به گزارش سایت خبری پرسون، محمدعلی فیاضبخش در یادداشتی نوشت: دبیر هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش: «مصاحبهگران گزینش اجازه طرح این سؤال که «آیا نماز قضا دارید یا خیر»را ندارند، اما میتوانند بپرسند آیا نماز میخوانید یا خیر یا اینکه از چه زمانی شروع به نماز خواندن کردید»؟
این، بخشی از مصاحبهی دبیر مذکور در بهمنماه سال گذشتهاست. اگر در همچنان بر همان پاشنه میچرخد، جا دارد که بر مکتوب ذیل تأملی شود و اگر پاشنه یا در عوض شده، چه بهتر، که از گذشته عبرتی برگرفته شود.
اکنون بندهی حقیر جویا و علاقهمند کارِ معلمی را در نظر بگیرید در برابر سؤال فوق:
پاسخهای احتمالی این بنده در برابر گزینشگر محترم:
۱-اصلاً نماز قضا ندارم و تا جایی که به یاد میآورم، از پیش از سن تکلیف شرعی نمازهایم را شروع کردم.
۲-نماز قضا داشتم، اما همین مدتی پیش قضای همه را به جای آوردم.
۳-متاسفانه گاهی کاهلنمازی میکنم، اما در صدد هستم اگر مرا گزینش کنید، همه را به وقت و کامل بخوانم.
۴-آیا بهتر نیست به جای سؤال از نماز- که رابطهی شخصی من با خداست، با توجه به این که معلم تعلیمات دینی و قرآن نیستم- از تخصص و دانش من در رشتهی تدریسم و یا فنون کلاسداری و این قبیل مهارتهایم جویا شوید؟ قاعدتاً میتوان یقین داشت، که پاسخ چهارم، مساوی است با مردودی در گزینش.
…و اما سه پاسخ دیگر:
راستی چگونه میتوان بر این پاسخها راستیآزمایی کرد؟ آیا صِرفِ اعتماد به پاسخِ گزینششونده، مشکل را حل میکند؟ پس بنا بر صداقت و راستیِ داوطلبِ معلمی است. خب! چرا این راستی و صداقت در پاسخ چهارم، جوابش مردودی است؟
حال اگر افرادی که سه پاسخ اول را بیان داشتهاند، خدای نخواسته، واقعیت را نگفته باشند، آیا صفتی به نام دروغ و ریا به اندازهی نماز نخواندن، در روح و روان شاگردان اثر سوء ندارد؟
…و اگر به سه پاسخ اول نیز اعتماد نمیکنند، آیا مدتی فرد مزبور را در خانه و اداره و دیگر شئونات زندگیاش زیرنظر میگیرند، تا صحت و سقم گفتارش عیان شود؟
آخر، این چگونه گزینشیاست، که هم فرد نمازخوان را وادار به اقرار نماز در نزد غیرِ معبود میکند، هم بینماز را به دروغ و ریا وامیدارد، هم راستگوی بینماز را برای همیشه از نماز دور میکند؟
آیا همهی این آشفتهکاریها، با دغدغهی نمازخوانکردن دانشآموزان است!؟
منبع: اطلاعات