به گزارش سایت خبری پرسون، سیدمصطفی هاشمی طبا فعال سیاسی در یادداشت نوشت: دولت چهاردهم از وفاق ملی سخن می گوید و از تالش برای حل مشکلات مردم، اما به نظر نمی رسد که مردم از دولت توقع چندان غیرمعقولی داشته باشند. مردم دوست دارند دولت صریح باشد، با مردم شفاف باشد و حرف خود را رک به مردم بگوید. اگر مشکلاتی در جامعه وجود دارد با مردم مطرح و آنطور که هست منعکس کند. ولی ظاهرا دولت آقای پزشکیان به رغم همه قول هایی که داده بر ریل دولت های گذشته متمایل شده است. یعنی بعضی چیزها را به طور قطره چکانی به مردم می گویند. اینکه مسائل واقعی کشور چیست باید گفته شود.
دولت اگر نمی تواند برخی مسائل و مشکلات را بیان کند همان را به طور صریح به مردم بگوید که نمی توانیم. اما خیلی از مسائل ساده و جزئی هست که می توان و باید به مردم گفت. از طرفی وفاقی هم که آقای پزشکیان می گوید حداقل بین گروه های سیاسی ممکن نیست. وفاق یعنی اینکه افراد با یکدیگر وفق پیدا کنند و این بسیار مشکل است چرا که اصلا امری فکری و ذهنی است. لذا بسیار درصد امکان پایینی دارد که وفاق موثری به خصوص در بین گروه های سیاسی اتفاق بیفتد. مثال همین الان جبهه پایداری علیه آقای پزشکیان و آقای ظریف عمل می کند با این حال آقای پزشکیان چطور می خواهد بر اساس وفاق با جبهه پایداری که رسما با دولت مخالفت می کند برخورد کند؟ اما آنچه که امکان بیشتری دارد وحدت است. مثال می گویند وحدت شیعه و سنی یعنی نه سنی شیعه می شود و نه شیعه سنی و هر کدام موضع خودشان را دارند. اما در مورد مسائل کشور یک گونه می اندیشند و با یکدیگر یک کار مشترک انجام می دهند. وحدت در حقیقت یه امر کمتر از وفاق است و وفاق خیلی مساله بزرگی است که آدم ها با یکدیگر وفاق داشته باشند.
مردم خیلی ساده و شفاف هستند و دوست دارند حرف درست و راست بشنوند و کمبودها و علل مشکلات را بدانند و اساسا سخنان بیهوده و بی اثر را هم نمی پذیرند. خیلی افراد در جامعه هستند که حاضرند به خاطر حفظ نظام همه چیز خود را بدهند ولی دلشان می خواهد که حرف صحیح و راست از دولتمردان بشوند. البته گرفتاری های آقای پزشکیان نیز در جایگاه رئیس جمهور بسیار زیاد شده مخصوصا در شرایط حاضر منطقه، مشکلات، تهدیدها و مسائلی که اتفاق می افتد. آقای پزشکیان نیز مجبور است به خاطر وفاق همه جا سینه خود را سپر کند، فلان هیأت هم برود و دعوت فلان گروه را هم بپذیرد و با آنها هم بحث کند. جدای از همه اینها آنچه که مهم است اینکه دولت ما باید گفتمان ثابتی داشته باشد. یعنی گفتمانی انتخاب کند که معرف این دولت و رویکردها و سیاست هایش باشد. در حالی که تاکنون دولت گفتمان مسلطی ندارد بلکه مجموعه ای از حرف های خوبی را مطرح کرده است.
در وزارت خانه ها نیز معمولا وزرا پشت میز می نشینند و کارهای معمول خود را انجام می دهند و آسان نیست که یک وزیر برای راه و مسئولیتش گفتمان داشته باشد. هرچند با همه ی دشواری باید چنین باشد و وزرا باید گفتمان خاص خود را داشته باشند. گفتمانی که همسو با گفتمان کلی دولت باشد. اگر چنین نباشد، قابل درک است که فاصله میان دولت و جامعه وجود داشته باشد. یعنی یک اقلیتی در برابر اکثریت ملت هستند که اقلیت در پاستور زندگی می کنند و در آنجا با یکدیگر جلسه می گذارند و مردم هم برای خودشان زندگی می کنند. البته توقعات جامعه نیز خیلی زیاد شده است. یعنی از طرفی هم دولت های ما نتوانستند کار چندانی انجام دهند و از طرف دیگر هم مردم خودشان را با کشورهای خارج مثال قطر مقایسه می کنند. لذا به نظر می رسد که اصل رضایت حاصل نمی شود ولی همین که احساس کنند دولت همراه مردم است و غریبه نیست مردم راضی می شوند.
منبع: آرمان ملی