به گزارش سایت خبری پُرسون،علی مصطفینژاد دارنده قلم صلح جهانی و فعال صلح و چهره فعال اجتماعی در یادداشتی همت بلند خلبان شهید غفور را پاس داشته است و آن تقدیم به روح بلند همه ی خلبانان شهید میهنمان داشته است و آورده است:
به درازای فاصله ام از لرستان تا اردبیل، گل لاله نثار تو باد ای شهید
مادر، فرزندانش را از نام خدا گرفته بود:
رحیم، شکور و غفور
قبل از انقلاب به خلبانی رفت، او از معدود کسانی بود که در همان دوران آموزش، در کشور ایالات متحده، موفق به عبور از چهار راه مرگ یا پیچیده ترین مرحله خلبانی می شود!
پس از پایان دوره، از آنجا با پدرِ غفور تماس می گیرند تا او را متقاعد کنند تا خلبان، در آمریکا ماندگار شود. پدر در پاسخ، می گوید: "من پسرم را برای میهنم پرورش داده ام!"
آمریکایی ها حساب دستشان می آید!
انقلاب که می شود، برخی با بدخواهی به دنبال آنند تا غفور را به خاطر زندگی در آمریکا، بدنام کنند، حتی تا مراحل پایانی تسویه غفور از نیروی هوایی نیز پیش می روند!
اما جنگ که شروع می شود ، فرزند برومند اردبیل تاب نمی آورد، همه ی بدخواهی ها در حق خویش را نادیده می گیرد ، پی یافتن آدم درست حسابی ها می رود و خود را به دفتر مرحوم "داد پی" از فرماندهان نیروی هوایی می رساند. می گوید:
برخی به دنبال رفتن من از نیروی هوایی هستند، غرورم اجازه نداده برای خودم پیگیری کنم و یا در جایی حرفی بزنم ، اما وقتی جنگ شده و ایران عزیزم در خطر است، تاب نیاوردم، اینحا آمدم تا بگویم، اگر همه ی درجه هایم را هم بگیرند ، برای پاسداری و حفظ میهنم حاضرم خانواده ام را هم گرو نهم تا یک هواپیمای جنگی بدهید که به دشمن یورش ببرم.
من اینجا تنها برای جنگ آمده ام. جنگ با اهریمن. جنگ با دشمن ایران!
فرمانده " داد پی " که جسارت و میهن پرستی " خلبان غفور " را می بیند، با خرسندی و متانت سریعا موضوع را به فرمانده " شهید فکوری " اعلام می دارد. شهید فکوری به خاطرِ این همه شوق و ذوق و میهن پرستی خلبان غفور، اشک در چشمانش جاری می شود و با اشتیاق و احترام او را به گردان ۷۲ تاکتیکی شیراز فرا می خواند!
خلبان غفور، به خاطر پرواز های پیاپی در جنگ ایران و عراق که توانسته بود در یک مدت زمان بسیار کوتاه، تا بیش از ۸۰ پرواز مهم انجام دهد، شهرتش زیاد شده بود.
رشادت های غفور امان از دشمن بریده بود، به گونه ای که هر کجا غفور پرواز می کرد، هیچ هواپیمایی جرات پرواز به سوی آسمان ایران را نداشت. وزن خلبان غفور برای اهریمن چنان بود که وقتی به شهادت رسید، رادیو عراق اعلام می کند: سه روز جشن و پای کوبی برپا می شود، چرا که هواپیمای خلبان غفور، دیگر وجود ندارد!
همه ی اردبیل برای خلبان و قهرمان سرزمینشان در غم فرو می روند. غفور اینبار به سوی انتهای آسمان پرواز کرده است.
امام خمینی (ره) هم با دست خط خودش برای شهادت شهید خلبان کشورمان متنی در خور می نویسند.
وصیت نامه خلبان شهید خوانده می شود!
غفور نوشته بود:
آرزو دارم کفنم پرچم ایران باشد!
منبع: پُرسون