به گزارش سایت خبری پُرسون، خسرو مختاری دانشجوی جامعه شناسی اقتصادی و توسعه در یادداشتی تصمیمات شجاعانه و اصلاحات ساختاری راه نجات اقتصاد ایران دانسته است و در توصیه ای به رئیسجمهور برای درمان بیماری اقتصاد کشور نوشت:
درمان هر بیماری، پیش از هر چیز، با پرهیز آغاز میشود. پزشکان پیش از آنکه نسخهای برای درمان بنویسند، ابتدا به بیمار توصیه میکنند که از عواملی که بیماری را تشدید میکند، دوری کند. مصرف دارو بدون رعایت این پرهیزها، نهتنها کمکی به بهبود بیمار نمیکند، بلکه ممکن است وضعیت او را بدتر سازد. اقتصاد و نظام اداری یک کشور نیز از این قاعده مستثنا نیستند.
برای حل مشکلات اقتصادی، نمیتوان بدون اصلاح ساختارهای ناکارآمد، افزایش بهرهوری، و جلوگیری از تصمیمات نادرست، انتظار بهبود داشت. همانطور که یک بیمار دیابتی بدون اصلاح سبک زندگی و تغذیه، صرفاً با تزریق انسولین درمان نمیشود، مشکلات اقتصادی نیز تنها با تزریق نقدینگی یا افزایش حقوق، بدون تغییرات بنیادین در ساختارهای اقتصادی، حل نخواهد شد.
پس از آنکه پرهیزهای ضروری انجام شد، نسخه درمانی مطرح میشود؛ یعنی ارائه راهکارهای عملی و تصمیمات مؤثر برای اصلاح وضعیت. حال سؤال اینجاست که اقتصاد ایران به چه پرهیزهایی نیاز دارد و چه نسخهای میتواند آن را به مسیر سلامت و پیشرفت بازگرداند؟
مثالی از عدم تخصیص بهینه منابع و نقش منفی بانکها
اقتصاد ایران در سالهای اخیر، با وجود نقدینگی فراوان، با کمبود سرمایه برای تولید مواجه بوده است. این وضعیت را میتوان با بیماری دیابت مقایسه کرد: در این بیماری، بدن بیمار دارای قند (نقدینگی) فراوان است، اما به دلیل کمبود انسولین (نظام توزیع و هدایت صحیح منابع)، این قند به سلولهای حیاتی (واحدهای تولیدی) نمیرسد و در عوض، در جریان خون باقی میماند و باعث آسیبهای بیشتر میشود.
در سیستم اقتصادی، بانکها نقش همان رسپتورهای سلولی را دارند که باید نقدینگی را به واحدهای تولیدی برسانند. اما در ایران، بسیاری از بانکها، بهجای تأمین مالی تولید، منابع را به سمت فعالیتهای غیرمولد مانند سفتهبازی در بازار ارز، طلا، مسکن و دلالی هدایت میکنند. در نتیجه، سرمایه به جای تقویت تولید، در چرخههای معیوب اقتصادی به گردش درمیآید و موجب افزایش تورم و بیثباتی اقتصادی میشود.
برای مثال، در سالهای اخیر، با وجود رشد نقدینگی، بسیاری از تولیدکنندگان کوچک و متوسط به دلیل عدم دسترسی به وامهای بانکی، مجبور به تعطیلی شدهاند. در مقابل، برخی شرکتهای وابسته به نهادهای خاص، بدون داشتن ظرفیت واقعی تولید، تسهیلات کلان دریافت کردهاند و این منابع را به سمت بازارهای غیرمولد سوق دادهاند. نتیجه این وضعیت، افزایش بیکاری، کاهش تولید، و رشد حبابهای اقتصادی بوده است.
درمان این مشکل چیست؟
همانطور که یک بیمار دیابتی نیاز به تنظیم قند خون و بهبود عملکرد انسولین دارد، اقتصاد ایران نیز نیازمند اصلاح نظام بانکی، هدایت نقدینگی به سمت تولید، و جلوگیری از سفتهبازی و رانتخواری است. در غیر این صورت، نقدینگی فراوان نهتنها کمکی به اقتصاد نمیکند، بلکه مانند قند اضافی در بدن، باعث آسیبهای بیشتر خواهد شد.
یا در تمثیلی دیگر ممی توان گفت :
درمان بیماری، تنها با مصرف دارو یا مداخله پزشکی میسر نمیشود؛ بلکه پزشکان ابتدا منشأ بیماری را شناسایی کرده و در بسیاری از موارد، پرهیز از عوامل تشدیدکننده را بهعنوان اولین گام درمان توصیه میکنند. در برخی بیماریها مانند سرطان، مشکل نه کمبود سلولهای مفید، بلکه رشد کنترلنشده و بیش از حد این سلولها است که به جای کمک به بدن، منابع حیاتی آن را تخلیه کرده و موجب تحلیل رفتن ساختار سالم بدن میشود. اقتصاد یک کشور نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ رشد بیش از حد دولت، گسترش نامتعادل نیروی کار اداری، و تخصیص غیرهدفمند منابع، مانند سلولهای سرطانی، میتواند ساختار اقتصادی را از درون نابود کند.
رئیسجمهور محترم، کشور ما در نقطهای حساس از تاریخ خود قرار دارد. مردم، چشم امید به تصمیمات شجاعانه شما دوختهاند و انتظار دارند که دوران مدیریت شما، نقطه عطفی در عبور از بحرانهای اقتصادی، رفع موانع تولید، و بهبود شرایط معیشتی باشد. اما این مهم، بدون تغییرات بنیادین در ساختارهای اقتصادی، اداری و مدیریتی کشور ممکن نخواهد بود.
مشکل کجاست؟
اقتصاد ایران سالهاست که درگیر یک بیماری مزمن است؛ بیماریای که نشانههای آن را میتوان در نقدینگی بیضابطه، رشد هزینههای دولتی، وابستگی به درآمدهای نفتی، ضعف تولید، و ناکارآمدی نظام مالیاتی مشاهده کرد. همانگونه که پزشکان برای درمان یک بیماری، ابتدا باید منشأ مشکل را شناسایی و سپس نسخه درمانی مؤثری ارائه دهند، دولت نیز برای حل مشکلات اقتصادی باید ابتدا دلایل اصلی ناکارآمدی را بررسی کرده و سپس با اقدامات قاطعانه وارد میدان شود.
نسخه درمانی برای اقتصاد ایران
۱. بودجهریزی بدون کسری؛ پایه اصلاحات اقتصادی
مشکل: یکی از عوامل اصلی تورم، کسری بودجه است که دولتها با استقراض از بانک مرکزی یا چاپ پول آن را جبران کردهاند.
راهکار:
تعدیل هزینههای جاری دولت و کاهش بوروکراسی اضافی.
جلوگیری از خلق پول بدون پشتوانه و وابستگی به درآمدهای نفتی.
افزایش بهرهوری دولت و حذف هزینههای زائد.
۲. کاهش تصدیگری دولت و حمایت از بخش خصوصی واقعی نه افراد وابسته رانت جو
مشکل: دولت، همزمان هم سیاستگذار است و هم مجری؛ این تضاد نقشها، باعث ناکارآمدی شده است.
راهکار:
واگذاری امور اقتصادی به بخش خصوصی شفاف، کارآمد و رقابتی.
تغییر نقش دولت از تصدیگری به نظارت، حمایت و سیاستگذاری کلان.
اصلاح نظام بانکی و تأمین مالی برای حمایت از تولیدکنندگان.
۳. اصلاح نظام مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی
مشکل: بسیاری از شرکتهای بزرگ و پردرآمد، مالیات پرداخت نمیکنند، اما فشار مالیاتی بر دوش کارمندان و تولیدکنندگان است.
راهکار:
ایجاد سامانههای شفاف مالیاتی برای کاهش فرار مالیاتی.
حذف معافیتهای غیرضروری و دریافت مالیات عادلانه از پردرآمدها.
اصلاح نظام مالیاتی با تأکید بر کاهش مالیات تولیدکنندگان و افزایش مالیات بر فعالیتهای غیرمولد.
۴. اصلاح ساختار اداری و کاهش بوروکراسی
مشکل: بروکراسی حجیم و ناکارآمد، هزینههای دولت را افزایش داده و مانع از رشد بخش خصوصی شده است.
راهکار:
هوشمندسازی دولت و کاهش فرآیندهای پیچیده اداری.
کاهش قوانین زائد و تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار.
حذف پستهای غیرضروری و کوچکسازی دولت.
۵. توسعه تولید و حمایت از صادرات کالاهای نهایی
مشکل: اقتصاد ایران به خامفروشی نفت متکی است، در حالی که کشورهای پیشرفته، تمرکز خود را بر صادرات کالاهای با ارزش افزوده بالا گذاشتهاند.
راهکار:
حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) برای تولید کالاهای صادراتی.
توسعه صنایع پتروشیمی، فناوریهای نوین، کشاورزی دانشبنیان و صنایع تبدیلی.
تنظیم سیاستهای ارزی برای حمایت از صادرکنندگان واقعی.
بنابراین رئیسجمهور محترم؛ اصلاحات نیازمند شجاعت است
مردم انتظار دارند که شما نهتنها به اصلاحات کوتاهمدت برای حل مشکلات معیشتی بپردازید، بلکه بنیانهای اقتصادی کشور را نیز به سمت یک تحول اساسی هدایت کنید. تصمیمات سخت و شجاعانه، نیازمند حمایت رهبری ، روسای سایر قوا ، نخبگان، بخش خصوصی و همراهی مردم است.
اصلاح ساختارهای اقتصادی و اداری، نهتنها مسیر توسعه کشور را هموار میکند، بلکه اعتماد عمومی را به حکومت بازمیگرداند. مردم وقتی به اصلاحات واقعی باور کنند، برای همراهی و حمایت از دولت، بیش از پیش انگیزه خواهند داشت.
حرف آخر
تاریخ نشان داده است که کشورهایی که مسیر توسعه را طی کردهاند، نه با شعار، بلکه با اصلاحات ساختاری و تصمیمات جسورانه به این جایگاه رسیدهاند. کره جنوبی، ترکیه و چین نمونههایی از کشورهایی هستند که با اصلاح ساختارهای اقتصادی و حمایت از تولید ملی، به قدرتهای اقتصادی تبدیل شدهاند. ایران نیز با بهرهگیری از این تجربیات و تکیه بر ظرفیتهای داخلی، میتواند به رشد و شکوفایی پایدار دست یابد.
دولت شما فرصتی تاریخی (حمایت رهبرانقلاب ومردم ) دارد؛ تصمیمات امروز شما، آینده ایران را رقم خواهد زد. خداقوت
منبع: پُرسون