.

به راستی زمان آن فرا رسیده که مدیران، مفهوم "جلسه" را از بنیان بازتعریف کنند. جلسه باید زمانی تشکیل شود که تصمیم‌گیری جمعی واقعاً ضروری باشد، نه برای پُرکردن وقت یا نمایش ظاهری فعالیت. کیفیت یک جلسه همواره بر کمیت آن ارجحیت دارد. مدیر کارآمد در جلسه بیش از آنکه بر منبر سخنرانی بنشیند، گوش می‌سپارد، هدایت می‌کند و جمع‌بندی می‌سازد. جلسه مؤثر، نه تریبون اِعمال قدرت بلکه عمل به خرد جمعی است.

تا زمانی که جلسات ما بی‌هدف، بی‌نتیجه و بی‌پیگیری برگزار شوند، چرخ توسعه سازمانی در گِل خواهد ماند. شاید اولین اقدام عملی برای اصلاح مدیریت در ایران، نه تشکیل یک جلسه دیگر، بلکه شجاعت لغو جلسات بی‌حاصل باشد.

منبع: پُرسون

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

1090154

سازمان آگهی های پُرسون