به گزارش سایت خبری پرسون، محمد ایمانی در یادداشتی نوشت:
۱- دشمنان ایران قوی، دولتهایی هستند که چهار گوشه منطقه را به خاک و خون کشیدند. دولتهایی که آحاد ملت ایران را فارغ از این که کدام سلیقه سیاسی و مذهبی را دارند، مورد شدیدترین تحریمها قرار دادند. این دشمنان قسمخورده، درباره قدرتمندی ایران و مسیر کشاندن آن به ناتوانی چگونه فکر میکنند؟ عملکرد طیفهای سیاسی، چگونه میتواند برنامه ضعیفسازی ایران را خنثی کند، یا همپوشانی داشته باشد؟
۲- دو قطبیسازی، و فعال کردن شکافهای اجتماعی، قومیتی، مذهبی، جنسیتی و صنفی، ولو در پوشش رقابت انتخاباتی، رفتاری ذاتا استعماری است؛ کاری است که سرویسهای جاسوسی انگلیس، آمریکا و اسرائیل، همواره به تبعیت از فرعون انجام دادهاند.
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِنْهُمْ..». فرعون برای اینکه بتواند مردم را به ضعف بکشاند و بهرهکشی کند، میان آنها تفرقه میانداخت و آنها را گروهگروه میکرد. امروز چه کسانی در حالی که دم از وحدت ملی میزنند، مامور فعال کردن شکافهای سیاسی و اجتماعی هستند؟!
۳- غرب با وجود اجرای یک دهه برنامه ضعیفسازی از داخل و خارج، خود را شکستخورده میبیند. چنانکه «سایمون تیسدال»، سردبیر خارجی روزنامه انگلیسی گاردین، ژانویه 2024 (اواخر دیماه گذشته) نوشت: «آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است». شکست بزرگ غرب در حالی رقم خورد که «جان ساورز»، رئیس سرویس جاسوسی انگلیس (MI6)، مهرماه 1394 در آستانه اجرای برجام، به شبکه CNN گفته بود؛ «برجام ظرف 15 سال آینده، ایران را به کشوری میانهرو تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایههای انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد، اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. دیدگاههای متفاوتی در ایران درباره آینده این کشور وجود دارد... ما نیاز داریم به شکلی استراتژیک صبور باشیم و فرصت دهیم تا ایران طی 15- 10 سال، به کشوری نرمال تبدیل شود. ما باید این احتمال را به حداکثر برسانیم».
۴- شبیه سخنان ساورز را «جان برنان» رئیس سازمان سیا، مرداد 1395 در «همایش امنیتی اسپن» گفت: «توافق هستهای کار درستی بود که انجام شد... این کار، روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران، فردی بسیار میانهروتر بهشمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد. برخی تصور میکنند که ایران، کشوری یکدست است، اما اینطور نیست. در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار میکنند، ما به دقت اوضاع را تحتنظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه رقابتی که درون حکومت وجود دارد، چطور پیش میرود... نگرانی من این است که بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییهای این کشور، پول به زندگی آنها سرازیر شود، اما خوب این مسئله زمان می برد.»
۵- عقل و منطق مطلقا زیر سؤال میرفت، اگر همان بانیان خارجی و داخلی تحریمها، بخواهند ایران را در مسیر رونق و پیشرفت قرار دهند! برخی مدعیان داخلی برداشتن تحریم، همانهایی بودند که گرای تحریمها را به دولت اوباما داده بودند. روزنامه لس آنجلس تایمز، 28مهر 88 از زبان «جان هانا» مقام آمریکایی نوشت: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند - شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود. با وجود این نگرانی، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هستهای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج - هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند - انجام شود»!
۶- مقصود ساورز و برنان و دیگران از میانهرو و نرمال سازی ایران چه بود؟ چرا در همان دوره (و نه پس از روی کار آمدن ترامپ) به معاون دفتر روحانی برای نمایندگی آمریکا ویزا ندادند، شرکتهای همکار با ایران را تهدید کردند، تحریمهای جدید (ویزا، آیسا، سیسادا و...) را به اجرا گذاشتند، به هواپیمای آقای ظریف در آلمان سوخت ندادند، یا اجازه ندادند سفارت ایران بتواند حتی یک حساب بانکی در لندن باز کند؟ وقتی از قهقرا و پیشرفت حرف میزنیم، دقیقا از چه چیزی سخن میگوییم؟ برخی دولتمردان سابق که در ستاد انتخاباتی مدعیان اعتدال و اصلاحت زنبیل گذاشته و از افتخارات نداشته میگویند، همانها هستند که وزیر خارجهشان پس از برجام، نامه التماس به جان کری مینوشت و برای شرکتهای در حال تهدید شدن، نامه آرامشبخش (Comfort letter) درخواست میکرد؛ و رئیس سازمان برنامه و بودجهشان ۱۳ شهریور ۱۳۹۹ میگفت: «شدیدترین مرحله تحریم، نفت در برابر غذا بود، اما الان در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان، حتی برای غذا و دارو، اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد». یا وزیر نفت پرادعایشان، ۲۸ خرداد ۹۸ عنوان میکرد «امروز، هیچ نفتی نمیتوانیم بفروشیم، حتی اگر بفروشیم، پولش را نمیتوانیم بیاوریم». دولت نُرمال شده (!) در حالی با برجام و ادعای تعلیق قطعنامههای شورای امنیت، از فروش حداقلی نفت و خرید غذا و دارو محروم شده بود که طبق قوانین بینالمللی، حتی کشورهای تحریم شده و ناهمراه (بدون واگذاری امتیازاتی مثل برجام)، از تحریم غذا و دارو استثنا بودند!
۷- هدف مشترک سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن (با وجود تفاوتهای تاکتیکی)، فروپاشی ایران بود و انصافا نقشه خود را هم درست پیش بردند، تا جایی که دولت روحانی در آن چند سال آخر، دستها را بالا برده بود. آقای تقی آزاد ارمکی (فعال اصلاحطلب که اکنون فعالیت انتخاباتی دارد)، در این باره، 25 اردیبهشت ۹۷ به روزنامه فرهیختگان گفت: «روحانی جز برجام کار دیگری بلد نیست. برجام پروژه او بود و تمام شد. او ۱۰۰ سال دیگر هم بماند، هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. نه توانایی کار دیگری دارد، نه نیروهای او این چیزها را می فهمند. روحانی هیچ کار دیگری از جمله رفع مشکلات اقتصادی را نمیتواند انجام دهد.». ارمکی همچنین مهرماه 1397 در گفتوگو با روزنامه آرمان و درباره که «دولت نه به وعدههای خود عمل کرده و نه پاسخگوی مطالبات بوده»، اظهار داشت: «موقعیت دولت روحانی با هاشمی، خاتمی و احمدینژاد فرق میکند. دولت روحانی، بعد از برجام تمام شد. چون تمام هویت دولت را به برجام گره زده بود. او هیچ ایده دیگری جز برجام نداشت. جامعهای که این همه بحث نابرابری اقتصادی در آن میرود، یک نفر در کابینه نیست که بحث تز یا رفاه اجتماعی را مطرح کند. دولت از تز اقتصادی، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، تهی و پایان یافته است».
۸- کشور ما به همت مردم و دولت شهید رئیسی، از لبه پرتگاه برگشت. سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، شهریور ۹۷ به یورو نیوز گفته بود:
«با اختیاراتی که روحانی دارد، اگر چوب بود تا الان کاری کرده بود. عامل التهاب بازار، سوءمدیریت است. مسئولیت، متوجه روحانی است». همین فعال سیاسی و اقتصادی، چند سال بعد در گفتوگو با روزنامههایی مانند هممیهن و شرق گفت:
- «آقای رئیسی، در حوزه اقتصاد موفق بود، ولی کسی حاضر نیست این را بگوید؛ اصلاحطلبان بیانصافی میکنند. هیچ شاخص اقتصادی نیست که الان وضعیتش بهتر از سال 1400 [شروع دولت سیزدهم] نباشد. حتی در برخی موارد ما از سال1396 [اوج دولت برجام] هم عبور کردیم؛ مثل حجم تولید ناخالص داخلی. کارنامه اقتصادی آقای رئیسی خوب است؛ احزاب برای اهداف خودشان بیانصافی میکنند.
- «برخلاف چیزی که گفته میشود، مجموعه کارکرد آقای رئیسی، اقتصاد ایران را از گِل درآورد. هیچ حوزهای وجود ندارد که شرایط آن نسبت به قبل بهتر نباشد. وضعیت شرایط عمومی کسبوکار و مانند آن بهتر شده و در حوزههای مثل رشد اقتصادی با سرعت نسبتاً کمتری رو به جلو حرکت میکنیم... اینکه چرا شهروندان، پیشرفتها را حس نمیکنند، چند علت دارد؛ از جمله اینکه بخش مهمی از این رشد، چالههای سقوط اقتصاد در سالهای ۹۷ و ۹۸ را پر کرده است».
- «آیا اقتصاد ایران در حال پسرفت است و با رابطه با آمریکا، مسائل حل خواهد شد؟ بهویژه پس از موج دوم تحریم، تلاش برای مصالحه، معنایی جز دست شستن از برنامه هستهای و کوتاه آمدن از موضع قدرت منطقهای مستقل در جنگل خاورمیانه ندارد. اقتصاد ایران از نیمه سال 1400 به بعد، رکورد تاریخی حجم تولید ناخالص داخلی در سال 1396 را پشت سر گذاشته است. حجم اقتصاد در سال 1400 معادل 3.2 درصد بزرگتر از بالاترین عملکرد در سال 1396 بود. آنها که هرگونه بهبود اوضاع اقتصادی را در گرو رفع تحریم و روابط با آمریکا دانستهاند، در همه این سالها، بر سر قبری گریستهاند که مردهای در آن دفن نشده است. بر پایه شواهد موجود، مقاومت اقتصاد ایران در برابر تحریمها به روشنی در حال افزایش است و به موازات کاهش سهم نفت در تولید ملی، آسیبپذیری در برابر تحریمها نیز کاهش یافته. ادعای تعیینکننده بودن تحریم، تکرار اشتباهی علمی و دروغ سیاسی بزرگی است».
- «غرب بهویژه آمریکا، به چیزی جز ایران تسلیم، یا جمهوری اسلامی سرنگون شده، تن نخواهند داد. در حالی که غرب روز به روز در حال ضعیفتر شدن است، این خواسته روز به روز غیرمنطقیتر میشود. ایران از مصایب سالهای 98 و 99 که بدترین سالها بود، عبور کرده و دیگر به آن باز نخواهد گشت. فرقی نمیکند با ترامپ یا بدون ترامپ؛ با تحریم یا بدون تشدید تحریم. حمله ایران به اسرائیل هم، همین واقعیت را نمایان کرد. در موازنه جدید، جمهوری اسلامی یک بازیگر بزرگ فرا منطقهای است.
- برخی نخبگان در واکنش به حوادث یا اظهارنظر، به چنان فرومایگی دچار میشوند که به پوپولیسم دردناک دچار میشوند. این نشان میدهد که چقدر روشنفکری، بیشتر به سلبریتی بودن شبیه است تا روشنفکری و نخبگی. یعنی دنبال فالوور و لایک خوردن هستند، یا میخواهند دل کسی را خنک کنند، یا کسی را بچزانند و اصلا دنبال کشف حقیقت نیستند. من پژوهشی کردم و متوجه شدم ما شهریور 1400 از رکورد تاریخی بالاترین عدد تولید ناخالص داخلی در سال 96 عبور کردیم. از شهریور 1400 تا الان هرچه رشد در اقتصاد ایران دارد اتفاق میافتد، جدید است... درباره آینده ایران، خیلی امیدوارم. میدانید؟ فقط 40 درصد ظرفیت صنعتی ایران الان دارد استفاده میشود. بنابراین تا یک دورهای بیش از 10 سال، ما بدون سرمایهگذاری جدی، حتی میتوانیم رشد اقتصادی دورقمی داشته باشیم.»
۹- انتخابات قرار است کشور ما را به کدام سمت رهنمون شود؟ ادامه پیشرفتهای درخشانی که در دوران شهید رئیسی عزیز ریلگذاری شده، یا بازگشت به قهقرای گذشته؟ مردم ما سخنان آقای روحانی را باور کنند که دعوت میکند به نامزد مورد نظر او رای بدهند «تا شاهد رشد اقتصادی 14 درصد باشند»، یا برداشت جناب نامزد که گفت: «رشد 8 درصد [مقرر شده در برنامه هفتم] ممکن نیست و همین حالا من کنار میروم، به شرط اینکه آقای جلیلی عملی کند و گرنه اعدامش کنند»!؟ وعده رشد 14 درصدی را باور کنیم، یا معدل رشد 6 دهم درصد طی هشت سال دولت قبل را؟ مردم، اذعان به «برنامه ندارم، برنامه همین برنامه موجود و سیاستهای کلی نظام است «را باور کنند، یا گزارش مراجع رسمی را مبنی بر اینکه «دولت یازدهم و دوازدهم، کمتر از 35 درصد برنامه ششم را اجرا کرد و اعتقادی به برنامه نداشت»؟! اگر به اذعان حامیان آن دولت، روحانی با برجام تمام شد و هیچ برنامه جایگزینی هم نداشت، امروز چرا باید در حالی که دیپلماسی سیاسی و تجاری خود را با موفقیت توسعه دادهایم، دوباره به آن وضعیت زیستن در قفس (ناتوان در خرید حتی غذا و دارو و واکس) برگردیم؟ چگونه میشود کسی، چند ماه قبل به درستی بگوید «آمریکا، تمام تعهدات را یکطرفه زیرش میزند، بعد میگوید بیا مذاکره کنیم! از کجا معلوم مذاکره کنیم و دوباره زیرش نزنید؟ ما با قلدری، جلوی این ظلم خواهیم ایستاد»، اما حالا ادعا کند: «چرا به برجام عمل نمیکنیم؟ نمیشود در قفس زندگی کرد؛ باید توافق کنیم»؟ اگر بناست همان دولتمردان برگردند و پایبند به برنامه نباشند و غیر از تکرار برجام وFATF، حرفی برای گفتن نداشته باشند، اصلا برای چه باید برگردند؟ برای سقوط دوباره در تله غرب و تورم 60 درصد و خزانه خالی و گفتن «پرداخت یارانه، مصیبت عظماست» و «پولی برای پرداخت حقوق سر ماه کارکنان دولت نداریم»؟!
۱۰- اما فضای مجازی و قانونمندی و فیلترینگ. متهم به خیانت هستند مدیرانی که نه برای راهانداری شبکه ملی اطلاعات همت کردند؛ و نه مانند همه دولتهای با شعور در غرب و شرق، پیامرسانهای خارجی را وادار کردند تا نمایندهای در کشور میزبان داشته باشند، قوانین و امنیت آن کشور را محترم بشمارند، و حتی در صورت لزوم، جریمه شوند تا پاسخگو باشند. وقتی این کار را نکردند و دشمن توانست در دیماه 96 و آبان 98 شبیخون بزند، همان مدیران دولتی گفتند چرا کسی برای این فضای بیدر و پیکر کاری نمیکند و تلگرام و... را نمیبندد؟ ماجرای فیلترینگ و سپس فروش فیلترشکن، رهاورد همانهایی است که امروز ژست مخالفت گرفتهاند؛ درست مانند داستان تحریم. امنیت کسبوکار و زندگی مردم در فضای مجازی را دربست به دست تحریمکنندگان ملت ایران سپردهاند؛ «خود میکشند و خود تعزیه میدارند»!
۱۱- نشریه اشرافی و غربگرای «صدا»، مرداد 1395 به نارضایتی مردم از دولت وقت اشاره کرده و در تیتر صفحه اول خود نوشته بود: «روحانی چگونه دوباره رئیسجمهور میشود؟ با برجام و تلگرام». این سرمستی انتخاباتی در حالی بود که جان کری وزیر خارجه آمریکا، چهارم مرداد 1394 در شورای روابط خارجی گفت: «به ایران نگاه کنید... 25 درصد جوانان بیکارند. اگر به تهران بروید - من نرفتم ولی دوستانم که رفتهاند، گفتند - جوانان به دنبال گوشی هوشمند هستند و میخواهند بخشی از دنیا باشند». آیا باراک اوباما، یا دختران10-14 سالهاش (مالیا و ساشا) حق نداشتند بخشی از همین دنیا باشند که کری میگفت؟! پاسخ اوباما منفی بود. او اواخر آذر 1390 گفت «دخترانم را از استفاده از شبکه اجتماعی فیسبوک منع میکنم، زیرا تمایل ندارم افراد غریبه، مسائل خانوادگی آنها را بدانند. فیسبوک، مکانی امن برای گذران اوقات فراغت دخترم نیست. چرا باید بخواهیم با افرادی روبهرو شویم و آنها از امور ما باخبر باشند، در حالی که آنها را نمیشناسیم. این عاقلانه نیست». اوباما همچنین اسفند 1393 به ایبیسی نیوز گفت؛ «به من اجازه داده نمیشود گوشی هوشمندی مانند آیفون یا سامسونگ گالاکسی داشته باشم. سازمان امنیت، مرا مجبور به کنار گذاشتن موبایل هوشمند کرده است».
۱۲- باید از رئیس دولت قبل سؤال کرد، یا وزیر ارتباطات او و یا نامزدی که دورش را گرفتهاند؟ مسلمان! آیا انصاف است که دختران اوباما در جامعه ولنگار آمریکا، تامین امنیت شوند و حریم داشته باشند، اما دختران و بانوان و جوانان شریف ایرانی، از حداقل امنیت و مصونیت در فضای مجازی محروم باشند؟ محرّم حسینی نزدیک است و انسان، یاد فریاد اعتراض غیرتمندانهای میافتد که زینب کبری (سلام الله علیها) در شام بر سر یزید فاجر کشید: «أمِنَ العَدلِ- یَابنَ الطُّلَقاءِ- تَخدیرُکَ إماءَکَ ونِساءَکَ وسَوقُکَ بَناتِ رَسولِ الله صلى الله علیه و آله سَبایا، قَد هَتَکتَ سُتورَهُنَّ و أبدَیتَ وُجوهَهُنَّ، تَحدوا بِهِنَّ الأَعداءُ مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ، و یَستَشرِفُهُنَّ أهلُ المَنازِلِ وَ المَناهِلِ، و یَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القَریبُ وَ البَعیدُ، وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّریفُ، لَیسَ مَعَهُنَّ مِن رِجالِهِنَّ وَلِیٌّ، ولا مِن حُماتِهِنَّ حَمِیٌّ؟! ای پسر آزاد شده، آیا از عدالت است که زنان و دختران و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر خدا (ص) را در میان نامحرمان، مانند اسیران در شهرها و کوچه و بازار بگردانی تا مردم در آبشخورها و منزلگاهها به تماشا بنشینند و نزدیکان و بیگانگان و اراذل و اشراف، آنان را ببینند، در حالی که از مردان آنان، کسی که سرپرستی یا حمایتشان کند، نداشته باشند؟!»
منبع: کیهان