شرایط تحقق وفاق ملی، به‌عنوان راهبرد کلیدی دولت چهاردهم

وفاق ملی، به‌عنوان راهبرد کلیدی دولت چهاردهم، زمانی محقق خواهد شد که از نیروهای جریان‌ساز و اجتماعی که نقش اساسی در پیروزی رئیس‌جمهور در انتخابات داشتند، به بهترین شکل استفاده شود. نادیده گرفتن یا به حاشیه بردن این نیروها نه‌تنها به دولت آسیب خواهد زد، بلکه به فرسایش سرمایه اجتماعی، تضعیف نهاد سیاست و کاهش اعتماد عمومی به انتخابات نیز منجر خواهد شد.

تصویر شرایط تحقق وفاق ملی، به‌عنوان راهبرد کلیدی دولت چهاردهم

به گزارش سایت خبری پرسون، مهدی مکارمی، جامعه شناس در یادداشتی نوشت : وفاق ملی به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین راهبردهای دولت چهاردهم پس از انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شده است. این ایده بر مبنای ایجاد همبستگی میان نیروهای مختلف سیاسی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های گسترده‌تر جامعه برای کاهش تنش‌ها و ایجاد پایداری در فضای سیاسی شکل گرفته است، به‌ویژه آنکه تحلیل‌گران یکی از عوامل عدم تحقق برنامه‌های توسعه را سطح بالای اختلافات و اصطکاک‌های سیاسی در کشور می‌دانند. اما نباید از نظر دور داشت که وفاق ملی تنها زمانی به نتایج مطلوب خود خواهد رسید که همزمان با تقویت و حفظ پیوندهای اجتماعی و سیاسی نیروهای جریان‌ساز و همسو با دولت، عملی شود. نادیده گرفتن این نیروها و تمرکز بیش از حد بر استفاده از افراد و گروه‌های غیرهمسو با دولت می‌تواند این ایده را به ضد خود تبدیل کرده و نه‌تنها به دولت، بلکه به نهاد سیاست و اعتماد عمومی آسیب بزند.

در انتخابات اخیر، نیروهای اجتماعی و سیاسی اصلاح‌طلب و فعالان مدنی نقشی محوری در افزایش مشارکت مردمی ایفا کردند. این نیروها با بهره‌گیری از سرمایه اجتماعی و شبکه‌های ارتباطی خود، موفق شدند بخشی از کاهش اعتماد عمومی را جبران کنند و با ایجاد فضای گفتمانی مؤثر، افکار عمومی را به سمت مشارکت در فرآیند انتخاباتی سوق دهند. باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی، شامل پیوندهای اجتماعی و شبکه‌های اعتماد میان افراد، به افزایش مشارکت مدنی منجر می‌شود. در انتخابات اخیر، این پیوندها میان مردم و نخبگان اصلاح‌طلب به وضوح دیده شد و به مشارکت گسترده‌تر مردم انجامید.

نادیده گرفتن یا به حاشیه راندن این نیروهای جریان‌ساز پس از انتخابات و اصرار بر استفاده از نیروهای مخالف یا غیرهمسو با دولت، می‌تواند به فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی منجر شود. همان‌طور که امیل دورکیم در نظریه خود درباره همبستگی اجتماعی مطرح می‌کند، همبستگی اجتماعی زمانی پایدار است که تمامی اقشار جامعه، به‌ویژه نخبگان و توده‌ها، در فرآیندهای سیاسی مشارکت داشته باشند. اگر نیروهای اصلی که به پیروزی دولت کمک کرده‌اند از فرآیندهای تصمیم‌گیری کنار گذاشته شوند، نه‌تنها این همبستگی از بین می‌رود، بلکه به گسست اجتماعی و سیاسی و افزایش فاصله میان دولت و ملت دامن زده خواهد شد.

بدیهی است که وجود سطحی از همکاری با جریانات مختلف سیاسی برای کاهش تنش‌ها و ایجاد فضای تعاملی در کشور ضروری است. اما این رویکرد نباید به قیمت به حاشیه رفتن نیروهای همسو و جریان‌ساز در انتخابات تمام شود. دولت چهاردهم، اگر بخواهد ایده وفاق ملی را به شکل موفقیت‌آمیزی اجرایی کند، باید با دقت و هوشمندی از ظرفیت‌های همه جریانات بهره‌برداری کند. با این حال، فراموش نباید کرد که تکیه بیش از حد بر نیروهای مخالف یا غیرهمسو، بدون مشارکت فعال نیروهای همسو، می‌تواند این وفاق را به ضد خود تبدیل کند و به‌جای کاهش تنش‌ها، موجب افزایش اصطکاک‌های سیاسی و کاهش امید اجتماعی شود.

وفاق ملی، به‌عنوان راهبرد کلیدی دولت چهاردهم، زمانی محقق خواهد شد که از نیروهای جریان‌ساز و اجتماعی که نقش اساسی در پیروزی رئیس‌جمهور در انتخابات داشتند، به بهترین شکل استفاده شود. نادیده گرفتن یا به حاشیه بردن این نیروها نه‌تنها به دولت آسیب خواهد زد، بلکه به فرسایش سرمایه اجتماعی، تضعیف نهاد سیاست و کاهش اعتماد عمومی به انتخابات نیز منجر خواهد شد. استفاده هوشمندانه از ظرفیت‌های مختلف سیاسی، به شرطی که نیروهای همسو و جریان‌ساز در فرآیندهای تصمیم‌گیری نقش فعال داشته باشند، می‌تواند وفاق ملی را به عاملی برای پایداری سیاسی و اجتماعی تبدیل کند.

منبع: جماران

789450

سازمان آگهی های پرسون