به گزارش سایت خبری پُرسون، ...دکتر مهدی حمزهپور، دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی (ره)، عضو هیئت علمی گروه علوم تصمیم و سیستمهای پیچیده دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) و مدیر اندیشکده فناوری نرم دانشگاه امام صادق (ع) در ادامه سلسله یادداشت های خود مسیر تحول فناوری را از ابزارهای ابتدایی انسانهای اولیه تا فناوری نرم امروز بررسی کرده و اهمیت بازتعریف فناوری و توسعه چارچوبهای نوآوری فناوری نرم در عصر جهانیشدن را برجسته کرده است.
دکتر مهدی حمزه پور نوشت:
از عصر یونان باستان تاکنون، انسانها به مطالعه چیستی فناوری پرداخته و ماهیت و جوهره فناوری را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. به عنوان مثال، بنا به پژوهشِ گان و هیروساما (۱۹۸۶)، اکنون شناخت گستردهای صورت گرفته مبنی بر اینکه حداقل، انسانهای اولیه از چهار جهت با میمونهای آدمنما تفاوت داشتند: آنها قادر به راه رفتن روی دو پا، استفاده و اصلاح ابزارها، بهرهمندی از آتش و برقراری ارتباط از طریق زبان بودند. در نگاه به گذشته، ساخت و استفاده از ابزارها و بکارگیری آتش و زبان جزو فناوریها هستند. واضح است که فناوری به نوعی در دوره انسانهای اولیه وجود داشته است. در آن زمان، ابزارهای نامبرده با منظور مشخصی تولید میشدند و به عنوان بخشهای کمکی بدن انسان ایفای نقش میکردند.
در طول دو هزار سال گذشته، درک انسان از فناوری تغییر زیادی کرده است. در یونان باستان، قلمرو فناوری در کل بسیار گسترده بود و شامل هر چیزی از تکنیکهای زراعت و روشهای طبّی کُهَن با استفاده از زالو گرفته تا تکنیکهای سیاسی، ژیمناستیک و هنر میشد. گویاترین دیدگاه فناوری در یونان باستان در آثار نظری افلاطون (یکی از سه فیلسوف بزرگ یونان باستان) جای دارد. افلاطون در کتاب معروف «آپولوژی» و دیگر آثارش خاطرنشان میکند که فناوری شامل فناوری اکتساب و فراگیری و فناوری ساخت است.
فناوری اکتساب، شامل فناوریهای یادگیری، کسب دانش، کسب سود، تکنیک آگون و شِکار است؛ در حالی که فناوری ساخت، شامل فناوری ساخت عملی و فناوری ساخت تصویری است، یعنی فناوری (به معنای محدود) و هنر. فناوری ساخت عملی دربرگیرنده تکنیکهای زراعت، روشهای طبّی کُهَن با استفاده از زالو، تکنیکهای ساخت و فناوری ابزاری است، حال آنکه فناوری ساخت تصویری شامل فناوری تقلید و مجسمهسازی بود. افلاطون خلق هنر را یک فعالیت تولیدی تلقی میکرد، بنابراین فعالیتهای خلق هنر و ابزارش را در زمره فناوری ساخت قرار داد.
در قرن جدید، با توسعه سریع و خیرهکننده فناوری پیشرفته و اطلاعات و جهانی شدن اقتصاد و فناوری، مفاهیم انسانی و اجتماعی در سطح فراملّی، ملّی، سازمانی، کارکردهای دولت، دانش، کار و حتی علم دستخوش تغییر شدهاند. با این حال، آیا ماهیت و تعریف فناوری باید دوباره شناخته و بازتعریف شود؟ به عنوان نمونه، آیا دانشی که از علوم غیرطبیعی مانند علوم انسانی و اجتماعی و مانند آن کسب میشود، میتواند فناوریها را شکل دهد؟ اگر چنین است، باید در ماهیت رقابتجویی فناورانه و معانی نوآوریِ فناوری بازاندیشی کنیم و حتی شاید نیاز به اصلاح سیستمهای راهبردی ملی داشته باشیم.
در حقیقت، با بهرهگیری از تجربه انقلاب صنعتی، فناوری نیز تکامل یافته است. مفهوم فناوری در حال تغییر از فناوری با زمینه محدود به فناوری با زمینه گسترده و از فناوری سخت به فناوری نرم است. ما به عصری رسیدهایم که در آن توسعه علوم نرم و فناوری نرم باید شتاب بگیرد و باید قادر باشیم در همه کشورها چارچوب نظام نوآوری فناوری نرم را ایجاد کنیم تا بیش از پیش جنبه بینالمللیسازی فناوری نرم و صنایع نرم توسعه یابد.
منبع: پُرسون